English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mutual fund U شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
mutual funds U شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
close corporation U شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
stop loss order U دستور خرید یافروش سهام بدلال سهام
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
to have a holding in a company U در شرکتی دارائی سهام داشتن
secure electronic transactions U استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
proprietary company U شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
holding company U شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
wordprocessing U شرکت متخصص در پردازش کلمات برای شرکتهای دیگر
brokerage U کارمزد خرید سهام
stock trading U خرید و فروش سهام
take over bid U پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
dared U جرات کردن مبادرت بکار دلیرانه کردن بمبارزه طلبیدن
dares U جرات کردن مبادرت بکار دلیرانه کردن بمبارزه طلبیدن
dare U جرات کردن مبادرت بکار دلیرانه کردن بمبارزه طلبیدن
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
deferred share U سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
controlled company U شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
virgin wool U [پشمی که تاکنون در منسوجات دیگر بکار نرفته باشد.]
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
capital stock U عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
stoporder U دستورخرید یا فروش سهام بدلال سهام
stock dividend U سهام صادره بابت سود سهام
metallic thread U نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
trefoil design U طرح های سه گوش [بیشتر در حاشیه قالی بکار می رود و معمولا در لا به لای نگاره های دیگر خصوصا اسلیمی ها دیده می شود.]
share holder U دارنده سهام صاحب سهام
stock jobber U محتکر سهام دلال سهام
purchase request U درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
mask U یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
masks U یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
tea leaf U برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
field buying U خرید کردن در صحرا خرید محلی
co-operative societies U شرکتهای تعاونی
co operative societies U شرکتهای تعاونی
saving and loan associations U شرکتهای پس انداز و وام
leasing companies U شرکتهای اجاره دهنده
multinational corporations U شرکتهای چند ملیتی
chartered companies U شرکتهای صاحب الامتیاز
conference freight rate U نرخ مشترک شرکتهای کشتیرانی
presentation manager U برای 2/OS که بطورمشترک توسط شرکتهای
auditors U حسابرس مفتش یا بازرس در شرکتهای سهامی
auditor U حسابرس مفتش یا بازرس در شرکتهای سهامی
oligopoly U تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدودی
cord yarn U نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
ventured U مبادرت ریسک
to a. oneself U مبادرت کردن
to betake oneself U مبادرت کردن
to set on U مبادرت کردن به
attacks U مبادرت کردن به
attacked U مبادرت کردن به
attack U مبادرت کردن به
venture U مبادرت ریسک
ventures U مبادرت ریسک
emprize U مبادرت کردن
aggress U مبادرت کردن
venturing U مبادرت ریسک
purchase price variance U سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
ventured U اقدام یا مبادرت کردن به
adventure U باتهور مبادرت کردن
adventures U باتهور مبادرت کردن
to offer at any thing U بکاری مبادرت ورزیدن
fall to U بکاری مبادرت کردن
enterprise U مبادرت بکاری کردن
enterprises U مبادرت بکاری کردن
he proceeded to investigate it U بتحقیق ان مبادرت نمود
venturing U اقدام یا مبادرت کردن به
ventures U اقدام یا مبادرت کردن به
venture U اقدام یا مبادرت کردن به
to set one's hand to a task U بکاری مبادرت کردن
to put ones hand to anything U بکاری مبادرت کردن
self slayer U مبادرت کننده بخود کشی
to a an under taking U باجرات بکاری مبادرت کردن
betook U دست زده مبادرت کرده
order U خرید سفارش خرید
sail in U با جدیت و اطمینان بکاری مبادرت کردن
telpak U سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
participatory U شرکتی
Freepost U پرداختبهایتمبرنامهتوسط شرکتی
joint U شرکتی مشاع
a company of good standing U شرکتی با اعتبار
to hold a share in a business U در شرکتی سهمی داشتن
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
corporative U وابسته بشخصیت حقوقی شرکتی
