English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
semiannual U شش ماهه نصف سالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
famines U تنگ سالی
drouth U خشک سالی
biyearly U سالی دوبار
famine U تنگ سالی
per annum U هر سالی سالیانه
droughts U خشک سالی تنگی
drought U خشک سالی تنگی
remontant U سالی دوبارگل دهنده
novennial U نه سالی به نه سال رخ دهنده
etesian U سالی یک مرتبه واقع شونده
the year in question U سالی که مورد بحث است
All the year round. Yes in year out . U سالی دوازده ماه ( هر سال )
biannual U سالی دوبار دوسال یکبار
wet year U سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
dry year U سالی که میزان بارندگی در ان از حد معمول کمتر است
I've been doing it for nine years. U من این کار نه سالی هست که انجام میدهم.
semiyearly U شش ماهه
monthly U هر ماهه
quarterly U سه ماهه
perm U فر شش ماهه
perms U فر شش ماهه
permed U فر شش ماهه
perming U فر شش ماهه
quatrerly U سه ماهه
trimensual U سه ماهه
half yearly U شش ماهه
She comes here once in a blue moon . U سالی ماهی یکبار می آید اینجا ( بسیار بندرت )
perming U فر شش ماهه زدن
quarter [year] U دوره سه ماهه
three-month period U دوره سه ماهه
perms U فر شش ماهه زدن
quarterly period U دوره سه ماهه
permed U فر شش ماهه زدن
quarterage U مزد سه ماهه
quarterly report U گزارش سه ماهه
quarterage U قسط سه ماهه
trimester U دوره سه ماهه
turing this quarter U در این سه ماهه
perm U فر شش ماهه زدن
leet U دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
it is four months old U چهار ماهه است
refresher courses U دوره اموزش یک ماهه
on credit month's U وام با وعده ..... ماهه
refresher course U دوره اموزش یک ماهه
semiannual U دارای دوام شش ماهه
The baby is there months old . U نوزاد سه ماهه است
A one-month notice. U اطلاع قبلی یک ماهه
walker cup U مسابقه گلف بین مردان اماتور امریکا و انگلستان سالی یک بار
periodicals U مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
It's pretty hard to be in a bad mood around a fivemonth old baby. U ناراحت بودن در کنار یک نوزاد پنج ماهه کار سختی است.
heptagon U هفت پهلویی هفت ماهه
heptagons U هفت پهلویی هفت ماهه
quarterly journal of economics U مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com