Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
support conditions
U
شرایط تکیه گاهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anchorage distance
U
فاصله تکیه گاهی
anchoring effect
U
اثر تکیه گاهی
bearing pressure
U
فشار تکیه گاهی
bearing stress
U
تنش تکیه گاهی
bearing pressure on foundation
U
فشار تکیه گاهی شالوده
expansion bearing
U
تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
cantilever
U
تیرکی که تنها در یک انتهابصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
in and out
U
گاهی تو و گاهی بیرون
accented
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting
U
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents
U
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
enclitic
U
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
dynamic condition
U
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
synoptic situation
U
شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
now ....now
U
گاهی ....گاهی
occasionally
<adv.>
U
گاهی
sometimes
U
گاهی
once in a while
<adv.>
U
گاهی
whilom
U
گاهی
somewhen
U
گاهی
frequently
[quite often]
<adv.>
U
گاهی
once in a way
U
گاهی
infrequently
U
گاه گاهی
now and a
U
گاه گاهی
once in a blue moon
U
گاه گاهی
at times
U
گاه گاهی
every now and then
U
گاه گاهی
from time to time
U
گاه گاهی
second best theory
U
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
now and then a guest w come
U
گاه گاهی میهمانی می رسید
precious metals
U
سیم وزرو گاهی پلاطین
he makes occasional mistakes
U
گاه گاهی اشتباه میکند
off and on
U
گاهی هرچند وقت یکبار
hit and miss
U
گاهی موفق وگاهی مغلوب
gapped scale
U
گاهی که چند نت ان حذف شده باشد
accept as true
U
گاهی پس از accept بمعنی پذیرفتن لفظ of می اورند
chugged
U
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chug
U
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugging
U
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
casual poor
U
کسیکه گاه گاهی نیازمند اعانه میشود
chugs
U
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
It is one of those things.
U
گاهی پیش می آید ،دیگر چه می شود کرد
huck aback
U
حولهای پارچه نخ وکتان که گاهی گلداردرست می کنند
brochures
U
کتاب کوچک صحافی نشده که گاهی جلدکاغذی دارد
brochure
U
کتاب کوچک صحافی نشده که گاهی جلدکاغذی دارد
fox fire
U
نور وتشعشعی که گاهی ازچوبهای پوسیده ساطع میگردد
mastigophoran
U
اغازیان تک سلولی تاژکدار که گاهی جزء جلبک محسوبند
corposant
U
گلولههای روشنایی که گاهی درهوای طوفانی بردکلهای کشتی دیده م
echolalia
U
تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
epicanthus
U
لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
natural erosion
U
فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
karakul
U
کاراکول
[نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
admixtures
U
موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
bad break
U
مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود
verbal note
U
شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
young saints Šold devils
U
جوانان دین دار گاهی چون پابسن گذارند بی دین می شوند
recumbency
U
تکیه
accents
U
تکیه
lolling
U
لم تکیه
lolls
U
لم تکیه
lolled
U
لم تکیه
loll
U
لم تکیه
accent
U
تکیه
accented
U
تکیه
unaccented
U
بی تکیه
reliance
U
تکیه
leanings
U
تکیه
leaning
U
تکیه
accenting
U
تکیه
atonic
U
بی تکیه
emphasis
U
تکیه
accumbency
U
تکیه
enclitic
U
بی تکیه
term
U
شرایط
