Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
escalate
U
شدید کردن یا شدن
escalated
U
شدید کردن یا شدن
escalates
U
شدید کردن یا شدن
escalating
U
شدید کردن یا شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
heighten
U
شدید کردن بسط دادن
heightened
U
شدید کردن بسط دادن
heightening
U
شدید کردن بسط دادن
heightens
U
شدید کردن بسط دادن
nosedive
U
نزول شدید کردن
nosedived
U
نزول شدید کردن
nosedives
U
نزول شدید کردن
nosediving
U
نزول شدید کردن
Other Matches
fervor
U
حرارت شدید اشتیاق شدید
fervour
U
حرارت شدید اشتیاق شدید
drastic
U
شدید
drastically
U
شدید
severe
U
شدید
hyperpyrexia
U
تب شدید
incontrollable
U
شدید
raging
U
شدید
grievous
U
شدید
vigorous
U
شدید
stalwarts
U
شدید
keen
U
شدید
forcible
U
شدید
boisterous
U
شدید
rugged
U
شدید
rigorous
U
شدید
climacteric
<adj.>
U
شدید
slashing
U
شدید
towering
U
شدید
two fisted
U
شدید
intense
U
شدید
strenuous
U
شدید
stalwart
U
شدید
keenest
U
شدید
sweltering
U
شدید
diametric
U
شدید
vehement
U
شدید
acute
U
شدید
sopping
U
شدید
diametrical
U
شدید
toughest
U
شدید
tougher
U
شدید
inclement
U
شدید
tough
U
شدید
draconic
U
شدید
intensive
U
شدید
extensive
U
شدید
vehemently
U
شدید
severer
U
شدید
severest
U
شدید
violent
U
شدید
high wrought
U
شدید
boom
U
رونق شدید
workouts
U
ورزش شدید
workout
U
ورزش شدید
rumbustious
U
سخت شدید
passion
U
تعصب شدید
workout
U
کار شدید
aggravator
U
شدید کننده
advertising blitz
U
تبلیغات شدید
boomed
U
رونق شدید
schwarmerei
U
احساسات شدید
workout
U
تمرین شدید
revulsion
U
تنفر شدید
actude conditions
U
شرایط شدید
booms
U
رونق شدید
hardest
U
مشکل شدید
harder
U
مشکل شدید
rain shower
باران شدید
hard
U
مشکل شدید
salvo
U
افهاراحساسات شدید
salvoes
U
افهاراحساسات شدید
workouts
U
تمرین شدید
booming
U
رونق شدید
workouts
U
کار شدید
pash
U
باران شدید
an intensive particle
U
ادات شدید
sthenic
U
شدید نیرومند
galloping inflation
U
تورم شدید
rushing
U
حرکت شدید
rushed
U
حرکت شدید
hypersensitivity
U
حساسیت شدید
slat
U
ضربه شدید
bedlam
U
اشتباه شدید
impetuous
U
تند و شدید
hyperinflation
U
تورم شدید
penchant
U
میل شدید
high explosive
U
سوختار شدید
clavus
U
سردرد شدید
chronic
U
شدید گرانرو
high order detonation
U
انفجار شدید
high rate discharge
U
تخلیه شدید
slats
U
ضربه شدید
violent wind
U
باد شدید
heavy
U
شدید پرزور
gird
U
ضربه شدید
heaviest
U
شدید پرزور
heavies
U
شدید پرزور
exquisite
U
شدید سخت
heavier
U
شدید پرزور
vehemence
U
غضب شدید
rush
U
حرکت شدید
rain cats and dogs
<idiom>
U
باران شدید
fanatics
U
دارای احساسات شدید
fanatical
U
دارای احساسات شدید
fanatic
U
دارای احساسات شدید
severely retarded
U
عقب مانده شدید
pathetic
U
دارای احساسات شدید
hunger for data
U
میل شدید به داده ها
stern
U
سخت و محکم شدید
strong jump
U
جهش ابی شدید
sternest
U
سخت و محکم شدید
sterns
U
سخت و محکم شدید
zing
U
جیغ شدید وتند
sterner
U
سخت و محکم شدید
did you hurt your self a
U
ایاهیچ اذیت شدید
hunger for power
[craving for power]
U
میل شدید به قدرت
impacts
U
اصابت اثر شدید
die
U
پارو زدن شدید
groundswell
U
طغیان شدید دریا
nymphomania
U
میل شدید زن بجماع
goings-over
U
عیب جویی شدید
nosedive
U
نزول شدید یا ناگهانی
going-over
U
عیب جویی شدید
high explosive
U
ماده منفجره شدید
hyperirritable
U
دارای حساسیت شدید
burst advertising
U
شروع تبلیغات شدید
yen
U
تمایل رغبت شدید
maelstrom
U
طوفان یا گرداب شدید
mass casualties
U
تلفات و ضایعات شدید
nosedived
U
نزول شدید یا ناگهانی
paroxysmal
U
طغیانی سخت شدید
high explosive shell
U
گلوله محترقه شدید
nosedives
U
نزول شدید یا ناگهانی
nosediving
U
نزول شدید یا ناگهانی
hyperdeflation
U
انقباض پولی شدید
violent pain
U
درد سخت یا شدید
hardball
U
رقابت شدید و بیرحمانه
yerk
U
حرکت سریع و شدید
impact
U
اصابت اثر شدید
hyperaesthesia
U
حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
