Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
job description
U
شرح وفایف شغلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transfer order
U
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
wifehood
U
وفایف زوجیت
specified tasks
U
وفایف تصریحی
implied task
U
وفایف استنتاجی
assignment of tasks
U
تعیین وفایف
function keys
U
کلیدهایانجام وفایف
assignment of tasks
U
واگذار کردن وفایف
muliebrity
U
وفایف زنانه زنانگی
physiology
U
علم وفایف الاعضاء
toe the line
<idiom>
U
انجام وفایف شخصی
breaks
U
خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
functional
U
وابسته به وفایف اعضاء وفیفهای
specified tasks
U
ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
that is beyond my duty
U
این از وفایف من خارج است
break
U
خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
position
U
قراردادن امورات مربوط به وفایف
positioned
U
قراردادن امورات مربوط به وفایف
entoptics
U
شناسایی وفایف اجزای درونی چشم
deontology
U
وفیفه شناسی علم وفایف اخلاقی
he is nehgent of his duties
U
در انجام وفایف خودسهل انگار است
physiological
U
وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
physiologic
U
وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
second fiddle
U
کسیکه دارای وفایف فرعی ویاثانوی است
this duty precedes all others
U
این وفیفه مقدم بر همه وفایف دیگر است
admin
U
تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
inoccupation
U
بی شغلی
vocational
U
شغلی
occupational
U
شغلی
occupational aptitude
U
استعداد شغلی
vocational adjustment
U
سازگاری شغلی
job training
U
اموزش شغلی
job specification
U
ویژگیهای شغلی
trade tests
U
ازمونهای شغلی
occupational family
U
گروه شغلی
vocational maladjustment
U
ناسازگاری شغلی
vocational guidance
U
راهنمایی شغلی
vocational selection
U
گزینش شغلی
occupational test
U
ازمون شغلی
occupational stability
U
ثبات شغلی
vocational counseling
U
مشاوره شغلی
occupational psychology
U
روانشناسی شغلی
occupational mobility
U
تحرک شغلی
occupational interests
U
رغبتهای شغلی
job specification
U
مشخصات شغلی
job security
U
امنیت شغلی
occupational hazards
U
سانحه شغلی
occupational hazard
U
صدمه شغلی
occupational hazard
U
سانحه شغلی
fringe benefit
U
مزایای شغلی
occupational hazards
U
صدمه شغلی
dead-end job
U
شغلی بی آینده
job elements
U
عناصر شغلی
job analysis
U
تحلیل شغلی
job enlargement
U
گسترش شغلی
job evaluation
U
ارزشیابی شغلی
duty position
U
محل شغلی
job satisfaction
U
رضایت شغلی
job description
U
توصیف شغلی
vocational aptitude test
U
ازمون استعداد شغلی
But not just any job .
U
ولی البته نه هر شغلی
vocational interest blank
U
پرسشنامه علائق شغلی
vocational rehabilitation
U
توان بخشی شغلی
to accept a job
U
کاری
[شغلی]
را پذیرفتن
vacancy
U
موقعیت شغلی آزاد
to follow a profession
U
شغلی راپیشه کردن
dictionary of occupational titles
U
واژگان عنوانهای شغلی
job classification
U
طبقه بندی شغلی
military occupational speciality
U
تخصص شغلی نظامی
job
U
پست شغلی و کار
occupational hierarchy
U
سلسله مراتب شغلی
professional liability insurance
U
بیمه تعهدات شغلی
jobs
U
پست شغلی و کار
runner
U
اداره کننده شغلی
runners
U
اداره کننده شغلی
condonation
U
اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
entry group
U
واجدین شرایط تخصصی شغلی
test protectors
U
بازرس ازمایشات کارایی شغلی
to upgrade somebody
U
به کسی در شغلی درجه دادن
to promote somebody
U
به کسی در شغلی درجه دادن
kuder occupational interest survey
U
رغبت سنج شغلی کودر
tied down
<idiom>
U
مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
svib
U
رغبت سنج شغلی استرانگ
strong vocational interest blank
U
رغبت سنج شغلی استرانگ
sinecure
U
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
sinecures
U
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
no branch
U
شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
test examiner
U
مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
manning table
U
جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
exquatur
U
اجازه اقدام دادن به کنسول منظور اجازهای است که به کنسول داده میشود تا به وفایف خود عمل کند
automonitor
U
ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
rosters
U
سیاهه نامه ها سیاهه وفایف
roster
U
سیاهه نامه ها سیاهه وفایف
parenthood
U
مقام والدین وفایف والدین
restitution of conjugal rights
U
دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
frictional unemployment
U
اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
to pull off something
[contract, job etc.]
U
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
proficiency rating
U
طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
fringe benefits
U
مزایای شغلی غیر نقدی مزایای فرعی
occupational disease
U
امراض شغلی
[نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]
serjeancy
U
گروهبانی وفایف گروهبانی
sergeancy
U
گروهبانی وفایف گروهبانی
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...