Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
side job
U
شغل غیر سازمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
organically
U
چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
integrated
U
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
complement
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complement
U
پرسنل سازمانی
complemented
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complemented
U
پرسنل سازمانی
complementing
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing
U
پرسنل سازمانی
complements
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complements
U
پرسنل سازمانی
share
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
organizational
U
سازمانی
organizational
U
یکان سازمانی
parent
U
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
custodian
U
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
custodians
U
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
organic
U
یکان سازمانی
organic
U
سازمانی اصلی
organic
U
سازمانی الی
position
U
حالت محل سازمانی
position
U
مقام شغل سازمانی
positioned
U
حالت محل سازمانی
positioned
U
مقام شغل سازمانی
billet
U
محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
billeted
U
محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
billeting
U
محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
billets
U
محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
secondary
U
سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
reshuffle
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffles
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffling
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
augment
U
غیر سازمانی
augmented
U
غیر سازمانی
augmenting
U
غیر سازمانی
augments
U
غیر سازمانی
enterprise
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
enterprises
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
institutional
U
سازمانی
american national standards institute
U
سازمانی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری از قبیل استانداردهای شبکه و زبانهای سطح بالا را مشخص میکند
authorized level of organization
U
سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
branch material position
U
شغل سازمانی
BSI
U
سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد
clearinghouse
U
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
in house training
U
برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
independent computer
U
manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
inorganization
U
بی سازمانی
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
international standards organization
U
سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
InterNIC
U
سازمانی که روشی که نام میدان ها و آدرس یکتای شبکه به کامپیوتر انتساب شده است را مدیریت میکند
National Center for Supercomputing Applications
U
سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
nonappropriated funds
U
اعتبارات غیر سازمانی اعتبارات تعهد نشده
noncrew
U
خدمه غیر سازمانی
nonorganic
U
غیر سازمانی
oem
U
Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
organization chart
U
نمودار سازمانی
organization control
U
کنترل سازمانی
organization scheme
U
نمودار سازمانی
organizational maintenance
U
تعمیرات سازمانی
organizational maintenance
U
نگهداری سازمانی
organizational psychology
U
روانشناسی سازمانی
quarters in kind
U
منازل سازمانی
R & D
U
سازمانی در یک شرکت که محصولات , کشفیات آوری جدید را گشترش توسعه می بخشد
roll call
U
حضور و غیاب سازمانی
site license
U
مجوز درون سازمانی
society of certified processors
U
سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
validated position
U
محل سازمانی خالی
validated position
U
شغل بلاتصدی سازمانی
Big Brother
U
دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
make-up
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
packaging
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
layout
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
design
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
style
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
make-up
U
ترکیب
[سازمانی یا سیستمی]
packaging
U
ترکیب
[سازمانی یا سیستمی]
layout
U
ترکیب
[سازمانی یا سیستمی]
design
U
ترکیب
[سازمانی یا سیستمی]
style
U
ترکیب
[سازمانی یا سیستمی]
make-up
U
آرایش
[سازمانی یا سیستمی]
packaging
U
آرایش
[سازمانی یا سیستمی]
layout
U
آرایش
[سازمانی یا سیستمی]
design
U
آرایش
[سازمانی یا سیستمی]
style
U
آرایش
[سازمانی یا سیستمی]
organizational citizenship behavior
U
رفتار شهروندی سازمانی
organizational identity
U
هویت سازمانی
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com