English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
producers cooperative company U شرکت تعاونی تولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cooperative society U شرکت تعاونی
cooperative company U شرکت تعاونی
mutual company U شرکت تعاونی
cooperative U شرکت تعاونی
consumers cooperative company U شرکت تعاونی مصرف
suppliers U شرکت تولید کننده
supplier U شرکت تولید کننده
producers U شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
producer U شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
ibm personal system/ U IBخانوادهای از سیستمهای ریزکامپیوتر تولید شده توسط شرکت
pcm U تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
Quantel U شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
pcm U شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
COMPAQ U شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
adobe U شرکت نرم افزاری که محصولات Acrobat و ATM و PostScript را تولید کرده است
atari U نام نوعی از کامپیوترهای شخصی و وسائل جانبی مشهور که توسط شرکت ATARI تولید میشود
Novell U شرکت بزرگ که نرم افزار شبکه تولید می :ند. و برای سیستم عامل Netware معروف است که روی سرور PC اجرا میشود
Kaleida Labs U شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
friendly U تعاونی
cooperative U تعاونی
friendliest U تعاونی
friendlies U تعاونی
friendlier U تعاونی
co-ops U تعاونی
mutual U تعاونی
co-op U تعاونی
co op U تعاونی
symbiosis U زندگی تعاونی
cooperative therapy U درمان تعاونی
co operative societies U شرکتهای تعاونی
co operative societies U انجمنهای تعاونی
multiple therapy U درمان تعاونی
co-operative societies U شرکتهای تعاونی
communed U اجتماع تعاونی
communing U اجتماع تعاونی
communes U اجتماع تعاونی
commune U اجتماع تعاونی
co-operative societies U انجمنهای تعاونی
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
phalanstery U روابط تعاونی اجتماعی
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
savings and loan association U صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
friendly society U انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
friendly societies U انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
business group U شرکت سهامی [شرکت]
body corporate U شرکت شرکت سهامی
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
association U شرکت
company U شرکت
associations U شرکت
firm U شرکت
businesses U شرکت
corporations U شرکت
corporation U شرکت
hand U شرکت
handing U شرکت
business U شرکت
firms U شرکت
firmest U شرکت
participation U شرکت
firmer U شرکت
partnerships U شرکت
incorporation U شرکت
partnership U شرکت
companies U شرکت
contribution U شرکت
contributions U شرکت
enterprise U شرکت
consociation U شرکت
fellowsh U شرکت
house U شرکت
housed U شرکت
houses U شرکت
enterprises U شرکت
cahoot U شرکت
EIS U ول شرکت
concerns U شرکت
concern U شرکت
commercial company U شرکت تجاری
proportional liability partnership U شرکت نسبی
contributor U شرکت کننده
contributors U شرکت کننده
participating U شرکت کننده
certificate of incorporation U شرکت نامه
champerty U شرکت در دعوا
a stand-alone company U یک شرکت مستقل
commercial firm U شرکت تجارتی
participant U شرکت کننده
participation U شرکت در جرم
compulsory partnership U شرکت قهری
complicity U شرکت در جرم
subsidiary company U شرکت فرعی
company union U اتحادیه شرکت
participation U شرکت کردن
private corporation U شرکت خصوصی
private company U شرکت خصوصی
company secretary U منشی شرکت
company network U شبکه شرکت
company law U قوانین شرکت
proprietary company U شرکت خصوصی
entry U شرکت کننده
associated company U شرکت وابسته
shipping agent U شرکت حمل
shipping company U شرکت کشتیرانی
sit out U شرکت نداشتن در
artieles of association U شرکت ناور
stock company U شرکت سهامی
aiding and abetting U شرکت در جرم
articles of assosiation U اساسنامه شرکت
equity U حق صاحبان شرکت
equities U حق صاحبان شرکت
unity U وحدت شرکت
article of association U اساسنامه شرکت
take a hand at U شرکت کردن در
article of a company U اساسنامه شرکت
associative U شرکت پذیر
business U شرکت تجاری
partaking U شرکت کردن
founder U موسس شرکت
partakes U شرکت کردن
partaken U شرکت کردن
partake U شرکت کردن
entrepreneurs U موسس شرکت
entrepreneur U موسس شرکت
founders U موسس شرکت
foundering U موسس شرکت
foundered U موسس شرکت
branch of a company U شعبه شرکت
acting company U شرکت عامل
associativity U شرکت پذیری
businesses U شرکت تجاری
affiliated company U شرکت وابسته
tandy corporation U شرکت Tandy
joint stock U شرکت سهامی
stand-ins U شرکت کردن
stand-in U شرکت کردن
stand in U شرکت کردن
participates U شرکت کردن
participated U شرکت کردن
participate U شرکت کردن
ncr corporation U شرکت NCR
holding company U شرکت مرکزی
go into U شرکت کردن در
giant corporation U شرکت بزرگ
pall bearer U شرکت میکند
contribute U شرکت کردن
contributed U شرکت کردن
contributes U شرکت کردن
principal U شرکت اصلی
principals U شرکت اصلی
inveluntary partnership U شرکت قهری
invalidation of company U بطلان شرکت
intel corporation U شرکت اینتل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com