Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
curtal ax
U
شمشیر کوتاه وسنگین
curtle ax
U
شمشیر کوتاه وسنگین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
falchion
U
شمشیر کوتاه و پهن
acinaces
U
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
covered
U
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
doubled up
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
thump
U
با چیز پهن وسنگین
brogan
U
کفش خشن وسنگین
thumped
U
با چیز پهن وسنگین
thumping
U
با چیز پهن وسنگین
heavy footed
U
اهسته وسنگین درحرکت
thumps
U
با چیز پهن وسنگین
lobs
U
گوشت الو ادم خپله وسنگین
lobbing
U
گوشت الو ادم خپله وسنگین
lobbed
U
گوشت الو ادم خپله وسنگین
lob
U
گوشت الو ادم خپله وسنگین
gun
U
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
guns
U
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
To weight up the pros and cons of something .
U
مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن )
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
bilboa
U
شمشیر
spurtle
U
شمشیر
bilbo
U
شمشیر
spits
U
شمشیر
spit
U
شمشیر
swords
U
شمشیر
blade
U
شمشیر
bolo
U
شمشیر
swordsman
U
شمشیر زن
sword
U
شمشیر
steeled
U
شمشیر پولادی
steeling
U
شمشیر پولادی
steels
U
شمشیر پولادی
to carry sword
U
شمشیر جستن
steel
U
شمشیر پولادی
sword fish
U
شمشیر ماهی
swordsman
U
شمشیر باز
swordsmanship
U
شمشیر بازی
hilt
U
دسته شمشیر
hilts
U
دسته شمشیر
swordlike
U
شمشیر مانند
sword knot
U
شرابه شمشیر
swordplay
U
فن شمشیر بازی
sabre cut
U
زخم شمشیر
scabbards
U
غلاف شمشیر
scabbard
U
غلاف شمشیر
sword dance
U
رقص شمشیر
sword cutter
U
شمشیر ساز
pommel
U
قبه شمشیر
pommels
U
قبه شمشیر
rapier
U
شمشیر دودم
foible
U
تیغه شمشیر
foibles
U
تیغه شمشیر
rapiers
U
شمشیر دودم
baldric
U
بند شمشیر
at the point of the sword
U
بدم شمشیر
tucker
U
شمشیر ساز
With a stork of the sword.
U
با ضرب شمشیر
sword cut
U
زخم شمشیر
gladiate
U
شمشیر مانند
swordfish
U
شمشیر ماهی.
handles
U
قبضه شمشیر
daito
U
شمشیر بزرگ
fence
U
شمشیر بازی
blade
U
تیغه شمشیر
handle
U
قبضه شمشیر
fences
U
شمشیر بازی
swordfishes
U
شمشیر ماهی.
claymore
U
شمشیر دودمه
foilsman
U
شمشیر باز
fencer
U
شمشیر باز
stoccado
U
پرتاب با ضربه شمشیر
fence
U
شمشیر بازی کردن
point d'arret
U
نوک چنگالی شمشیر
stoccata
U
پرتاب با ضربه شمشیر
scimitar
U
شمشیر هلالی شکل
sword play
U
مهارت در بکارگیری شمشیر
fences
U
شمشیر بازی کردن
backsword
U
شمشیر یک لبهء برنده
academic assault
شمشیر بازی نمایشی
action on the blade
U
تماس با شمشیر حریف
toledo
U
شمشیر ابدارمصنوع تولدو
in line
U
شمشیر در وضع حمله
partizan
U
شمشیر پهن ودسته بلند
double hi
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
weak
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weakest
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
foin
U
فرو بردن شمشیر یا نیزه
partisans
U
شمشیر پهن ودسته بلند
partisan
U
شمشیر پهن ودسته بلند
sabre cut
U
زخم شوشکه ضربه شمشیر
foibles
U
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
engagement
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
foible
U
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
sword dance
U
اجرای رقص در اطراف شمشیر
counter parry
U
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
circular parry
U
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
weaker
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
The pen is mightier than the sword.
<proverb>
U
قلم قدرتمندتر از شمشیر است .
double touch
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
electric foil
U
شمشیر فویل با نوک برقدار
weaknesses
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
engagements
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
guards
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
director
U
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
guard
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
handle
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
bind
U
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
binds
U
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
guarding
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
manipulators
U
گرفتن شمشیر با شست وانگشت ابهام
forte
U
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
To behead ( decapitate ) someone .
U
کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
croise
U
عبور تیغه شمشیر به شکل خاص
fortes
U
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
compound parry
U
دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
directors
U
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
sabers
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabre
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabres
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
saber
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
line of engagement
U
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
change of engagement
U
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
handles
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
touch
U
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
touches
U
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
scimitar
U
شمشیر کارد دسته دراز ونوک برگشته
tucking
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
ceding parry
U
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
tucks
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
opposition
U
حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
tuck
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
pommels
U
قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
pommel
U
قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
barong
U
یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
counter disengagement
U
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
dub
U
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubs
U
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubbed
U
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
foiling
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foil
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiled
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
curtana
U
شمشیر رحمت :شمشیربی نوکی که درتاج گذاری پادشاهان انگلیس پیشاپ
foils
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
hurdle step
U
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
glides
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
mounting
U
دسته و پشت بند دسته شمشیر
pygmy
U
قد کوتاه
pygmy
U
کوتاه
pygmies
U
قد کوتاه
pygmies
U
کوتاه
pigmies
U
قد کوتاه
pigmies
U
کوتاه
low
U
کوتاه
scut
U
دم کوتاه
stockier
U
کوتاه
stunting
U
کوتاه
stunt
U
کوتاه
stocky
U
کوتاه
stockiest
U
کوتاه
little
U
کوتاه
stunts
U
کوتاه
dumpy
U
کوتاه
shortest
U
کوتاه
of short duration
U
کوتاه
succinct
U
کوتاه
shorter
U
کوتاه
short
U
کوتاه
down
U
کوتاه
bas relif
U
کوتاه
curtal
U
کوتاه
dwarfish
U
کوتاه
liliputian
U
قد کوتاه
concise
<adj.>
U
کوتاه
curt
<adj.>
U
کوتاه
miniature
U
کوتاه
concise
U
کوتاه
short
<adj.>
U
کوتاه
fleeting
<adj.>
U
کوتاه
pigmy
U
قد کوتاه
puny
U
قد کوتاه
pigmy
U
کوتاه
miniatures
U
کوتاه
synoptic
U
کوتاه
succinct
<adj.>
U
کوتاه
brachydactyly
U
کوتاه انگشتی
low
U
کوتاه دون
short shunt
U
شنت کوتاه
cutty sark
U
دامن کوتاه
draw in
U
کوتاه شدن
aphorisms
U
سخن کوتاه
short drop
U
دراپ کوتاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com