English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
purist U شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
purists U شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
malapropism U سوء استعمال کلمات
oxymoron U استعمال کلمات مرکب متضاد
oxymoron U استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
purism U افراط در استعمال صحیح الفاظ
he has a maggot in his head U وسواس دارد
dictionary U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
phonetician U متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
abstainer U پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
scatology U وسواس هرزه گویی وسواس نجاست
preadolescent U شخصیکه هنوز به بلوغ نرسیده
users U نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد
user U نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد
speeches U بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
speech U بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
semantics U 1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
slice U ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices U ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
smoke U استعمال دود استعمال دخانیات
smokes U استعمال دود استعمال دخانیات
UA U نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
spellchecker U لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spelling checker U لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
jukebox U درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند
jukeboxes U درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند
radiologists U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usages U استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usage U استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
radiologist U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
disuse U عدم استعمال ترک کردن ترک استعمال
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
Hear hear! U صحیح است ! صحیح است ! درمقام تأیید وتصدیق )
maggots U وسواس
whimsy U وسواس
maggot U وسواس
whimsicality U وسواس
whimsey U وسواس
fantasy U وسواس
whimsies U وسواس
humorousness U وسواس
whimseys U وسواس
fantasies U وسواس
crankiness U وسواس
humoursomeness U وسواس
scrupulosity U وسواس
scrupulousness U وسواس
scape U وسواس
of no scruples U بی وسواس
whims U وسواس
over caution U وسواس
freaks U وسواس
freak U وسواس
whim U وسواس
rational number U عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
finically U ازروی وسواس
obsessions U وسواس فکری
finicality U دیرپسندی وسواس
scruple U وسواس داشتن
ablutomania U وسواس شستشو
obsession U وسواس فکری
delire du toucher U وسواس لمس
meticulosity U وسواس در دقت
whim wham U خیال وسواس
onomatomania U وسواس کلامی
compulsion U وسواس عملی
trichotillomania U وسواس مو کنی
hyperprosexia U وسواس دقت
reptition compulstion U وسواس تکرار
arithmomania U وسواس اعداد
compulsions U وسواس عملی
accuracy compulsion U وسواس دقت
hyperprosessis U وسواس دقت
scrupulously U از روی وسواس
scrupulousy U از روی وسواس
obsession U فکر دائم وسواس
obsessions U فکر دائم وسواس
the freak takes him U وسواس میگیردش وسواسش میگیرد
obsessive compulsive state U حالت وسواس فکری- عملی
scruple U نهی اخلاقی وسواس باک
valetudinarianism U احساس ضعف و سستی وسواس سلامتی
monomaia U جنون درمورد بخصوصی وسواس در چیزی
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
employment U استعمال
use U استعمال
uses U استعمال
expenditure U استعمال
application U استعمال
applications U استعمال
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
abused U سوء استعمال
application U موارد استعمال
applications U موارد استعمال
uses U استعمال مصرف
telescopy U فن استعمال دوربین
graphics U فن استعمال نمودار
law of use U قانون استعمال
apply U استعمال کردن
usage U نحوه استعمال
applies U استعمال کردن
disuse U عدم استعمال
use U استعمال مصرف
value in use U ارزش استعمال
ill use U بد استعمال کردن
ill usage U سوء استعمال
abusing U سوء استعمال
abuses U سوء استعمال
abuses U بد استعمال کردن
nicotian U دود استعمال کن
misusage U سوء استعمال
abusive U سوء استعمال
smoking U استعمال دخانیات
abused U بد استعمال کردن
abuse U سوء استعمال
abuse U بد استعمال کردن
maltreatment U سوء استعمال
overkill U استعمال بیش از حد
desuetude U عدم استعمال
unworn U استعمال نشده
use value U ارزش استعمال
usages U نحوه استعمال
riflery U استعمال تفنگ
abusing U بد استعمال کردن
bilinguality U استعمال دوزبان
tutoyer U استعمال کردن
usage U عرف استعمال
overuse U استعمال مفرط
applying U استعمال کردن
cranage U استعمال جرثقیل
employs U استعمال کردن
usages U عرف استعمال
exercise U استعمال کردن
misapplication U سوء استعمال
using U استعمال مصرف
employ U استعمال کردن
exercises U استعمال کردن
exercised U استعمال کردن
employed U استعمال کردن
user cost U هزینه استعمال
misapplication U استعمال بیجا
employing U استعمال کردن
bilingualism U استعمال دوزبان
no smoking allowed U استعمال دخانیان ممنوع
vernacularism U استعمال زبان محلی
mitering U استعمال تاج اسقفی
The habit of smoking. U عادت به استعمال دخانیات
outward application U استعمال برونی یا خارجی
catachresis U استعمال غلط کلمه
user U استعمال کننده کاربر
dosages U مقدار استعمال دارو
mitring U استعمال تاج اسقفی
law of disuse U قانون عدم استعمال
dosage U مقدار استعمال دارو
nicotian U استعمال کننده دخانیات
users U استعمال کننده کاربر
neology U استعمال واژه یااصطلاح جدید
periphrasis U استعمال واژه ها وعبارات زائد
instrumentation U تنظیم اهنگ استعمال الت
incompatible U غیر قابل استعمال با یکدیگر
abjectival use of a noun U استعمال اسمی به طور صفت
symbolization U استعمال علائم ونشانهای رمزی
telescopist U متخصص استعمال دوربینهای نجومی
sesquipedalian U معتاد به استعمال لغات دراز
deverbative U بصورت مشتق استعمال شده
holophrastic U استعمال کننده کلمه قصار
teetotaller U طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
wear and tear U از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
teetotalism U پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
non abstainer U کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
smokers U واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
teetotaler U طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
smoker U واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
utilization U به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
abstinence U ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
dump U موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
abstemious U مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
junkie U استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
to smoke oneself sick U از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
malapropism U استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
junkies U استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
teetotallers U طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
nicotinism U مسمویت از نیکتین در نتیجه استعمال زیاد تنباکو
zoomorphism U استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
joint U جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
declension U صرف کلمات
code words U کلمات رمزی
code word U کلمات رمزی
control words U کلمات کنترلی
shan't U مخفف کلمات not shall
VIPs U مخفف کلمات
VIP U مخفف کلمات
word salad U سالاد کلمات
i ran the words through U ان کلمات را خط زدم
play on words <idiom> U بازی با کلمات
the f. words U کلمات زیرین
word of mouth U کلمات مصطلح
spate U سیل کلمات
terminologies U کلمات فنی
addressing U و کلمات افست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com