English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Can I pin you down to that? U شما را به این متعهد بکنم؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i cannot think of it U فکرش را نمیتوانم بکنم تصورش راهم نمیتوانم بکنم
what shall i do? U چه بکنم
what do you wish me to do? U چه میخواهید من بکنم
What else can I do? U دیگر چه می توانم بکنم ؟
I dropped in to say hello. U آمدم اینجا یک سلامی بکنم
I'm really not responsible for it. <idiom> U من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
I'm glad I could help. U خوشحالم که تونستم کمکی بکنم.
Might I ask a question? U اجازه می دهید یک سئوال بکنم؟
My hands are tied. <idiom> U نمی توانم [کاری] کمکی بکنم.
i please to do it U خوش دارم که این کار را بکنم
I don't know what to do with that. U من نمی دونم باهاش چه کار باید بکنم.
I must make a special note of that. U من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
Let me back up and explain how ... U به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
promisee U متعهد له
promisor U متعهد
warrantee U متعهد له
guaranty U متعهد له
obligator U متعهد
promiser U متعهد
warranter U متعهد
obligee U متعهد له
warrantor U متعهد
obligor U متعهد
guarantors U متعهد
guarantor U متعهد
sureties U متعهد
committed [to] <adj.> U متعهد [به]
subscriber U متعهد
subscribers U متعهد
underwriter U متعهد
underwriters U متعهد
warranty U متعهد
warranties U متعهد
surety U متعهد
nonaligned U غیر متعهد
non-aligned U غیر متعهد
stalwart <adj.> U با وفا [متعهد]
to bind U متعهد ساختن
engages U متعهد شدن
pledge U متعهد کردن
federates U متعهد کرد
engage U متعهد شدن
federating U متعهد کرد
guarantor U کفیل متعهد
engages U متعهد کردن
guarantors U کفیل متعهد
professed U متعهد مدعی
federated U متعهد کرد
federate U متعهد کرد
guarantee U ضامن متعهد
guaranteed U ضامن متعهد
plight U متعهد شدن
guarantees U ضامن متعهد
plight U متعهد کردن
pledging U متعهد کردن
pledges U متعهد کردن
engage U متعهد کردن
bailee U ضامن و متعهد
pledged U متعهد کردن
bind U متعهد وملزم ساختن
guaranteed U تکفل کردن متعهد له
nonalignment U کشور غیر متعهد
guarantees U تکفل کردن متعهد له
engage U نامزدکردن متعهد کردن
guarantee U تکفل کردن متعهد له
engages U نامزدکردن متعهد کردن
release from the obligation U ابراء ذمه متعهد
binds U متعهد وملزم ساختن
pledges U متعهد شدن التزام دادن
pledging U متعهد شدن التزام دادن
pledge U متعهد شدن التزام دادن
pledged U متعهد شدن التزام دادن
gage U شرط بستن متعهد شدن
obliges U متعهد شدن لطف کردن
i undertake to pay that sum U متعهد میشوم که ان مبلغ رابپردازم
obliged U متعهد شدن لطف کردن
oblige U متعهد شدن لطف کردن
to commit yourself to do something U خود را به انجام امری متعهد نمودن
to pin somebody down on something U کسی را به چیزی متعهد و ملتزم کردن
nonalignment U روش سیاسی غیر متعهد بودن
to undertake to do something U رسما متعهد به انجام کاری شدن
to engage yourself to do something U خود را به انجام امری متعهد نمودن
She's agreed to fill in for me on Friday, but I'd be pushing my luck if I asked her to do it on Saturday, too. U او [زن] موافقت کرد روز جمعه جاینشین من باشد اما من شورش را در می آوردم اگر از او [زن] درخواست بکنم که شنبه هم جاینشین من بشود.
minuteman U داوطلبانی که متعهد بودند بمحض احضار حاضر بخدمت نظام شوند
implied assumpist U تعهد غیر رسمی که از نحوه عمل متعهد ناشی و استنباط میشود
bond U سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
undertaking U کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertakers U کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertaker U کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
association for system management U یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
asm U Yystems for Associationیک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کندanagement
gurantee U عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
undertake U متعهد شدن عهده دار شدن
undertaken U متعهد شدن عهده دار شدن
undertakes U متعهد شدن عهده دار شدن
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
subscribe U ابونه شدن متعهد شدن
subscribed U ابونه شدن متعهد شدن
subscribes U ابونه شدن متعهد شدن
subscribing U ابونه شدن متعهد شدن
del credere agent U نمایندهای که متعهد به وصول طلبها میباشد نمایندهای که وصول مطالبات راتقبل مینماید
undertake U عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
nonaligned U کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
undertaken U عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
undertakes U عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
trust U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com