English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (25 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wipe out U شکست دادن حریف با امتیاز زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shut down U شکست دادن حریف
outroll U شکست دادن حریف
hole shot U شکست دادن حریف با شروع بهتر
hole job U شکست دادن حریف با شروع بهتر
try U کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
tries U کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
dump U شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
outclassed U شکست فاحش حریف
outclass U شکست فاحش حریف
outclasses U شکست فاحش حریف
outclassing U شکست فاحش حریف
burn U امتیاز گرفتن از حریف
burns U امتیاز گرفتن از حریف
hole U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
blankest U ممانعت از امتیاز گیری حریف
blank U ممانعت از امتیاز گیری حریف
magna cum laude U با امتیاز زیاد
stroke hole U بخشی از بازی گلف که درانجا امتیاز اضافی به حریف ضعیف داده میشود
bye U صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
byes U صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
loop drive U ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
lawn bowling point U یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف
outdoing U بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
outdo U بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
outdoes U بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
to lay prostrate U شکست دادن
outgeneral U شکست دادن
defeat U شکست دادن
trounce U شکست دادن
defeated U شکست دادن
smites U شکست دادن
knock out U شکست دادن
smite U شکست دادن
trounces U شکست دادن
to f.down U شکست دادن
to put to the worse U شکست دادن
set down U شکست دادن
get the better of (someone) <idiom> U شکست دادن
trouncing U شکست دادن
skunk U شکست دادن
skunks U شکست دادن
smiting U شکست دادن
trounced U شکست دادن
defeats U شکست دادن
checkmate U شکست دادن
defeating U شکست دادن
odd U امتیاز دادن
oddest U امتیاز دادن
awarding of points U امتیاز دادن
odder U امتیاز دادن
routs U کاملا شکست دادن
routed U کاملا شکست دادن
crushed U شکست دادن پیروزشدن بر
crush U شکست دادن پیروزشدن بر
rout U کاملا شکست دادن
crushes U شکست دادن پیروزشدن بر
handicaps U امتیاز دادن اشکال
handicap U امتیاز دادن اشکال
to cause the downfall of somebody [something] U کسی [چیزی] را شکست دادن
smash U شکست دادن درهم شکستن
to bring down somebody [something] U کسی [چیزی] را شکست دادن
worst U شکست دادن وخیم شدن
shellac U شکست مفتضحانه خوردن یا دادن
bite the dust <idiom> U از پا درآوردن -کشتن ،شکست دادن
shellack U شکست مفتضحانه خوردن یا دادن
whop U بطور قاطع شکست دادن
worst- U شکست دادن وخیم شدن
floors U بزمین زدن شکست دادن
floored U بزمین زدن شکست دادن
smashes U شکست دادن درهم شکستن
to eat somebody alive U کسی را کاملا شکست دادن
tp put to rout U شکست دادن وپراکنده ساختن
vanquished U پیروز شدن بر شکست دادن
vanquish U پیروز شدن بر شکست دادن
vanquishing U پیروز شدن بر شکست دادن
floor U بزمین زدن شکست دادن
drub U چوب زدن شکست دادن
vanquishes U پیروز شدن بر شکست دادن
underhook U گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
lincense U اجازه یا پروانه یا امتیاز دادن به
investitures U سرمایه گذاری دادن امتیاز
investiture U سرمایه گذاری دادن امتیاز
deceived U فریب دادن حریف
deceiving U فریب دادن حریف
deceives U فریب دادن حریف
deceive U فریب دادن حریف
jink U فریب دادن حریف
to show somebody up [in a competition] U کسی را شکست دادن [در مسابقه ورزشی]
larrup U کتک جانانه زدن شکست فاحش دادن
lodd of down U از دست دادن امتیاز فرود به علت پنالتی
matches U وصلت دادن حریف کسی بودن
match U وصلت دادن حریف کسی بودن
face dodge U گول زدن حریف با تظاهر به پاس دادن
headman U پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
headmen U پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime U وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
par in U پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده
handicap U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
goal light U چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
protection U سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
head and arm U هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
overrate U زیاد اهمیت دادن به
to put it on U زیاد لعابش دادن
wiredraw U زیاد طول دادن
overrated U زیاد اهمیت دادن به
overrating U زیاد اهمیت دادن به
slashed U تخفیف زیاد دادن
slash U تخفیف زیاد دادن
slashes U تخفیف زیاد دادن
overrates U زیاد اهمیت دادن به
overcolour U زیاد اب وروغن دادن
pump handle U زیاد تکان دادن
slaughters U تخفیف زیاد دادن
overcolour U زیاد لعاب دادن
over expose U زیاد روشنایی دادن
luxuriating U اب وتاب زیاد دادن
luxuriates U اب وتاب زیاد دادن
slaughtered U تخفیف زیاد دادن
slaughter U تخفیف زیاد دادن
luxuriate U اب وتاب زیاد دادن
luxuriated U اب وتاب زیاد دادن
to space out U زیاد فاصله دادن گشادترکردن
enlarge U توسعه دادن زیاد بحث کردن
overset U زینت دادن زیاد بار کردن
anneal U حرارت زیاد دادن و بعد سردکردن
slash U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slashed U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
enlarges U توسعه دادن زیاد بحث کردن
slashes U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
overbear U مغلوب کردن زیاد میوه دادن
enlarging U توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarged U توسعه دادن زیاد بحث کردن
fuse U آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
fused U آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
parallax U پارالاکس ضریب شکست نور جابجایی تصویر در اثر شکست نور
highest U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highs U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
religionize U دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
atmospheric refraction U شکست نور دراثر برخورد به طبقات جوی شکست جوی نور
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
miscarriage U شکست
unsuccessfully U شکست
loss U شکست
failure U شکست
unsuccessful U شکست
flunked U شکست
flunk U شکست
flunking U شکست
failures U شکست
gaps U شکست
gap U شکست
deflections U شکست
flunks U شکست
three successive defeats U سه شکست پی در پی
prosternation U شکست
deflection U شکست
fall U شکست
miscarriages U شکست
set back U شکست
refraction U شکست
defeated U شکست
unsuccess U شکست
defeat U شکست
break U شکست
breaks U شکست
defeature U شکست
plumper U شکست
defeats U شکست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com