Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unwashed
U
شسته نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ecru
U
رنگ کتان شسته نشده
greasy wool
U
پشم چرب
[پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
Other Matches
unpremediated
U
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unresolved
U
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
undisciplined
U
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unpicked
U
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
uncommitted
U
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unobligated
U
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unbroke
U
رام نشده سوقان گیری نشده
unbaoked
U
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unborn
U
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
waterworn
U
اب شسته
crushed gravel
U
شن شسته
ballast
U
مصالح شسته
tub
U
شسته شدن
launders
U
شسته شدن
laundered
U
شسته شدن
launder
U
شسته شدن
laundering
U
شسته شدن
cut and dried
U
شسته وروفته
cut and dry
U
شسته وروفته
cut-and-dried
U
شسته وروفته
tubs
U
شسته شدن
neatest
U
شسته و رفته
neater
U
شسته و رفته
neat
U
شسته و رفته
neat
U
شسته و رفته مرتب
neatest
U
شسته و رفته مرتب
neater
U
شسته و رفته مرتب
It is a neat tidy job.
U
کار شسته ورفته ای است
waterworn
U
شسته شده و صیقلی در اثراب
acid leach
U
کانی شسته شده با اسید
rainwash
U
شسته شده بوسیله باران
eluvial horizon
U
طبقه خاک شسته شده
unsought
U
جستجو نشده کشف نشده
unasked
U
خواسته نشده پرسیده نشده
irredenta
U
انجام نشده جبران نشده
unredeemed
U
جبران نشده سبک نشده
unset
U
جایگزین نشده جاانداخته نشده
untried
U
امتحان نشده محاکمه نشده
inconsummate
U
تکمیل نشده انجام نشده
unsifted
U
الک نشده رسیدگی نشده
undirected
U
رهبری نشده راهنمایی نشده
uncharged
U
محسوب نشده رسمامتهم نشده
dish water
U
ابی که دران فرف شسته باشند
I want these clothes washed.
من میخواهم این لباس ها شسته شود.
dish wash
U
ابی که دران فرف شسته باشند
unintended saving
U
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
to spin laundry in the washing machine
U
لباس های شسته شده را در ماشین لباسشویی تند چرخاندن
airing cupboard
U
قفسه یا کمدی که لباسهای شسته شده را برای خشک شدن در آن قرار میدهند
incomplete
U
انجام نشده پر نشده
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
lanolin
U
لانولین
[ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
washed-out
U
از کارافتاده شسته شده و ساییده شده
washed out
U
از کارافتاده شسته شده و ساییده شده
unbowed
U
خم نشده
uncharged
U
پر نشده
uncut
U
بریده نشده
unsung
U
خوانده نشده
haggard
U
رام نشده
unsung
U
ستایش نشده
unconnected
U
وصل نشده
unclaimed
U
مطالبه نشده
uncut
U
قطع نشده
uncut
U
از هم جدا نشده
unverified
<adj.>
U
ممیزی نشده
unverified
<adj.>
U
امتحان نشده
wound less
U
زخمی نشده
unsung
U
سروده نشده
unguarded
U
حراست نشده
unearned
U
کسب نشده
unabated
U
کاسته نشده
unfulfilled
U
اجرا نشده
unpaid
U
پرداخت نشده
unpublished
U
نشر نشده
unquestioned
U
استنتاق نشده
unverified
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unquestioned
U
بررسی نشده
uninvited
U
دعوت نشده
unquestioned
U
بحث نشده
unreconstructed
U
بازسازی نشده
unattached
U
اعزام نشده
unattached
U
توفیق نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.
