Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
camper
U
شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
campers
U
شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Camping
U
اردو یا چادر زدن
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
camp
U
پادگان اردو زدن چادر زدن
camps
U
پادگان اردو زدن چادر زدن
camped
U
پادگان اردو زدن چادر زدن
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
he lives on air
U
زندگی میکند
concubinary
U
که باصیغه یابطورصیغه زندگی میکند
fruitarian
U
کسیکه با میوه زندگی میکند .
central treaty organization
U
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
arcadian
U
ادمیکه ساده و بی تجمل زندگی میکند
pall bearer
U
شرکت میکند
liver
U
زندگی کننده
livers
U
زندگی کننده
bald eagles
U
نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
bald eagle
U
نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
inlander
U
کسیکه درون کشور یا دورازمرز زندگی میکند
foundationer
U
کسیکه ازدرامدبنگاه وقف شدهای زندگی میکند
fluviatic
U
زندگی کننده دررودخانه
symposiast
U
کسیکه در بزم شرکت میکند
fluviatile
U
نهری زندگی کننده در رودخانه
stagnicolous
U
زندگی کننده دراب راکد
vorticel
U
جانور ذره بینی حلقهای شکل که در اب ایستاده زندگی میکند
land crab n
U
خرچنگی که در زمین زندگی میکند ولی در دریا تخم می ریزد
colonists
U
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
colonist
U
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
campaigner
U
کسی که در لشکر کشی شرکت میکند
campaigners
U
کسی که در لشکر کشی شرکت میکند
entry
U
شرکت کننده
participating
U
شرکت کننده
participant
U
شرکت کننده
participants
U
شرکت کننده
participative
U
شرکت کننده
contributors
U
شرکت کننده
contributor
U
شرکت کننده
seminarian
U
دانشجویی که در جلسات بحث وتحقیق شرکت میکند
quarterfinalist
U
کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
naps
U
بهترین شرکت کننده
napped
U
بهترین شرکت کننده
suppliers
U
شرکت تولید کننده
supplier
U
شرکت تولید کننده
nap
U
بهترین شرکت کننده
participant observer
U
مشاهده گر شرکت کننده
supply company
U
شرکت تامین کننده
symposiast
U
شرکت کننده درسمپوزیم
marathoner
U
شرکت کننده ماراتون
napping
U
بهترین شرکت کننده
to live like animals
[in a place]
U
مانند حیوان زندگی کردن
[اصطلاح تحقیر کننده ]
olympian
U
شرکت کننده بازیهای المپیک
bidders
U
شرکت کننده در مناقصه یامزایده
merrymaker
U
شرکت کننده درجشن وسرور
bidder
U
شرکت کننده در مناقصه یامزایده
crusader
U
شرکت کننده درجنگهای صلیبی
walker
U
شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
sortie reference
U
تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
tenderer
U
شرکت کننده در مناقصه یامزایده
tenderer
U
شرکت کننده در مزایده یامناقصه
crusaders
U
شرکت کننده درجنگهای صلیبی
walkers
U
شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
to live like animals
[in a place]
U
در شرایط مسکنی خیلی بد زندگی کردن
[اصطلاح تحقیر کننده ]
service component
U
نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
air force component
U
نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
semi-finalist
U
شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
sortie number
U
تعداد هواپیماهای شرکت کننده در پرواز
pentathlete
U
شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
hurdler
U
شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
fleet
U
گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
fleets
U
گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
producer
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
producers
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
deathlete
U
شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
semi-finalists
U
شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
micropro
U
یک شرکت نرم افزاری کالیفرنیایی که برای ریزکامپیوترها برنامه تهیه میکند
holding company
U
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
pacer
U
شریک نوبتی بازیگروقتی که شرکت کننده کم باشد
attack transport
U
ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
component change order
U
دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
providers
U
شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
provider
U
شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
veterans
U
سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
veteran
U
سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
field
U
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fielded
U
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fields
U
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
navy component
U
نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
forty niner
U
شرکت کننده در مهاجرت سال 9481 بکالیفرنیا درجستجوی طلا
