English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fair game U شکار قانونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to lay down a rule U قانونی را درست کردن قانونی را وضع نمودن
automatic release date U تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
legitimate U عذر قانونی قانونی
legitimated U عذر قانونی قانونی
legitimates U عذر قانونی قانونی
legitimating U عذر قانونی قانونی
authorized stoppage U برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
predatin U شکار
venery U شکار
quarries U شکار
chasing U شکار
quarry U شکار
hanks U شکار
quarrying U شکار
hank U شکار
hunting U شکار
game U شکار
chase U شکار
chevy U شکار
gamey U پر از شکار
chased U شکار
hunted U شکار
chases U شکار
hunts U شکار
hunt U شکار
gameless U بی شکار
ravin U شکار
prey U شکار
chace U شکار
blood sport U کشتن شکار
blood sports U کشتن شکار
hank U طعمه شکار
king hunt U شاه شکار
to go a hunting U شکار رفتن
hanks U طعمه شکار
quarrying U شکار موردنظر
game U سرگرمی شکار
hunter U اسب شکار
hunt U شکار کردن
hunted U شکار کردن
hunts U شکار کردن
predatory habit U خوی شکار
shanking U شکار کوسه
quarrying U لاشه شکار
quarry U شکار موردنظر
quarry U لاشه شکار
quarries U شکار موردنظر
hunters U اسب شکار
poniter U نوعی سگ شکار ی
shotgunner U شکار با تفنگ
predation U شکار کردن
huntsman U شکار باز
fowling U شکار پرنده
shooting U شکار باتفنگ
hunting district U شکار گاه
hunting ground U شکار گاه
shootings U شکار باتفنگ
gunning U شکار با تفنگ
huntsmen U شکار باز
victim U دستخوش شکار
whaling U شکار نهنگ
victims U دستخوش شکار
area drive U شکار دواندن
falconry U شکار با شاهین
game keep U پاسبان شکار
game law U قانون شکار
gamy U پراز شکار
quarries U لاشه شکار
fair game U شکار مجاز
ducking U شکار مرغابی
outfitter U فروشنده لوازم شکار
predatory U تغذیه کننده از شکار
stool U گروه فریبنده شکار
outfitters U فروشنده لوازم شکار
bag U شکار کردن با تیر
bags U شکار کردن با تیر
rabbits U شکار خرگوش کردن
bow hunting U شکار با تیر و کمان
predator U تغذیه کننده از شکار
predators U تغذیه کننده از شکار
raptatorial U لازم برای شکار
raptatory U لازم برای شکار
shoot U هدف گرفتن شکار
shoots U هدف گرفتن شکار
game U شکار گرفته شده
chevy U فریاد هنگام شکار
predatorial U تغذیه کننده از شکار
pointers U سگ شکاری یابنده شکار
poach U دزدکی شکار کردن
deer stalking U شکار اهو و گوزن
poached U دزدکی شکار کردن
hunting U شکار دشمن یا زیردریایی
snipe U پاشله شکار کردن
prowling U درپی شکار گشتن
foxhunt U شکار روباه باتازی
raven U شکار طعمه شکاری
ravens U شکار طعمه شکاری
rabbit U شکار خرگوش کردن
find U یافتن بوی شکار
prowl U درپی شکار گشتن
prowled U درپی شکار گشتن
poaches U دزدکی شکار کردن
sniped U پاشله شکار کردن
check U و شدن بوی شکار
hog dress U بریدن گلوی شکار
sniping U پاشله شکار کردن
shining U پیداکردن شکار در شب بانورافکن
prowls U درپی شکار گشتن
pointer U سگ شکاری یابنده شکار
finds U یافتن بوی شکار
snipes U پاشله شکار کردن
big game U شکار حیوانات بزرگ
cub hunting U شکار بچه روباه
checks U و شدن بوی شکار
checked U و شدن بوی شکار
privilegium U حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
foxhounds U تازی مخصوص شکار روباه
jaeger U علاقمند به شکار مرد شکارچی
foxhound U تازی مخصوص شکار روباه
foxhunt U باتازی شکار روباه کردن
safaris U سفر برای شکار بزرگ
safari U سفر برای شکار بزرگ
covers U بوته زار پناهگاه شکار
open season U فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
predaceous U شکاری تغذیه کننده از شکار
predacious U شکاری تغذیه کننده از شکار
closed season U فصل منع ماهیگیری یا شکار
master of U سرپرست گروه شکار روباه
falconers U کسیکه با شاهین شکار میکند
decoy shooting U شکار به کمک مرغ دام
falconer U کسیکه با شاهین شکار میکند
retriever U سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
close season U فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
tufter U کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
turtle U لاک پشت شکار کردن
turtles U لاک پشت شکار کردن
cover U بوته زار پناهگاه شکار
coverings U بوته زار پناهگاه شکار
wood craft U جنگل شناسی از لحاظ شکار
still hunting U شکار باروش در کمین نشستن
course U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
coursed U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
to ride to hounds U با تازی شکار روباه کردن
courses U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
hunted U اداره کردن تازیها در شکار
hunt U اداره کردن تازیها در شکار
retrievers U سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
hunts U اداره کردن تازیها در شکار
to p on any one's preserves U در جای قورق شکار کردن
to rid to hounds U با تازی شکار روباه کردن
hunting bow U کمان بلند و سنگین برای شکار
weigh-ins U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
covert U بوته زار انبوه مخفیگاه شکار
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poaches U برخلاف مقررات شکار صید کردن
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached U برخلاف مقررات شکار صید کردن
weigh-in U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
challenge [of a dog] U پارس سگی [پس از دریافت بوی شکار]
wildfowl U مرغ شکار بخصوص مرغهای ابی
poach U برخلاف مقررات شکار صید کردن
weigh in U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
to give the tone U هنگام یافتن رد شکار پارس کشیدن
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
case U محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
cases U محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
gaze hound U تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
sports U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
setter U سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
buck fever U هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
sport U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sported U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
masks U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
falconry U تربیت و شکار با قوش وشاهین و باز و عقاب
fox-hunting U شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
stag hunting U شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
still hunting U روش شکار با تعقیب اهسته بدون کمک سگ
mask U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
shoots U زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
shoot U زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
setters U سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
fowling piece U تفنگ سبک برای شکار پرنده وحیوان کوچک
bolting U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
small game U پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
bolts U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
drag hunt U شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
bolted U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolt U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
wing shooting U شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
pass shooting U شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
gamey U دارای بو و مزه گوشت شکار که نزدیک فاسد شدن باشد
floo floo U تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
flu flu U تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
hoick U فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
buck fever U هیجان شکارچی تازه کار دردیدن شکار و خطا رفتن تیر
standards U قانونی
standard U قانونی
illegality U بی قانونی
de jur U حق قانونی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com