English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
uncle U شوهر عمه شوهر خاله
uncles U شوهر عمه شوهر خاله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brother in low U برادر شوهر شوهر خواهر باجناغ
brorher in law U برادر شوهر شوهر خواهر
trigamist U زن سه شوهر
hub or hub by U شوهر
hubbies U شوهر
couple U زن و شوهر
wedded U زن و شوهر
coupled U زن و شوهر
feme sole U زن بی شوهر
couples U زن و شوهر
discovert U بی شوهر
hubby U شوهر
spouses U زن یا شوهر
spouse U زن یا شوهر
husbands U شوهر
man U شوهر
mans U شوهر
pair U زن و شوهر
bachelors U زن بی شوهر
bachelor U زن بی شوهر
husband U شوهر
stepfathers U شوهر مادر
matron U زن شوهر دار
matrons U زن شوهر دار
polygamist U شوهر چند زن
polyandrist U زن چند شوهر
mother in low U مادر شوهر
monandry U اعتیاد به یک شوهر
monandry U زندگی با یک شوهر
marriageable U تنه شوهر
monandrous U دارای یک شوهر
give in marriage U شوهر دادن
father in law U پدر شوهر
step son U پسرزن یا شوهر
brother in law U شوهر خواهر
married U شوهر دار
monogamous U دارای یک زن یا یک شوهر
mothers-in-law U مادر شوهر
bigamous U دارای دو زن یا دو شوهر
fathers-in-law U پدر شوهر
father-in-law U پدر شوهر
mother-in-law U مادر شوهر
brother-in-law U شوهر خواهر
brothers-in-law U شوهر خواهر
wed U زن یا شوهر دادن
espouse U شوهر دادن
cuckolding U شوهر زن زانیه
marries U شوهر دادن
cuckolds U شوهر زن زانیه
espouses U شوهر دادن
marry U شوهر دادن
cuckolded U شوهر زن زانیه
stepfather U شوهر مادر
espoused U شوهر دادن
cuckold U شوهر زن زانیه
espousing U شوهر دادن
jointure U دارایی مشترک زن و شوهر
judicial separaion U جدایی زن و شوهر از نظرحقوقی
her much older husband U شوهر بسیار مسن تر از او [زن]
sister in law U خواهر شوهر زن برادر
he got off his daughters U دخترهایش را شوهر داد
privacy between husband and wife U خلوت بین زن و شوهر
polygamous U چند شوهر ه چندگان
mother in law U مادر شوهر نامادری
nubility U تنه شوهر بودن
admetus U شوهر السس تیس
pin money U پول جیبی شوهر به همسرش
step daughter U دختر اندر دخترزن یا شوهر
to wear breeches U بر شوهر خود مسلط بودن
her next was a merchant U شوهر بعدی وی بازرگان بود
nephew U پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
nephews U پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
polyandric U چند شوهره وابسته بچند شوهر
polyandrous U چند شوهره وابسته بچند شوهر
to live like cat and dog U دائما با هم جنگ و دعوا داشتن [زن و شوهر]
single a U زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
chaperon U زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
telegony U انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
paraphernalia U دارایی شخصی زن که بعد ازمرگ شوهر علاوه بر جهیزیه و منضمات ان به وی می رسد
wife's equity U عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
The husband and wife got into an argument . The husband and wife had an acrimonious exchange . زن و شوهر بگو مگوشان شد [بگو مگو کردند]
pin money U وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
restitution of conjugal rights U دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
married under a contract unlimited perio U زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
tenant by curtesy U عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
quarantining U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantine U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantines U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantined U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
digamy U دو زن گیری دو شوهر گیری
maternal aunts U خاله ها
maternal aunt U خاله
aunt U خاله
aunts U خاله
cousin U خاله زاده
first cousins U دختر خاله
cousins U خاله زاده
grandaunt U خاله پدری
first cousins U پسر خاله
first cousin U دختر خاله
auntie U عمه یا خاله
grand aunt U خاله پدری
coz U خاله زاده
first cousin U پسر خاله
kiss of death U دوستی خاله خرسه
old wives' tale U حرفهای خاله زنکی
old wives' tales U حرفهای خاله زنکی
grandaunt U خاله مادری عمه پدری
grand aunt U خاله مادری عمه پدری
rubberneck U ادم فضول و خاله وارس جهانگرد
cousinly U دایی زاده وار خاله زاده وار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com