conditions
U
شرایط
terming
U
شرایط
the conditions
U
شرایط ان
termed
U
شرایط
terms
U
شرایط
maulstick
U
تکیه دست
mahlstick
U
تکیه دست
arm rest
U
تکیه گاه
insisting
U
تکیه کردن بر
insisted
U
تکیه کردن بر
insist
U
تکیه کردن بر
support bearing
U
تکیه گاه
backrest
U
تکیه گاه
boilerplate
U
تکیه کلام
bridge seat
U
تکیه گاه
counterfort
U
دیوار تکیه
reclines
U
تکیه کردن
insists
U
تکیه کردن بر
anchorages
U
تکیه گاه
prop
U
تکیه گاه
propped
U
تکیه گاه
lean
U
تکیه زدن
propping
U
تکیه گاه
postpositive
U
الحاقی و بی تکیه
anchorage
U
تکیه گاه
leaned
U
تکیه کردن
accentual
U
تکیه دار
point of support
U
تکیه گاه
recline
U
تکیه کردن
reclined
U
تکیه کردن
leans
U
تکیه زدن
leans
U
تکیه کردن
leaned
U
تکیه زدن
saddle bearer
U
تکیه گاه
lean
U
تکیه کردن
anchoring
U
تکیه گاه
heel rest
تکیه گاه
catch-phrases
U
تکیه کلام
stand
U
تکیه گاه
relying
U
تکیه کردن
rely
U
تکیه کردن
relies
U
تکیه کردن
relied
U
تکیه کردن
anchor
U
تکیه گاه
stay
U
تکیه مهار
stayed
U
تکیه مهار
bolster
U
تکیه دادن
anchors
U
تکیه گاه
bolstered
U
تکیه دادن
slump over
U
تکیه زدن
bolsters
U
تکیه دادن
support
U
تکیه گاه
fulcrum
U
تکیه گاه
to base one self
U
تکیه کردن
rests
U
تکیه گاه
to throw oneself on
U
تکیه کردن بر
rests
U
تکیه دادن
support roller
U
تکیه گاه
to lean on a reed
U
تکیه بر اب کردن
rest
U
تکیه گاه
catch-phrase
U
تکیه کلام
bearing
U
تکیه گاه
rest
U
تکیه دادن
accentually
U
مطابق تکیه صدا
bearing width
U
عرض تکیه گاه
accumbent
U
تکیه دار خوابیده
direct support
U
تکیه گاه بی واسطه
abutment
U
تکیه گاه نیمپایه
movable support
U
تکیه گاه متحرک
core print
U
تکیه گاه ماهیچه
rest
U
تکیه گاه استراحت
rests
U
تکیه گاه استراحت
lateral support
U
تکیه گاه کناری
accumbent
U
تکیه کننده سرغذا
to lean against something
U
تکیه زدن به چیزی
bearing plate
U
صفحه تکیه گاه
hinged support
U
تکیه گاه مفصلی
fixed support
U
تکیه گاه گیردار
indirect support
U
تکیه گاه بی واسطه
bow hand
U
دسته تکیه گاه
to lean out of the window
U
به پنجره تکیه دادن
elastic support
U
تکیه گاه ارتجاعی
arch abutment
U
تکیه گاه قوس
to lean against the wall
U
به دیوار تکیه دادن
lateral support
U
تکیه گاه جانبی
free support
U
تکیه گاه ازاد
bench wall
U
دیوار تکیه گاه
restraining support
U
تکیه گاه گیردار
solid support
U
تکیه گاه جامد
settlement of abutments
U
نشست تکیه گاه
simple support
U
تکیه گاه ساده
support pression
U
فشار تکیه گاه
journals
U
تکیه گاه اصلی
journal
U
تکیه گاه اصلی
propping
U
تیر شمع تکیه
support
U
تکیه گاه پایه
prop
U
تیر شمع تکیه
armpit
U
تکیه گاه ارنج
seat bars
U
میلههای تکیه گاه
slogans
U
تکیه کلام شعار
slogan
U
تکیه کلام شعار
armpits
U
تکیه گاه ارنج
propped
U
تیر شمع تکیه
accentuates
U
با تکیه تلفظ کردن
leans
U
تکیه دادن بطرف
accentuated
U
با تکیه تلفظ کردن
leaned
U
تکیه دادن بطرف
accentuating
U
با تکیه تلفظ کردن
accentuate
U
با تکیه تلفظ کردن
lean
U
تکیه دادن بطرف
perceptual anchorage
U
تکیه گاه ادراکی
working conditions
U
شرایط کار
terms of shipment
U
شرایط حمل
ball game
U
شرایط وضعیت
settlement terms
U
شرایط تسویه
settlement terms
U
شرایط پرداخت
second order conditions
U
شرایط ثانوی
normal temperature and pressure
U
شرایط متعارفی
tropical condition
U
شرایط گرمسیری
dis qualified
U
فاقد شرایط
standard conditions
U
شرایط متعارفی
final cinditions
U
شرایط فینال
standard condition
U
شرایط استاندارد
terms of trade
U
شرایط مبادله
qulifications
U
واجد شرایط
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com