English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
analogies U شباهت همانندی
analogy U شباهت همانندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
simulacrum U شباهت ریایی شباهت تصنعی
similarity U همانندی
similarities U همانندی
likenesses U همانندی
likeness U همانندی
likelihoood U همانندی
self identity U همانندی
similarty U همانندی
commonalities U همانندی
commonality U همانندی
resemblance U همانندی همشکلی
appersonation U هذیان همانندی
appersonification U هذیان همانندی
nighness U همانندی خست
parallelism U همانندی تطابق
homology U همانندی ساختی
homogeny U همانندی تشابه
interosculation U همانندی باصفات مشترک
homogeny U همانندی درنتیجه داشتن یک اصل
homology U همانندی وتجانس ساختمان اعضای مختلف جانور یاگیاه در اثرمنشعب شدن از یک ریشه یامبدا متجانس
similarities U شباهت
comparableness U شباهت
hairiness U شباهت به مو
likenesses U شباهت
likeness U شباهت
nearness U شباهت
nighness U شباهت
analogues U شباهت
analogue U شباهت
similarity U شباهت
equality U شباهت
resemblance U شباهت
analogies U شباهت
semblance U شباهت
anomalous U بی شباهت
analogy U شباهت
analog U شباهت
unlike U بی شباهت
similitude U شباهت صورت
atavistic U شباهت به نیاکان
semblable U شباهت شبیه
self identity U شباهت تام
propinquity U شباهت قرابت
not nearctic U هیچ شباهت
simulacrum U شباهت وهمی
approximations U شباهت زیاد
verisimilitude U شباهت به واقعیت
approximation U شباهت زیاد
to look like U شباهت داشتن
resemble U شباهت داشتن
resembled U شباهت داشتن
resembles U شباهت داشتن
mossiness U شباهت خزه
frutescence U شباهت به گلبن
dissimilar U بی شباهت غیرمشابه
d. likeness U شباهت اندک
proportions U شباهت مقدار
d. likeness U شباهت دور
homophyly U شباهت فامیلی
proportion U شباهت مقدار
leafiness U شباهت برگ
apparence U شباهت طبیعی
assimilatory U شباهت دهنده
resembling U شباهت داشتن
assonance U شباهت صدا
homophyly U شباهت خانوادگی
atavism U شباهت به نیاکان
Be a dead ringer for someone <idiom> U شباهت زیاد دو نفر
to resemble somebody U شباهت به کسی داشتن
gauziness U شباهت به گارس یاتنزیب
simulative U دارای شباهت فاهری
parity of reasoning U قیاس یا شباهت استدلال
assimilative U هم جنس شونده شباهت دار
simulating U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulates U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulate U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
homomorphy U شباهت ساختمانی واساسی بین دو چیز
You are sure a dead ringer for muy brother. U تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
gristliness U شباهت به نرمه استخوان حالت غضروفی
dissimilate U ناجور و بی شباهت کردن سبب اختلاف شدن
me too U دارای شباهت تبلیغاتی نسبت برقیب سیاسی خود
preventive detention U تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
lappets U [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
Senneh U سنه [نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com