U
تا دیر نشده
unalloyed
U
الیاژ نشده
unfulfilled
U
انجام نشده
undisturbed
U
مختل نشده
uncommitted
U
تقبل نشده
unguarded
U
حساب نشده
unabridged
U
تلخیص نشده
unbidden
U
دعوت نشده
unabridged
U
کوتاه نشده
unchanged
U
عوض نشده
uncontrolled
U
مهار نشده
uncontrolled
U
کنترل نشده
unpublished
U
چاپ نشده
tenantless
U
اشغال نشده
undisiplined
U
تربیت نشده
unexploded
U
منفجر نشده
roughdry
U
اطو نشده
intemerate
U
بی ناموس نشده
innascible
U
زایده نشده
inextinct
U
نیست نشده
inedited
U
چاپ نشده
inedited
U
منتشر نشده
unleached
U
سفید نشده
unlicked
U
لیسیده نشده
increate
U
افریده نشده
undirected
U
هدایت نشده
undefined
U
تعریف نشده
the date was not specified
U
نشده بود
unaccommodated
U
فراهم نشده
unaccomplished
U
انجام نشده
unbacked
U
رام نشده
unbowed
U
سر کوب نشده
uncircumcised
U
ختنه نشده
uncleared
U
ترخیص نشده
uncoditioned
U
قطعی نشده
uncoditioned
U
شرط نشده
undeeded
U
در سندقید نشده
non switched line
U
خط گزینه نشده
in sheets
U
صحافی نشده
in quires
U
صحافی نشده
imperforate
U
منگنه نشده
unsight
U
دیده نشده
unsocialized
U
اجتماعی نشده
unstudied
U
مطالعه نشده
autochthonous
U
جابجا نشده
unthickened
U
تغلیظ نشده
unpremediated
U
تصور نشده
unasked
U
سوال نشده
unworn
U
کهنه نشده
unworn
U
استعمال نشده
unseen
U
مکشوف نشده
unseen
U
مشاهده نشده
unshod
U
نعل نشده
unset
U
ثابت نشده
unsaved
U
پس انداز نشده
unsought
U
کاوش نشده
unspotted
U
ننگین نشده
unnormalized
U
هنجار نشده
custom uncleared
U
ترخیص نشده
unpolished
U
پرداخت نشده
unsaturate
U
اشباع نشده
unsaturated
U
اشباع نشده
sightless
U
دیده نشده
unevaluated
<adj.>
U
بررسی نشده
untested
<adj.>
U
بررسی نشده
unaudited
<adj.>
U
بازرسی نشده
unchecked
<adj.>
U
بازرسی نشده
unevaluated
<adj.>
U
بازرسی نشده
virgins
U
استفاده نشده
unexamined
<adj.>
U
بازرسی نشده
virgin
U
استفاده نشده
uninspected
<adj.>
U
بازرسی نشده
unread
U
خوانده نشده
unverified
<adj.>
U
آزمایش نشده
untested
<adj.>
U
بازرسی نشده
unaudited
<adj.>
U
امتحان نشده
unchecked
<adj.>
U
امتحان نشده
uncounted
U
شمرده نشده
unexamined
<adj.>
U
بررسی نشده
uninspected
<adj.>
U
بررسی نشده
unaudited
<adj.>
U
تست نشده
unchecked
<adj.>
U
تست نشده
unoccupied
U
اشغال نشده
vacant
U
اشغال نشده
unevaluated
<adj.>
U
تست نشده
unexamined
<adj.>
U
تست نشده
uninspected
<adj.>
U
تست نشده
untested
<adj.>
U
تست نشده
inexact
U
درست نشده
unverified
<adj.>
U
کنترل نشده
unevaluated
<adj.>
U
امتحان نشده
unexamined
<adj.>
U
امتحان نشده
undetected
U
کشف نشده
unissued
<adj.>
U
توزیع نشده
inviolate
U
نقض نشده
untested
<adj.>
U
ممیزی نشده
uninspected
<adj.>
U
ممیزی نشده
unexamined
<adj.>
U
ممیزی نشده
uninspected
<adj.>
U
امتحان نشده
untested
<adj.>
U
امتحان نشده
unaudited
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unchecked
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unevaluated
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unexamined
<adj.>
U
ارزیابی نشده
uninspected
<adj.>
U
ارزیابی نشده
untested
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unaudited
<adj.>
U
ممیزی نشده
unchecked
<adj.>
U
ممیزی نشده
unevaluated
<adj.>
U
ممیزی نشده
unissued
<adj.>
U
منتشر نشده
unchecked
<adj.>
U
بررسی نشده
unverified
<adj.>
U
بازرسی نشده
unverified
<adj.>
U
تست نشده
unmitigated
U
کاسته نشده
uncharted
U
اکتشاف نشده
unbleached
<adj.>
U
سفیدگری نشده
unbroken
U
رام نشده
undyed
<adj.>
U
رنگرزی نشده
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...