English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (26 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
simulate U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulates U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulating U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
semblable U شباهت شبیه
to look like U شباهت داشتن
resemble U شباهت داشتن
resembled U شباهت داشتن
resembles U شباهت داشتن
resembling U شباهت داشتن
imagery U شبیه سازی عکاسی کردن
to resemble somebody U شباهت به کسی داشتن
simulate U شبیه سازی کردن تشبیه کردن
simulating U شبیه سازی کردن تشبیه کردن
simulates U شبیه سازی کردن تشبیه کردن
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
simulation U شبیه سازی
simulations U شبیه سازی
image U شبیه سازی
the d. U فن شبیه سازی
computer simulation U شبیه سازی
images U شبیه سازی
the drama U فن شبیه سازی
computer simulation U شبیه سازی کامپیوتری
simulation language U زبان شبیه سازی
dramaturgy U شبیه سازی فن نمایش داستانها
dynamic simulation language U زبان شبیه سازی پویا
society for computer simulation U انجمن شبیه سازی کامپیوتر
fogging U اثر گرافیکی برای شبیه سازی مه
virtual U ماشین شبیه سازی شده و عملیات آن
simulacrum U شباهت ریایی شباهت تصنعی
simulator U وسیلهای که سیستم دیگر را شبیه سازی میکند
simulators U وسیلهای که سیستم دیگر را شبیه سازی میکند
field of view U حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
virtual U شبیه سازی محیط دنیای واقعی توسط کامپیوتر
eliza U برنامهای که مباحثه یک بیمار را بایک متخصص بیماریهای دماغی شبیه سازی میکند
corporate model U نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
imacs U for internationalassociation insimulation computers mathematicsand انجمن بین المللی ریاضیات و کامپیوتردر شبیه سازی
pay U کار سازی داشتن
paying U کار سازی داشتن
pays U کار سازی داشتن
gpss U زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
simscript U زبان برنامه نویسی سطح بالاکه مخصوصا" برای کاربردهای شبیه سازی طراحی شده است
dissimilate U ناجور و بی شباهت کردن سبب اختلاف شدن
haze U تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
neural network U سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
logical U واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
virtual U که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
gooseneck U هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
pinnulate U شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated U شبیه برگچه شبیه بالچه
likened U شبیه کردن
likens U شبیه کردن
likening U شبیه کردن
liken U شبیه کردن
likenesses U شباهت
similarities U شباهت
analogues U شباهت
analogue U شباهت
similarity U شباهت
semblance U شباهت
anomalous U بی شباهت
resemblance U شباهت
analog U شباهت
equality U شباهت
hairiness U شباهت به مو
unlike U بی شباهت
comparableness U شباهت
likeness U شباهت
nighness U شباهت
analogies U شباهت
analogy U شباهت
nearness U شباهت
bellowed U صدای شبیه نعره کردن
bellow U صدای شبیه نعره کردن
assimilated U هم جنس کردن شبیه ساختن
assimilating U هم جنس کردن شبیه ساختن
assimilates U هم جنس کردن شبیه ساختن
assimilate U هم جنس کردن شبیه ساختن
bellowing U صدای شبیه نعره کردن
d. likeness U شباهت اندک
similitude U شباهت صورت
homophyly U شباهت فامیلی
simulacrum U شباهت وهمی
propinquity U شباهت قرابت
approximation U شباهت زیاد
verisimilitude U شباهت به واقعیت
approximations U شباهت زیاد
analogies U شباهت همانندی
d. likeness U شباهت دور
dissimilar U بی شباهت غیرمشابه
leafiness U شباهت برگ
homophyly U شباهت خانوادگی
apparence U شباهت طبیعی
atavism U شباهت به نیاکان
atavistic U شباهت به نیاکان
frutescence U شباهت به گلبن
