English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
d. likeness U شباهت دور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
simulate U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulates U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulating U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
approximation U شباهت زیاد
approximations U شباهت زیاد
analogue U شباهت
analogues U شباهت
propinquity U شباهت قرابت
likeness U شباهت
likenesses U شباهت
similarities U شباهت
similarity U شباهت
dissimilar U بی شباهت غیرمشابه
analogies U شباهت همانندی
analogies U شباهت
analogy U شباهت همانندی
analogy U شباهت
unlike U بی شباهت
semblance U شباهت
atavistic U شباهت به نیاکان
resemble U شباهت داشتن
resembled U شباهت داشتن
resembles U شباهت داشتن
resembling U شباهت داشتن
proportion U شباهت مقدار
proportions U شباهت مقدار
equality U شباهت
resemblance U شباهت
anomalous U بی شباهت
analog U شباهت
apparence U شباهت طبیعی
assimilative U هم جنس شونده شباهت دار
assimilatory U شباهت دهنده
assonance U شباهت صدا
atavism U شباهت به نیاکان
comparableness U شباهت
d. likeness U شباهت اندک
dissimilate U ناجور و بی شباهت کردن سبب اختلاف شدن
frutescence U شباهت به گلبن
gauziness U شباهت به گارس یاتنزیب
gristliness U شباهت به نرمه استخوان حالت غضروفی
hairiness U شباهت به مو
homomorphy U شباهت ساختمانی واساسی بین دو چیز
homophyly U شباهت خانوادگی
homophyly U شباهت فامیلی
leafiness U شباهت برگ
me too U دارای شباهت تبلیغاتی نسبت برقیب سیاسی خود
mossiness U شباهت خزه
nearness U شباهت
nighness U شباهت
not nearctic U هیچ شباهت
parity of reasoning U قیاس یا شباهت استدلال
preventive detention U تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
self identity U شباهت تام
semblable U شباهت شبیه
similitude U شباهت صورت
simulacrum U شباهت وهمی
simulacrum U شباهت ریایی شباهت تصنعی
simulative U دارای شباهت فاهری
verisimilitude U شباهت به واقعیت
to resemble somebody U شباهت به کسی داشتن
lappets U [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
Senneh U سنه [نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
Be a dead ringer for someone <idiom> U شباهت زیاد دو نفر
You are sure a dead ringer for muy brother. U تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
to look like U شباهت داشتن
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com