English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
stepfather U شوهر مادر
stepfathers U شوهر مادر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
mother-in-law U مادر شوهر
mothers-in-law U مادر شوهر
mother in law U مادر شوهر نامادری
mother in low U مادر شوهر
Other Matches
brother in low U برادر شوهر شوهر خواهر باجناغ
uncle U شوهر عمه شوهر خاله
uncles U شوهر عمه شوهر خاله
brorher in law U برادر شوهر شوهر خواهر
silver cord U محبت مادر وفرزندی همبستگی مادر وفرزند
foremother U مادر مادر بزرگ
wedded U زن و شوهر
trigamist U زن سه شوهر
bachelor U زن بی شوهر
hubby U شوهر
hubbies U شوهر
hub or hub by U شوهر
spouses U زن یا شوهر
spouse U زن یا شوهر
discovert U بی شوهر
bachelors U زن بی شوهر
husband U شوهر
husbands U شوهر
couple U زن و شوهر
man U شوهر
mans U شوهر
pair U زن و شوهر
coupled U زن و شوهر
couples U زن و شوهر
feme sole U زن بی شوهر
polygamist U شوهر چند زن
wed U زن یا شوهر دادن
monandry U زندگی با یک شوهر
polyandrist U زن چند شوهر
monandry U اعتیاد به یک شوهر
monandrous U دارای یک شوهر
marriageable U تنه شوهر
matrons U زن شوهر دار
father in law U پدر شوهر
give in marriage U شوهر دادن
espousing U شوهر دادن
espouses U شوهر دادن
espouse U شوهر دادن
marry U شوهر دادن
marries U شوهر دادن
cuckolding U شوهر زن زانیه
cuckolded U شوهر زن زانیه
cuckold U شوهر زن زانیه
matron U زن شوهر دار
espoused U شوهر دادن
step son U پسرزن یا شوهر
brother in law U شوهر خواهر
brothers-in-law U شوهر خواهر
cuckolds U شوهر زن زانیه
bigamous U دارای دو زن یا دو شوهر
monogamous U دارای یک زن یا یک شوهر
fathers-in-law U پدر شوهر
father-in-law U پدر شوهر
married U شوهر دار
brother-in-law U شوهر خواهر
he got off his daughters U دخترهایش را شوهر داد
jointure U دارایی مشترک زن و شوهر
privacy between husband and wife U خلوت بین زن و شوهر
polygamous U چند شوهر ه چندگان
her much older husband U شوهر بسیار مسن تر از او [زن]
nubility U تنه شوهر بودن
admetus U شوهر السس تیس
sister in law U خواهر شوهر زن برادر
judicial separaion U جدایی زن و شوهر از نظرحقوقی
pin money U پول جیبی شوهر به همسرش
her next was a merchant U شوهر بعدی وی بازرگان بود
nephew U پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
nephews U پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
to wear breeches U بر شوهر خود مسلط بودن
step daughter U دختر اندر دخترزن یا شوهر
polyandrous U چند شوهره وابسته بچند شوهر
to live like cat and dog U دائما با هم جنگ و دعوا داشتن [زن و شوهر]
polyandric U چند شوهره وابسته بچند شوهر
single a U زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
chaperon U زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
telegony U انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
paraphernalia U دارایی شخصی زن که بعد ازمرگ شوهر علاوه بر جهیزیه و منضمات ان به وی می رسد
mother liquor U مادر اب
mom U مادر
parenticide U مادر کش
mamas U مادر
mother liquid U مادر اب
mamma U مادر
mater U مادر
matricidal U مادر کش
matricide U مادر کش
mother in law U مادر زن
moms U مادر
mother in low U مادر زن
matriarch U مادر
stepmother U مادر
mum U مادر
mothering U مادر
mothered U مادر
mums U مادر
matriarchs U مادر
motherless U بی مادر
mothers U مادر
mother U مادر
mother-in-law U مادر زن
stepmothers U مادر
mammas U مادر
mama U مادر
mothers-in-law U مادر زن
mother liquer U باز مادر
sultaness U زن یا مادر یا دخترسلطان
moon calf U خل مادر زاد
metropolis U مادر شهر
mother figures U مادر- نماد
grannies U مادر بزرگ
matronymic U مادر نامی
tendered U کشتی مادر
grandmothers U مادر بزرگ
granny U مادر بزرگ
grandmother U مادر بزرگ
matricide U مادر کشی
Mother's Day U روز مادر
sultanas U زن یا مادر یا دخترسلطان
sultana U زن یا مادر یا دخترسلطان
base map U نقشه مادر
mothering U مادر ننه
mothered U مادر ننه
mother U مادر ننه
virgin mary U مادر عسیی
uniparental U از یک پدر و مادر
parricides U مادر کشی
thetis U مادر اشیل
paternal grandmother U مادر بزرگ
metropolises U مادر شهر
mother substitute U جانشین مادر
mother surrogate U جانشین مادر
motherlike U مادر وار
parent ship U کشتی مادر
original map U نقشه مادر
parant body U جسم مادر
parent chain U زنجیر مادر
parent company U شرکت مادر
mothers U مادر ننه
parricide U مادر کشی
mother figure U مادر- نماد
main line U نهر مادر
chart base U چارت مادر
collecting tank U مخزن مادر
congenitally U ازشکم مادر
control map U نقشه مادر
dame fortune U مادر روزگار
parent U پدر یا مادر
motherlands U مادر میهن
motherland U مادر میهن
congenital U مادر زادی
by birth U ازشکم مادر
main lines U نهر مادر
godmother U مادر تعمیدی
godmothers U مادر تعمیدی
metropolitan U مادر شهری
grandmas U مادر بزرگ
orphan U بی پدر و مادر
orphaned U بی پدر و مادر
bed rock U سنگ مادر
orphans U بی پدر و مادر
tender U کشتی مادر
trunks U مادر سیم
grandma U مادر بزرگ
head well U مادر چاه
trunk U مادر سیم
home port U پایگاه مادر
tenderest U کشتی مادر
tendering U کشتی مادر
grannie U مادر بزرگ
grand mother U مادر بزرگ
grand uncle U دایی مادر
grand uncle U عموی مادر
foster mother U مادر رضاعی
grandame U مادر بزرگ
home U سرزمین پدر و مادر
homeland U سرزمین پدر و مادر
half-caste U فرنگی پدروهندی مادر
grans U مخفف مادر بزرگ
gran U مخفف مادر بزرگ
materfamilas U مادر خانواده کدبانو
sponsoring U پدر یا مادر تعمیدی
godparent U پدر یا مادر تعمیدی
godparents U پدر یا مادر تعمیدی
alcmene U نام مادر هرکول
matricide U قاتل مادر مادرکش
matriarchies U مادر سالاری شه مادری
sponsor U پدر یا مادر تعمیدی
sponsors U پدر یا مادر تعمیدی
matriarchy U مادر سالاری شه مادری
sponor U پد ریا مادر تعمیدی
virgin birth U از مادر باکره بدنیاامدن
A nany who has more sympathy than the real mother. <adj.> U داءیه دلسوز تر از مادر
birthmark U خال مادر زادی
jujitsu U مادر ورزشهای رزمی
birthmarks U خال مادر زادی
grandurncle U عمو یا دایی پدر و مادر
matrolinous U پارهای ازصفات و مشخصات از مادر
motherfuckers U مادر سگها [اصطلاح رکیک]
fuckers U مادر سگها [اصطلاح رکیک]
arseholes U مادر سگها [اصطلاح رکیک]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com