English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shanking U شکار کوسه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scraggliest U کوسه
thin bearded U کوسه
scragglier U کوسه
scraggly U کوسه
shark chaser U کیسه ضد کوسه
man eating shark U کوسه ماهی
shark U کوسه ماهی
man eating shark U ماهی کوسه
sharks U کوسه ماهی
frog fish U ماهی کوسه
sea devil U ماهی کوسه
toper U کوسه ماهی اروپایی
angelfish U نوعی کوسه ماهی
requin U کوسه ماهی درنده
hammerhead U نوعی ماهی کوسه
squaloid U شبیه کوسه ماهی
shovelhead U کوسه ماهی باریک سر اقیانوس
porbeagle U کوسه ماهی خطرناک اقیانوس
thresher U کوسه ماهی درنده سواحل امریکاواروپا
hunt U شکار
venery U شکار
chevy U شکار
quarry U شکار
gamey U پر از شکار
hunts U شکار
hunting U شکار
quarries U شکار
chace U شکار
hunted U شکار
game U شکار
quarrying U شکار
predatin U شکار
prey U شکار
chase U شکار
chases U شکار
chased U شکار
hanks U شکار
hank U شکار
ravin U شکار
gameless U بی شکار
chasing U شکار
huntsman U شکار باز
gunning U شکار با تفنگ
shooting U شکار باتفنگ
quarrying U شکار موردنظر
shootings U شکار باتفنگ
quarry U لاشه شکار
hanks U طعمه شکار
quarry U شکار موردنظر
hank U طعمه شکار
quarrying U لاشه شکار
huntsmen U شکار باز
fair game U شکار مجاز
fair game U شکار قانونی
whaling U شکار نهنگ
hunting ground U شکار گاه
hunting district U شکار گاه
to go a hunting U شکار رفتن
shotgunner U شکار با تفنگ
victim U دستخوش شکار
victims U دستخوش شکار
ducking U شکار مرغابی
area drive U شکار دواندن
fowling U شکار پرنده
game keep U پاسبان شکار
game law U قانون شکار
predation U شکار کردن
gamy U پراز شکار
king hunt U شاه شکار
poniter U نوعی سگ شکار ی
predatory habit U خوی شکار
quarries U شکار موردنظر
hunts U شکار کردن
hunted U شکار کردن
blood sport U کشتن شکار
blood sports U کشتن شکار
hunt U شکار کردن
game U سرگرمی شکار
hunter U اسب شکار
quarries U لاشه شکار
hunters U اسب شکار
falconry U شکار با شاهین
game U شکار گرفته شده
predatory U تغذیه کننده از شکار
big game U شکار حیوانات بزرگ
pointers U سگ شکاری یابنده شکار
poach U دزدکی شکار کردن
foxhunt U شکار روباه باتازی
prowls U درپی شکار گشتن
shining U پیداکردن شکار در شب بانورافکن
deer stalking U شکار اهو و گوزن
raptatorial U لازم برای شکار
hog dress U بریدن گلوی شکار
cub hunting U شکار بچه روباه
chevy U فریاد هنگام شکار
checks U و شدن بوی شکار
checked U و شدن بوی شکار
check U و شدن بوی شکار
poaches U دزدکی شکار کردن
bow hunting U شکار با تیر و کمان
pointer U سگ شکاری یابنده شکار
poached U دزدکی شکار کردن
predators U تغذیه کننده از شکار
predator U تغذیه کننده از شکار
predatorial U تغذیه کننده از شکار
outfitters U فروشنده لوازم شکار
snipes U پاشله شکار کردن
sniped U پاشله شکار کردن
snipe U پاشله شکار کردن
rabbits U شکار خرگوش کردن
rabbit U شکار خرگوش کردن
raven U شکار طعمه شکاری
ravens U شکار طعمه شکاری
stool U گروه فریبنده شکار
shoot U هدف گرفتن شکار
hunting U شکار دشمن یا زیردریایی
finds U یافتن بوی شکار
shoots U هدف گرفتن شکار
sniping U پاشله شکار کردن
bag U شکار کردن با تیر
outfitter U فروشنده لوازم شکار
bags U شکار کردن با تیر
find U یافتن بوی شکار
prowling U درپی شکار گشتن
raptatory U لازم برای شکار
prowled U درپی شکار گشتن
prowl U درپی شکار گشتن
retrievers U سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
close season U فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
jaeger U علاقمند به شکار مرد شکارچی
courses U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
coursed U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
course U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
master of U سرپرست گروه شکار روباه
open season U فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
to p on any one's preserves U در جای قورق شکار کردن
still hunting U شکار باروش در کمین نشستن
cover U بوته زار پناهگاه شکار
coverings U بوته زار پناهگاه شکار
covers U بوته زار پناهگاه شکار
to ride to hounds U با تازی شکار روباه کردن
retriever U سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
wood craft U جنگل شناسی از لحاظ شکار
privilegium U حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
tufter U کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
turtle U لاک پشت شکار کردن
predacious U شکاری تغذیه کننده از شکار
predaceous U شکاری تغذیه کننده از شکار
turtles U لاک پشت شکار کردن
to rid to hounds U با تازی شکار روباه کردن
safaris U سفر برای شکار بزرگ
falconers U کسیکه با شاهین شکار میکند
hunted U اداره کردن تازیها در شکار
hunt U اداره کردن تازیها در شکار
foxhound U تازی مخصوص شکار روباه
foxhounds U تازی مخصوص شکار روباه
hunts U اداره کردن تازیها در شکار
closed season U فصل منع ماهیگیری یا شکار
decoy shooting U شکار به کمک مرغ دام
falconer U کسیکه با شاهین شکار میکند
safari U سفر برای شکار بزرگ
foxhunt U باتازی شکار روباه کردن
poaches U برخلاف مقررات شکار صید کردن
case U محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
cases U محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached U برخلاف مقررات شکار صید کردن
wildfowl U مرغ شکار بخصوص مرغهای ابی
poach U برخلاف مقررات شکار صید کردن
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
to give the tone U هنگام یافتن رد شکار پارس کشیدن
hunting bow U کمان بلند و سنگین برای شکار
covert U بوته زار انبوه مخفیگاه شکار
challenge [of a dog] U پارس سگی [پس از دریافت بوی شکار]
weigh in U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
weigh-in U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
weigh-ins U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
falconry U تربیت و شکار با قوش وشاهین و باز و عقاب
shoot U زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
setter U سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
shoots U زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
stag hunting U شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
fox-hunting U شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
setters U سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
still hunting U روش شکار با تعقیب اهسته بدون کمک سگ
sports U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
masks U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
buck fever U هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
gaze hound U تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
mask U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
sport U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sported U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
wing shooting U شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
small game U پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
bolts U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolting U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolted U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolt U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com