air force component
U
نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
off roader
U
شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
telecommuting
U
که توسط مودم به مرکز اصلی شرکت وصل است و امکان ارسال پیام و داده فراهم میکند
entrymate
U
اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
look ahead
U
جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
COMPAQ
U
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
underwriters
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriter
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
pcm
U
شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
off roader
U
شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
urbanite
U
کسیکه در شهر زندگی میکند شهر نشین
commitment board
U
هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
third party lease
U
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
ashton tate
U
یک شرکت نرم افزاری درکالیفرنیا که برای ریزکامپیوترها نرم افزارتولید میکند
puffer
U
کسی که در حراج از طرف صاحب مال مورد حراج شرکت میکند
epizoic
U
زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
it is impossible to live there
U
نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
membrane keyboard
U
احساس کننده فشار را فعال میکند
enterprise network
U
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
parlour boarder
U
شاگرد شبانه روزی که نزدخانواده رئیس شبانه روزی زندگی میکند
private automatic branch exchange
U
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
shot putters
U
شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putter
U
شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
mail server
U
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
letterheads
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
U
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
coupling base
U
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
automatic reset circuit breaker
U
محافظت کننده مدر که باافزایش بیش از حد مجازمدار را قطع میکند
basic
U
بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basics
U
بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
crossing target
U
هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
feep
U
صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
camped
U
اردو
camps
U
اردو
camp
U
اردو
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
form
U
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
reperforator
U
ماشینی که نوار کاغذی را سوراخ میکند ارسال کننده نوارپانچ شده متصل به هم
formed
U
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
computer nik
U
استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
serials
U
مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
forms
U
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
serial
U
مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
encampments
U
اردو پایگاه
camps
U
اردو زدن
encamped
U
اردو زدن
camped
U
اردو زدن
campsites
U
محل اردو
camping
U
اردو زدن
laagering
U
اردو زنی
cook house
U
اشپزخانه اردو
encamp
U
اردو زدن
camp
U
اردو زدن
encage
U
اردو زدن
encamping
U
اردو زدن
encampment
U
اردو پایگاه
to cut one's lucky
U
اردو برچیدن
encamps
U
اردو زدن
Urdu
U
زبان اردو
campsite
U
محل اردو
castrametation
U
فن ترتیب اردو
training table
U
میز ناهارخوری در اردو
dwelling
U
مستقرشدن اردو زدن
laager
U
در اردو مسکن گزیدن
to strike tens
U
اردو رابهم زدن
encampment
U
محل اردو زدن
No camping
U
اردو زدن ممنوع
encampments
U
محل اردو زدن
campsites
U
محل مناسب اردو
campsite
U
محل مناسب اردو
dwellings
U
مستقرشدن اردو زدن
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
quadratic quotient search
U
الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
maintenance
U
بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it.
U
ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
Q Channel
U
یکی از هشت کانال اطلاعاتی که داده مشخص کننده شیار و زمان گردش مطلق را نگهداری میکند
tent
U
چادر
camped
U
چادر
canvases
U
چادر
awning
U
چادر
awnings
U
چادر
camps
U
چادر
camp
U
چادر
canvas
U
چادر
tentless
U
بی چادر
tents
U
چادر
untented
U
بی چادر
tentage
U
چادر
Can we camp here?
U
آیا اینجا میتوانیم اردو بزنیم؟
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
texts
U
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text
U
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
strike
U
چادر را از جا کندن
strikes
U
چادر را از جا کندن
tent pole
U
دیرک چادر
encamping
U
چادر زدن
camped
U
چادر زدن
veils
U
چادر پوشاندن
veil
U
چادر پوشاندن
double tent
U
چادر دو نفره
marquee
U
چادر بزرگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com