candescent
U
دارای تشعشع یاگرمای شدید
torrent
U
جریان شدید سیل وار
ground swell
U
طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
high explosive plastic
U
گلوله پلاستیکی سوختار شدید
high explosive antitank
U
گلوله سوختار شدید ضد تانک
big push theory of development
U
نظریه فشار شدید توسعه
basophil
U
میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
give someone a good run for her money
<idiom>
U
رقابت شدید به وجود آوردن
ammonal
U
نوعی ماده منفجره شدید
fury
U
هیجان شدید وتند خشم
snifter
U
طوفان شدید وزش سخت
anasarca
U
ورم تقریبا شدید پشام
hobby-horse
U
کار مورد علاقهی شدید
hyperesthesia
U
حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
earnest
U
سنگین علاقه شدید به چیزی
heady
U
عجول شدید مست کننده
jars
U
اعمال شوک شدید به یک وسیله
hobby-horses
U
کار مورد علاقهی شدید
torrents
U
جریان شدید سیل وار
hysteric
U
دارای هیجان شدید یاهیستری
upthrow
U
بطرف بالاانداختن تحول شدید
jar
U
اعمال شوک شدید به یک وسیله
jarred
U
اعمال شوک شدید به یک وسیله
surged
U
تموج سریع برق نوسان شدید
surge
U
تموج سریع برق نوسان شدید
electric
U
حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
surges
U
تموج سریع برق نوسان شدید
(the) creeps
<idiom>
U
احساس تنفر ویا ترس شدید
jet
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetting
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetted
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
backlash
U
عکس العمل سیاسی واکنش شدید
A sharp note(reply).
U
نامه (جواب ) تند ( شدید اللحن )
jets
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
fortis
U
دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
I had a very bad headache, a fever, and my whole body was shaking.
U
من سردرد شدید و تب داشتم و تمام بدنم می لرزید.
passion
U
اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
blown out
U
رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
tantalus
U
تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
thermal shock
U
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
small craft warning
U
پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
embattle
U
حاضر بجنگ شدن تحت فشار شدید قرار دادن
stenotherm
U
موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
nympholepsy
U
جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
alley shot
U
ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
Hypergraphia
U
[حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
paranoia
U
جنون ایجاد سوء ذن شدید و هذیان گویی و فقدان بصیرت
fiend
U
دارای احساسات شدید
[دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
sailing
U
گردش ناخواسته رتورهای هلیکوپتر یا ملخ هواپیما درباد شدید
dualism
U
مانند فقر شدید ووفور نعمت بخشهای مدرن و سنتی اقتصادی
vortex trail
U
دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
eprom
U
PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک
shiver
U
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
storm warning
U
پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
shivering
U
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shivered
U
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
glares
U
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glare
U
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared
U
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
area of military significant fallout
U
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
resonance
U
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonances
U
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
rainsquall
U
باد و باران باران شدید
rainstorms
U
باد و باران باران شدید
rainstorm
U
باد و باران باران شدید
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com