English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
socialite U شخص طراز اول جامعه
socialites U شخص طراز اول جامعه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
european essembly U مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
head water U طراز اب در نهر
socialism U جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
ecological community U جامعه
the body politic U جامعه
community U جامعه
communities U جامعه
universe U جامعه
socio- U جامعه
societies U جامعه
polity U جامعه
polities U جامعه
society U جامعه
eruropean community U جامعه اروپایی
atomistic society U جامعه ذرهای
biocenose U جامعه زندگان
biocummunity U جامعه زندگان
biotic communtity U جامعه زندگان
classless society U جامعه بی طبقه
closed society U جامعه بسته
affluent society U جامعه رفاه
A classless society. U جامعه بی طبقه
dissocialization U جامعه گسلی
throwaway society U جامعه مسرف
ecclesiastes U کتاب جامعه
infinite population U جامعه نامحدود
stimulus population U جامعه محرکها
mass society U جامعه انبوهیده
sociocentrism U جامعه- محوری
moslem league U جامعه مسلمانان
nonliterate society U جامعه نانویسا
peripheral community U جامعه پیرامونیperipeteia
sociality U جامعه جویی
social minded U در فکر جامعه
social desirability U جامعه پسندی
preliterate society U جامعه نانویسا
league of nations U جامعه ملل
sociogenic U جامعه زاد
psychopathy U جامعه ستیزی
finite population U جامعه محدود
statistical universe U جامعه اماری
sociopathy U جامعه ستیزی
inert society U جامعه بیهوده
integral calculus U حساب جامعه
integral calculvs U حساب جامعه
sociopath U جامعه ستیز
sociometry U جامعه سنجی
primitive society U جامعه ابتدایی
affluent society U جامعه مرفه
sociology U جامعه شناسی
society U جامعه اجتماع
societies U جامعه اجتماع
sociability U جامعه پذیری
transitory society U جامعه انتقالی
parameters U اماره جامعه
parameter U اماره جامعه
underclass U بی کلاس [در جامعه]
socialists U جامعه گرای
sociable U جامعه پذیر
sociologist U جامعه شناس
socialism U جامعه گرایی
psychopath U جامعه ستیز
affluent society U جامعه ثروتمند
socialist U جامعه گرای
psychopaths U جامعه ستیز
antisocial U جامعه ستیز
affluent society U جامعه مصرفی
lower class U بی کلاس [در جامعه]
social science U جامعه شناسی
sociological U جامعه شناختی
subclass U بی کلاس [در جامعه]
underclass U طبقه پایین جامعه
subclass U طبقه پایین جامعه
public mischief U جرم علیه جامعه
sampling population U جامعه نمونه گیری
lower class U طبقه پایین جامعه
psychopathic personality U شخصیت جامعه ستیز
bourgeois <adj.> U عضوطبقه متوسط جامعه
sociolinguistics U جامعه شناسی زبان
the society is like a vortex U جامعه مانندگردابی است
covenant of the league of nations U منشور جامعه ملل
Common Market U جامعه اقتصادی اروپا
egalitarian society U جامعه تساوی طلب
phytosociology U جامعه شناسی گیاهی
pseudopsychopathic U جامعه ستیز کاذب
sociological U وابسته به جامعه شناسی
bourgeois U عضوطبقه متوسط جامعه
holy office U جامعه راهبان ومومنین
socialist U جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
socialists U جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
to live at the expense of society U روی دوش جامعه زندگی
antisocial U مخل اجتماع دشمن جامعه
e c s c (european coal & steel commissio U جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
cover U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
blind U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
phalanstery U جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
phalanstery U تقسیم جامعه باجزاء کوچک
cover U مخفی گاه [جامعه شناسی]
blind U مخفی گاه [جامعه شناسی]
r.m.a. color code U علایم رنگی جامعه رادیوسازان
sociometry U سنجش روابط افراد جامعه
to seed a person to c. U کسیرا از جامعه بیرون کردن
to retire in to oneself U از جامعه کناره گیری کردن
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
calculus U حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
league U مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
hero-worshipper U ستایش گر ساده لوح [جامعه شناسی]
misanthropist U کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
public mischief U جرمی که مضر به حال جامعه باشد
public good U کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
leagues U مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
to acclimatize/acclimatise [British E] yourself U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise [British E] U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to become acclimatized U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimate [American E] to new circumstances U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
debutant U دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
greenbelt U کمربندی از کشتزارها و یاخیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدامیسازد
ecosystem U بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
ecosystems U بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
canoness U زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
debuts U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debut U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
to ask somebody out U از کسی پرسیدن که آیا مایل است [با شما] بیرون برود [جامعه شناسی]
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
scientific socialism U بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
intervener U در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
unlawful assembly U در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
association for computing machinery U بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
collectivism U اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
common nuisance U منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
dominion U ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
invisible hand U فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
united nations organization U سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
Christendom U عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
christenings U عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
real will U مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
iron law of wage U قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
congress party (indian national congress U حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com