Apple Computer Corporation U شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
To lay the foundation of a company. U پایه واساس شرکتی راریختن
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
office grapevine U سخن چینی [در دفتری یا شرکتی]
clearing house U شرکتی که چکها را نقد می نماید
clearing houses U شرکتی که چکها را نقد می نماید
clearing houses U شرکتی که حسابها راتسویه میکند
clearing house U شرکتی که حسابها راتسویه میکند
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
to shake up [a company] <idiom> U سازمان [شرکتی را ] اساسا تغییر دادن
recapitalize U ترکیب سرمایه شرکتی راتغییر دادن
developer U شخص یا شرکتی که نرم افزار می نویسد
developers U شخص یا شرکتی که نرم افزار می نویسد
dividend warrant U چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
holding company U شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
freighters U فرد یا شرکتی که حمل کالا راانجام میدهد
notify party U فرد یا شرکتی که باید به اواطلاع داده شود
associated company U شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
freighter U فرد یا شرکتی که حمل کالا راانجام میدهد
private U متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
corporator U گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد
privates U متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
factoring agent U فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
central purchase U خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
thirds U شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
third U شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
letter-box company U شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
cybercafe U شرکتی که حاوی چند ترمینال متوسط به اینترنت است
to overcapitalize a company U سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
saving institutions U موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
stationery U شرکتی که حاوی مط الب نوشتنی , کاغذهای مخصوص , پاکت نامه , برچسب و..... باشد
Sun Microsystems U شرکتی که سیستم برنامه نویسی gava را توسعه داد که در صفحات وب گسترده به کار میرود
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
portfolios U سهام
holding U سهام
liquidate U سهام
secular trend U سهام
liquidated U سهام
liquidating U سهام
portfolio U سهام
liquidates U سهام
stock U سهام
stocked U سهام
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
holding U دارائی سهام
fixed portion U سهام معینه
stock exchange U بورس سهام
debenture stock U سهام قرضه
preference shares U سهام ممتاز
preference shares U سهام ممتازه
stock exchanges U بورس سهام
joint shares U سهام مشترک
inscribed stock U سهام نامدار
preferential shares U سهام ممتازه
inscribed stock U سهام با اسم
dividened U سود سهام
savings bond U سهام قرضه
ordinary share U سهام عادی
to buy into U سهام خریدن در
deferred share U سهام موجل
general stock U سهام عمومی
gilt edged shares U سهام ممتازه
preferred shares U سهام مقدم
conversion of shares U تبدیل سهام
dividends U سود سهام
stocked U سهام سرمایه
stock broker U دلال سهام
stock U سهام سرمایه
common stocks U سهام عادی
stock_broker U دلال سهام
government stock U سهام دولت
propertied U سهام دار
registered shares U سهام بانام
ordinary share U سهام معمولی
preferred stock U سهام ممتازه
preferred shares U سهام ممتاز
privileged shares U سهام ممتاز
share warrant U گواهینامه سهام
PR U سهام ممتاز
dividend U سود سهام
growth stocks U سهام پر سود
ordinary shares U سهام عادی
common stock U سهام عادی
stock exchange U بورس سهام
bank stock U سهام بانک
blue-chip U سهام مرغوب
bourse U بازار سهام
bearer shares U سهام بی نام
blue chip U سهام مرغوب
bourse [in a non-English-speaking country] U بورس سهام
bullish stocks U سهام رو به ترقی
to set about U شروع کردن مبادرت کردن بکاری
Intel U شرکتی که اولین ریزپردازنده موجود را ساخت . و نیز پردازنده هایی ساختند که در IBMPC و کامپیوترهای سازگار استفاده میشود
revenue U درامد سود سهام
stock markets U بورس سهام وارز
national dividend U سود سهام ملی
inscribed stock U سهام ثبت شده
interim dividend U سود سهام موقتی
interim dividend سود موقتی سهام
margins U میزان سود سهام
margin U میزان سود سهام
break in share prices U کاهش قیمت سهام
unissued shares U سهام منتشر نشده
actions U سهم سهام شرکت
action U سهم سهام شرکت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com