Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
falconry
U
شکار با شاهین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
falconer
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
falconers
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
Other Matches
lanner
U
شاهین
falcon
شاهین
lanneret
U
شاهین نر
bail
U
شاهین
merlin
U
شاهین
levers
U
شاهین
lever
U
شاهین
peregrine f.
U
شاهین
falcons
U
شاهین
royal falcon
U
شاهین
girder
U
شاهین ترازو
tiercel
U
شاهین یا باز نر
girders
U
شاهین ترازو
beams
U
شاهین ترازو
beam
U
شاهین ترازو
fulcrum
U
شاهین ترازو
sampson post
U
پایه شاهین
saker
U
شاهین اروپایی
poniter
U
شاهین ترازو
sampson post
U
ستونک شاهین
pointer
U
شاهین ترازو
tongues
U
میله شاهین
pointers
U
شاهین ترازو
muskets
U
شاهین کوچک نر
musket
U
شاهین کوچک نر
gyrfalcon
U
شاهین کوچکmarine
hawk
U
شاهین بابازشکار کردن
eagles
U
شاهین قره قوش
pigeon hawk
U
شاهین کوچک امریکایی
eagle
U
شاهین قره قوش
falconers
U
پرورش دهنده شاهین
hawked
U
شاهین بابازشکار کردن
falconer
U
پرورش دهنده شاهین
hawks
U
شاهین بابازشکار کردن
two tongued
U
زبانه یامیله شاهین
falcon gentle
U
شاهین ماده مهاجر
tongues
U
شاهین ترازو بر زبان اوردن
falcons
U
قوش یا شاهین دست اموز
falcon
U
قوش یا شاهین دست اموز
passanger
U
شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
quarries
U
شکار
hunting
U
شکار
hunt
U
شکار
chases
U
شکار
chase
U
شکار
chased
U
شکار
hanks
U
شکار
hank
U
شکار
chasing
U
شکار
hunted
U
شکار
hunts
U
شکار
chevy
U
شکار
chace
U
شکار
quarry
U
شکار
quarrying
U
شکار
game
U
شکار
gameless
U
بی شکار
ravin
U
شکار
predatin
U
شکار
venery
U
شکار
gamey
U
پر از شکار
prey
U
شکار
hanks
U
طعمه شکار
victim
U
دستخوش شکار
hank
U
طعمه شکار
whaling
U
شکار نهنگ
quarrying
U
شکار موردنظر
fair game
U
شکار مجاز
quarrying
U
لاشه شکار
quarry
U
شکار موردنظر
quarry
U
لاشه شکار
quarries
U
شکار موردنظر
hunting district
U
شکار گاه
hunting ground
U
شکار گاه
shooting
U
شکار باتفنگ
shootings
U
شکار باتفنگ
gunning
U
شکار با تفنگ
huntsman
U
شکار باز
fowling
U
شکار پرنده
huntsmen
U
شکار باز
quarries
U
لاشه شکار
victims
U
دستخوش شکار
ducking
U
شکار مرغابی
predatory habit
U
خوی شکار
hunts
U
شکار کردن
predation
U
شکار کردن
hunted
U
شکار کردن
poniter
U
نوعی سگ شکار ی
king hunt
U
شاه شکار
hunt
U
شکار کردن
gamy
U
پراز شکار
game keep
U
پاسبان شکار
game
U
سرگرمی شکار
game law
U
قانون شکار
to go a hunting
U
شکار رفتن
shotgunner
U
شکار با تفنگ
shanking
U
شکار کوسه
hunters
U
اسب شکار
hunter
U
اسب شکار
area drive
U
شکار دواندن
fair game
U
شکار قانونی
blood sports
U
کشتن شکار
blood sport
U
کشتن شکار
big game
U
شکار حیوانات بزرگ
predator
U
تغذیه کننده از شکار
predators
U
تغذیه کننده از شکار
shining
U
پیداکردن شکار در شب بانورافکن
foxhunt
U
شکار روباه باتازی
chevy
U
فریاد هنگام شکار
hog dress
U
بریدن گلوی شکار
cub hunting
U
شکار بچه روباه
raptatorial
U
لازم برای شکار
deer stalking
U
شکار اهو و گوزن
predatorial
U
تغذیه کننده از شکار
bow hunting
U
شکار با تیر و کمان
raptatory
U
لازم برای شکار
pointers
U
سگ شکاری یابنده شکار
hunting
U
شکار دشمن یا زیردریایی
prowling
U
درپی شکار گشتن
ravens
U
شکار طعمه شکاری
raven
U
شکار طعمه شکاری
prowls
U
درپی شکار گشتن
poached
U
دزدکی شکار کردن
shoot
U
هدف گرفتن شکار
stool
U
گروه فریبنده شکار
poaches
U
دزدکی شکار کردن
check
U
و شدن بوی شکار