assimilatory U شباهت دهنده
self identity U شباهت تام
proportion U شباهت مقدار
not nearctic U هیچ شباهت
analogy U شباهت همانندی
assonance U شباهت صدا
mossiness U شباهت خزه
proportions U شباهت مقدار
stave U شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
parity of reasoning U قیاس یا شباهت استدلال
gauziness U شباهت به گارس یاتنزیب
simulative U دارای شباهت فاهری
Be a dead ringer for someone <idiom> U شباهت زیاد دو نفر
assimilative U هم جنس شونده شباهت دار
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
to feel like something U احساس که شبیه به چیزی باشد کردن [مثال پارچه]
digital sorting U روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی
You are sure a dead ringer for muy brother. U تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
gristliness U شباهت به نرمه استخوان حالت غضروفی
homomorphy U شباهت ساختمانی واساسی بین دو چیز
double leg and inside turnover U دوخم با عوض کردن دست شبیه سر و ته یکی مخالف یایک پا رو کار
me too U دارای شباهت تبلیغاتی نسبت برقیب سیاسی خود
junk U پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
floored U کف سازی کردن
floor U کف سازی کردن
floors U کف سازی کردن
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
copy U بدل سازی کردن
simulates U وانمود سازی کردن
copying U بدل سازی کردن
simulating U وانمود سازی کردن
copies U بدل سازی کردن
simulate U وانمود سازی کردن
copied U بدل سازی کردن
jerry build U بنا سازی کردن
calker U زیرپوش سازی کردن
insculp U مجسمه سازی کردن
vacillated U دل دل کردن تردید داشتن
vacillating U دل دل کردن تردید داشتن
vacillate U دل دل کردن تردید داشتن
vacillates U دل دل کردن تردید داشتن
To forge a document (documents). U سند ومدرک سازی کردن
bastardization U بدل سازی حرامزاده کردن
subvert U درون واژگون سازی کردن
subverts U درون واژگون سازی کردن
subverting U درون واژگون سازی کردن
subverted U درون واژگون سازی کردن
compaction U فشرده سازی متراکم کردن
celebrating U نگاه داشتن تقدیس کردن
persuading U بران داشتن ترغیب کردن
snifter U خرخر کردن زکام داشتن
inform U مستحضر داشتن اگاه کردن
informing U مستحضر داشتن اگاه کردن
aspire U ارزو کردن اشتیاق داشتن
head U ریاست داشتن بر رهبری کردن
celebrates U نگاه داشتن تقدیس کردن
treat U بحث کردن سروکار داشتن با
persuades U بران داشتن ترغیب کردن
inhibits U باز داشتن و نهی کردن
persuade U بران داشتن ترغیب کردن
aspires U ارزو کردن اشتیاق داشتن
aspiring U ارزو کردن اشتیاق داشتن
shoot U درد کردن سوزش داشتن
evincing U معلوم کردن ابراز داشتن
evince U معلوم کردن ابراز داشتن
retaining U ابقاء کردن نگاه داشتن
treats U بحث کردن سروکار داشتن با
evinces U معلوم کردن ابراز داشتن
To wish (long) for something. U آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
to keep off U دورنگاه داشتن دفع کردن
treated U بحث کردن سروکار داشتن با
diverts U متوجه کردن معطوف داشتن
retained U ابقاء کردن نگاه داشتن
diverted U متوجه کردن معطوف داشتن
to feel fear U احساس ترس کردن [داشتن]
withholds U مضایقه داشتن خودداری کردن
withholding U مضایقه داشتن خودداری کردن
withhold U مضایقه داشتن خودداری کردن
withheld U مضایقه داشتن خودداری کردن
embosom U بغل کردن عزیز داشتن
retains U ابقاء کردن نگاه داشتن
divert U متوجه کردن معطوف داشتن
evinced U معلوم کردن ابراز داشتن
informs U مستحضر داشتن اگاه کردن
inhibit U باز داشتن و نهی کردن
retain U ابقاء کردن نگاه داشتن
entertain U سرگرم کردن گرامی داشتن
entertained U سرگرم کردن گرامی داشتن
entertains U سرگرم کردن گرامی داشتن
kithe U اعلام داشتن اعتراف کردن
aspired U ارزو کردن اشتیاق داشتن
hold forth U پیشنهاد کردن انتظار داشتن
impound U ضبط کردن نگه داشتن
impounds U ضبط کردن نگه داشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com