English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vixenish U شبیه روباه ماده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vixen U روباه ماده
vixens U روباه ماده
earths U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earth U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
propolis U ماده صمغی قهوهای رنگی شبیه موم
gooseneck U هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
pinnulate U شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated U شبیه برگچه شبیه بالچه
foxtail U دم روباه
fox brush U دم روباه
reynard U روباه
foxing U روباه
blue fox U سگ روباه
foxes U روباه
fox U روباه
arctic fox U سگ روباه
dog fox U روباه
pit U حفره روباه
kennels U لانه روباه
foxhole U سوراخ روباه
hanky panky U روباه بازی
kennel U لانه روباه
foxholes U سوراخ روباه
vulpine U روباه صفت
yoicks U صید روباه
How did you make out? Did you succeed or fail? U شیری یا روباه ؟
pits U حفره روباه
foxy U روباه صفت
foxiest U روباه صفت
foxier U روباه صفت
guile U روباه صفتی
hanky-panky U روباه بازی
scoria U روباه سربار
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
silver fox U روباه نقره فام
foxhunt U شکار روباه باتازی
fox hole U سنگر حفره روباه
cub hunting U شکار بچه روباه
to be like a fox <idiom> U مثل روباه حیله گر بودن
to rid to hounds U با تازی شکار روباه کردن
master of U سرپرست گروه شکار روباه
to ride to hounds U با تازی شکار روباه کردن
break cover U خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
foxhunt U باتازی شکار روباه کردن
foxhounds U تازی مخصوص شکار روباه
earth stopper U مامور بستن سوراخهای روباه
foxhound U تازی مخصوص شکار روباه
tallyho U صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
brush U دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brushes U دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
masks U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
fox-hunting U شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
The fox,being asked who his withness was ,said, my. <proverb> U به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
mask U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
drag hunt U شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
foxtail U یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
view halloo U فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
Foxes when they cannot reach the grapes say they a. <proverb> U روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
tallyho U فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
pteropus U شبپره میوه خور که پوزه اش مانند پوزه روباه است
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
fox U روباه بازی کردن تزویر کردن
foxes U روباه بازی کردن تزویر کردن
foxing U روباه بازی کردن تزویر کردن
nearer U شبیه
analogous U شبیه
similar U شبیه
more like;most like U شبیه تر
like <adj.> U شبیه
similar <adj.> U شبیه
akin <adj.> U شبیه
related <adj.> U شبیه
alike <adj.> U شبیه
pygidial U شبیه دم
imitation U شبیه
similes U شبیه
simile U شبیه
medals U شبیه
medal U شبیه
nears U شبیه
nearing U شبیه
neared U شبیه
near- U شبیه
near U شبیه
wifelike U شبیه زن
make U شبیه
makes U شبیه
quasi U شبیه
imitations U شبیه
papilionaceous U شبیه
personator U شبیه
luteous U شبیه گل
similar to that U شبیه به ان
similiar U شبیه
nearest U شبیه
simulant U شبیه
womanlike U شبیه زن
feathery U شبیه به پر
anthoid U شبیه به گل
aliform U شبیه بال
liked U شبیه همچون
cervine U شبیه گوزن
sculpturesque U شبیه مجسمه
alkaloid U شبیه قلیا
screwlike U شبیه اچار
soupy U شبیه ابگوشت
spathulate U شبیه مرهم کش
scotic U شبیه اسکاتلندیها
airily U شبیه هوا
panduriform U شبیه ویولون
liverish U شبیه جگر
pithy U شبیه مغز
the profession U اهل شبیه
trochal U شبیه چرخ
alike U شبیه یکسان
like U شبیه همچون
adrenergic U شبیه ادرنالین
tonsillar U شبیه لوزتین
simulant of U مانند شبیه
gypsy U شبیه کولی
take after U شبیه بودن
gypsies U شبیه کولی
gipsies U شبیه کولی
bent U علف شبیه نی
astral U شبیه ستاره
bovine U شبیه گاو
the d. U فن شبیه سازی
tafia U مشروبی شبیه رم
sloughy U شبیه دله
semblable U شباهت شبیه
shrubby U شبیه بوته
likes U شبیه همچون
simulated U شبیه ساخته
snuffy U شبیه انفیه
trichoid U شبیه موی
snakelike U شبیه مار
taffia U مشروبی شبیه رم
trapezium U شبیه ذوذنقه
nebulous U شبیه سحاب
stellar U شبیه ستاره
likens U شبیه شدن
equalling U همرتبه شبیه
vestibular U شبیه رخت کن
equaling U همرتبه شبیه
equaled U همرتبه شبیه
ungual U سم دار شبیه سم
uncial U شبیه یک دوازدهم
equal U همرتبه شبیه
vestibular U شبیه اتاقک
sulphurous U شبیه گوگرد
rival U نظیر شبیه
rivaled U نظیر شبیه
rivaling U نظیر شبیه
rivalled U نظیر شبیه
the drama U فن شبیه سازی
vermiform U شبیه کرم
sulfurous U شبیه گوگرد
likens U شبیه کردن
stomatic U شبیه دهان
stubbly U شبیه کاهبن
vapory U شبیه بخار
ursine U شبیه خرس
likening U شبیه شدن
styloid U شبیه نیزه
likening U شبیه کردن
likened U شبیه شدن
likened U شبیه کردن
liken U شبیه شدن
liken U شبیه کردن
vaulty U شبیه طاق
vee U شبیه حرف v
assimilating U شبیه ساختن
assimilates U شبیه ساختن
simulations U شبیه سازی
simulation U شبیه سازی
virgulate U شبیه میله
wavelike U شبیه موج
whippy U شبیه شلاق
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com