English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
translucid U شفاف کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
glassine U نوعی کاغذ نازک شفاف یانیمه شفاف که هوا یا روغن از ان نمیتواند عبور کند
transparently U شفاف
hyaline U شفاف
perspicuous U شفاف
crystal U شفاف
crystals U شفاف
overlay U شفاف
overlaying U شفاف
overlays U شفاف
transpicuous U شفاف
pellucid U شفاف
nitid U شفاف
crystalline U شفاف
translucid U شفاف
clearer U شفاف
clearest U شفاف
clears U شفاف
glaze ice U یخ شفاف
clear ice U یخ شفاف
transparent U شفاف
transparencies U شفاف
lucid U شفاف
diaphanous U شفاف
clear U شفاف
transparency U شفاف
clear U شفاف زدودن
black ice U یخ شفاف روی اب
hyaloid U زجاجی شفاف
opaque U غیر شفاف
transparent color U رنگ شفاف
semitransparent U نیمه شفاف
transluscent U نیم شفاف
translucent U نیم شفاف
translucent U نیمه شفاف
fluoresce U شفاف شدن
semigloss U نیمه شفاف
semitranslucent U نیمه شفاف
semiopaque U نیمه شفاف
clearer U شفاف زدودن
clearest U شفاف زدودن
tumbler U لیوان [شفاف]
lucidity U شفاف بودن
sharp picture U تصویر شفاف
amorphous U غیر شفاف
clear picture U تصویر شفاف
sleeker U صاف شفاف
sleekest U صاف شفاف
clears U شفاف زدودن
shellac U لاک شفاف
sleek U صاف شفاف
sharp image U تصویر شفاف
clear varnish U لاک شفاف
fluoroscope U صفحه شفاف رادیوسکپی
elucidate U توضیح دادن شفاف
elucidates U توضیح دادن شفاف
elucidated U توضیح دادن شفاف
elucidating U توضیح دادن شفاف
dioptrics U مبحث انکسار نور در اجسام شفاف
Cellophane U لایه پلاستیکی شفاف با بنیان سلولزی
to see through U از بین چیزی مات [غیر شفاف] دیدن
celluloid U لایه پلاستیکی شفاف ازنیتروسلولز اغشته به کافور
xerophthalmia U خشک و غیر شفاف شدن ملتحمه چشم
canopy U پوشش شفاف روی قسمت خدمه پرواز
canopies U پوشش شفاف روی قسمت خدمه پرواز
iceland spar U کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
map template U صفحه شفاف مخصوص نصب روی نقشه
iceneedle U یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
acrylic U پلاستیک ترموست شفاف ازجنس استرهای پلیمریزه اسیدهای اکریلیک
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
Perspex U خانوادهای از پلاستیکها که بعنوان شیشه یا پلاستیکهای شفاف و نوگذران در هواپیماکاربرد فراوان دارد
alabaster U [کربنات کلسیم نیمه شفاف در رنگ های زرد و سفید که اغلب در نورگیر پنجره استفاده می شود.]
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
rounded U گرد شده شفاف شده
hyaline cartilage U غضروف شفاف غضروف هیالن
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
clear U روشن کردن صاف کردن شفاف کردن
clears U روشن کردن صاف کردن شفاف کردن
clearest U روشن کردن صاف کردن شفاف کردن
clearer U روشن کردن صاف کردن شفاف کردن
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
practicer U تمرین کننده مشق کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
bandwidth U یچ کننده
renunciant U کننده
prattfall U پچ پچ کننده
prater U پچ پچ کننده
renunciant U رد کننده
fillers U پر کننده
mitigative U کم کننده
solvents U اب کننده
solvent U اب کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com