checked
U
و شدن بوی شکار
outfitters
U
فروشنده لوازم شکار
outfitter
U
فروشنده لوازم شکار
checks
U
و شدن بوی شکار
game
U
شکار گرفته شده
pointer
U
سگ شکاری یابنده شکار
predatory
U
تغذیه کننده از شکار
find
U
یافتن بوی شکار
finds
U
یافتن بوی شکار
prowled
U
درپی شکار گشتن
bags
U
شکار کردن با تیر
sniping
U
پاشله شکار کردن
bag
U
شکار کردن با تیر
shoots
U
هدف گرفتن شکار
snipes
U
پاشله شکار کردن
poach
U
دزدکی شکار کردن
snipe
U
پاشله شکار کردن
rabbits
U
شکار خرگوش کردن
rabbit
U
شکار خرگوش کردن
prowl
U
درپی شکار گشتن
sniped
U
پاشله شکار کردن
jaeger
U
علاقمند به شکار مرد شکارچی
course
U
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
coursed
U
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
open season
U
فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
courses
U
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
retriever
U
سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
retrievers
U
سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
close season
U
فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
turtle
U
لاک پشت شکار کردن
wood craft
U
جنگل شناسی از لحاظ شکار
tufter
U
کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
to p on any one's preserves
U
در جای قورق شکار کردن
still hunting
U
شکار باروش در کمین نشستن
cover
U
بوته زار پناهگاه شکار
coverings
U
بوته زار پناهگاه شکار
covers
U
بوته زار پناهگاه شکار
to ride to hounds
U
با تازی شکار روباه کردن
privilegium
U
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
turtles
U
لاک پشت شکار کردن
predacious
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
predaceous
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
master of
U
سرپرست گروه شکار روباه
foxhunt
U
باتازی شکار روباه کردن
hunts
U
اداره کردن تازیها در شکار
decoy shooting
U
شکار به کمک مرغ دام
hunted
U
اداره کردن تازیها در شکار
hunt
U
اداره کردن تازیها در شکار
safari
U
سفر برای شکار بزرگ
closed season
U
فصل منع ماهیگیری یا شکار
foxhounds
U
تازی مخصوص شکار روباه
foxhound
U
تازی مخصوص شکار روباه
safaris
U
سفر برای شکار بزرگ
to rid to hounds
U
با تازی شکار روباه کردن
poached
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
challenge
[of a dog]
U
پارس سگی
[پس از دریافت بوی شکار]
covert
U
بوته زار انبوه مخفیگاه شکار
weigh-ins
U
وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
poaches
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poaches
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
poached
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
weigh in
U
وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
poach
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
wildfowl
U
مرغ شکار بخصوص مرغهای ابی
to give the tone
U
هنگام یافتن رد شکار پارس کشیدن
poach
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
hunting bow
U
کمان بلند و سنگین برای شکار
weigh-in
U
وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
case
U
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
cases
U
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
setter
U
سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
stag hunting
U
شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
sported
U
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com