English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
limited liability company U شرکت با مسئوولیت محدود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
limitation clause U شرط محدود کردن مسئوولیت
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
corporation U شرکت بامسئولیت محدود
corporations U شرکت بامسئولیت محدود
limited liability company U شرکت با مسئولیت محدود
close corporation U شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
illmitable U محدود نکردنی محدود نشدنی
weapons tight U جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
responsibilities U مسئوولیت
onus U مسئوولیت
responsibility U مسئوولیت
liabilities U مسئوولیت
liability U مسئوولیت
vicarious liability U مسئوولیت نیابتی
mutual responsibility U مسئوولیت مشترک
joint and several responsibility U مسئوولیت تضامنی
collective responsibility U مسئوولیت جمعی
individual responsibility U مسئوولیت فردی
civil liability U مسئوولیت مدنی
joint and several liability U مسئوولیت تضامنی
contractual liability U مسئوولیت قراردادی
joint and several reponsibility U مسئوولیت تضامنی
joint responsibility U مسئوولیت تضامنی
legal responsibility U مسئوولیت حقوقی
criminal liability U مسئوولیت جزائی
product liability U مسئوولیت در قبال کالا
respondeat superior U مسئوولیت را از امر بخواهید
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
burden of proof U مسئوولیت اثبات ادعا
exclusion clause U شرط سلب مسئوولیت
strict liability U مسئوولیت بدون تقصیر
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
without impeachment of waste U بدون تقبل مسئوولیت خرابیها
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
queen can do no wrong U بیان اصل عدم مسئوولیت ملکه یاپادشاه است در سیستم مشروطه
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
qualified indorsement U فهرنویسی برات یا سفته با ذکرمطلبی که مسئوولیت فهرنویس را نسبت به ان چه قانون مقرر داشته است محدودتر یا وسیعتر کند
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
tortious liability U ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
body corporate U شرکت شرکت سهامی
business group U شرکت سهامی [شرکت]
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
finte U محدود
limit U محدود
indefinite U نا محدود
limited U محدود
finite U محدود
indeterminable U نا محدود
limitary U محدود
limited access U محدود
ambient U محدود
terminate U محدود
terminated U محدود
incomprehensive U محدود
moderating U محدود
moderated U محدود
moderates U محدود
incomprehensible U نا محدود
limiting U محدود
moderate U محدود
terminates U محدود
lock step U محدود
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
controlled war U جنگ محدود
bottomless U غیر محدود
qualified property U مالکیت محدود
confined equifer U سفره محدود
confined U محدود شده
restrictive U محدود سازنده
restricts U محدود کردن
unbound U غیر محدود
qualificatory U محدود سازنده
stint U محدود کردن
restrictive U محدود کننده
copyrighted U محدود به حق کپی
restricting U محدود کردن
limit U محدود کردن
containment U محدود کردن
straiten U محدود کردن
limiting size U اندازه محدود
limited edition U چاپ محدود
limited edition U کالای محدود
limiter U محدود کننده
catathymic amnesia U یادزدودگی محدود
circumscribed amnesia U یادزدودگی محدود
limited edition U فرآوردهی محدود
straightlaced U محدود درفشار
stints U محدود کردن
containment U محدود نگاهداشتن
abound U محدود کردن
abounded U محدود کردن
narrow market U بازار محدود
abounds U محدود کردن
qualify U محدود کردن
trammel U محدود ساختن
limiting speed U سرعت محدود
limited editions U چاپ محدود
limited editions U کالای محدود
qualified U مقید محدود
peg down U محدود کردن
sex limited U محدود به جنس
limited divorce U طلاق محدود
limited denied war U جنگ محدود
set out U محدود کردن
restrainable U محدود ساختنی
parochial U ناحیهای محدود
straitlaced U محدود درفشار
limited integrator U انتگرال محدود
bound U مرز محدود
limited editions U فرآوردهی محدود
limited power U اختیارات محدود
contracted U مختصر محدود
limited objective U هدف محدود
restricted U محدود الاستعمال
restrict U محدود کردن
abounding U محدود کردن
qualifies U محدود کردن
limitative U محدود کننده
finite population U جامعه محدود
de escalation U محدود سازی
finite integral U انتگرال محدود
delimitate U محدود کردن
infinite U نا محدود بی اندازه
delimitation U محدود ساختن
restriction U محدود کردن
finitely U بطور محدود
inter play U حرکت محدود
restrictions U محدود کردن
illimitable U نامحدود محدود نشدنی
restrictions U یک چیز محدود شده
finite element method U روش المان محدود
partial jurisdiction U حق خود گردانی محدود
restricted area U منطقه اتش محدود
limiting factor U عامل محدود کننده
transfinite U ماوراء اعداد محدود
sinedie U تاتاریخ غیر محدود
semipermanent U دارای مدت محدود
limitary U دارای قدرت محدود
airspace restricted area U منطقه پرواز محدود
diode limiter U محدود کننده دیودی
stenophagous U غذای محدود خوار
incomprehensively U بطور غیرجامع یا محدود
compass U محدود کردن فهمیدن
limited war U جنگ محدود وموضعی
narrowest U محدود باریک کردن
narrower U محدود باریک کردن
locals U محدود بیک محل
narrowed U محدود باریک کردن
narrow U محدود باریک کردن
input limiter U محدود کننده ورودی
your vocabulary is limited U شما محدود است
provincialism U عقایدوافکار محدود محلی
extensive agricultuse U کشاورزی غیر محدود
double limiter U محدود کننده مضاعف
limited denied war U جنگ ناخواسته محدود
local U محدود بیک محل
transfinite U خارج ازاعداد محدود
controlled access road U راه با ورودی محدود
blind bombing zone U منطقه بمباران محدود
current limiter U محدود کننده جریان
voltage limiter U محدود کننده ولتاژ
infintate U منفی و نا محدود ساختن
determinative U محدود کننده صفت
mans U شبکه با گسترده محدود
determinate U تعیین شده محدود
autonomy U استقلال محلی محدود
narrow mindedly U با فکر محدود متعصبانه
one idead U دارای فکر محدود
i/o bound U محدود به ورودی خروجی
man U شبکه با گسترده محدود
limited access road U راه با ورودی محدود
closed U مسابقه محدود به سن یاجنس
rectilineal U محدود بخطوط راست
restriction U یک چیز محدود شده
narrowest U محدود کردن کوته فکر
narrower U محدود کردن کوته فکر
locals U مربوط به سیستم با دستیابی محدود
narrowed U محدود کردن کوته فکر
narrow U محدود کردن کوته فکر
terminates U محدود کردن خاتمه یافتن
grid current limiting U محدود کردن جریان شبکه
closed interval U فاصله محدود [کراندار] [ریاضی]
territorialization U محدود کردن بیک ناحیه
terminated U محدود کردن خاتمه یافتن
terminate U محدود کردن خاتمه یافتن
open interval U فاصله نا محدود [بی کران] [ریاضی]
impaled U محدود کردن میله کشیدن
impales U محدود کردن میله کشیدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com