English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
verisimilitude U شباهت به واقعیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
simulacrum U شباهت ریایی شباهت تصنعی
nighness U شباهت
likenesses U شباهت
similarities U شباهت
similarity U شباهت
anomalous U بی شباهت
resemblance U شباهت
equality U شباهت
semblance U شباهت
unlike U بی شباهت
analogy U شباهت
likeness U شباهت
nearness U شباهت
hairiness U شباهت به مو
analogue U شباهت
analogues U شباهت
analogies U شباهت
analog U شباهت
comparableness U شباهت
actuality U واقعیت
verities U واقعیت
virtuality U واقعیت
actuality or actualness U واقعیت
verity U واقعیت
entelechy U واقعیت
facts U واقعیت
realities U واقعیت
reality U واقعیت
fact U واقعیت
assimilatory U شباهت دهنده
similitude U شباهت صورت
semblable U شباهت شبیه
apparence U شباهت طبیعی
propinquity U شباهت قرابت
self identity U شباهت تام
to look like U شباهت داشتن
assonance U شباهت صدا
simulacrum U شباهت وهمی
atavism U شباهت به نیاکان
leafiness U شباهت برگ
homophyly U شباهت فامیلی
approximation U شباهت زیاد
approximations U شباهت زیاد
frutescence U شباهت به گلبن
d. likeness U شباهت اندک
not nearctic U هیچ شباهت
mossiness U شباهت خزه
homophyly U شباهت خانوادگی
resembles U شباهت داشتن
dissimilar U بی شباهت غیرمشابه
resemble U شباهت داشتن
analogy U شباهت همانندی
resembled U شباهت داشتن
analogies U شباهت همانندی
proportion U شباهت مقدار
proportions U شباهت مقدار
d. likeness U شباهت دور
resembling U شباهت داشتن
atavistic U شباهت به نیاکان
make a reality U واقعیت دادن
make something happen U واقعیت دادن
bring into being U واقعیت دادن
put into effect U واقعیت دادن
put into practice U واقعیت دادن
reality therapy U واقعیت درمانی
actualise [British] U واقعیت دادن
subjective reality U واقعیت ذهنی
fulfill [American] U واقعیت دادن
bring inbeing U واقعیت دادن
actualize U واقعیت دادن
carry ineffect U واقعیت دادن
accomplish U واقعیت دادن
implement U واقعیت دادن
put ineffect U واقعیت دادن
execute U واقعیت دادن
put inpractice U واقعیت دادن
carry into effect U واقعیت دادن
reality testing U واقعیت ازمایی
reality principle U اصل واقعیت
actualize U واقعیت دادن
fulfill U واقعیت دادن
empirical reality U واقعیت تجربی
fulfilling U واقعیت دادن
fulfilled U واقعیت دادن
fulfil U واقعیت دادن
unreality U عدم واقعیت
carry out U واقعیت دادن
objectivity U هستی واقعیت
realism U واقعیت گرایی
fulfills U واقعیت دادن
objective reality U واقعیت برونی
objective reality U واقعیت عینی
misrepresentation U قلب واقعیت
actualization U واقعیت دادن
fulfils U واقعیت دادن
Be a dead ringer for someone <idiom> U شباهت زیاد دو نفر
gauziness U شباهت به گارس یاتنزیب
simulative U دارای شباهت فاهری
parity of reasoning U قیاس یا شباهت استدلال
to resemble somebody U شباهت به کسی داشتن
bovarism U در هم امیزی خیال و واقعیت
wise up to <idiom> U بالاخره فهمیدن واقعیت
assimilative U هم جنس شونده شباهت دار
realism U مشرب اصالت واقعیت یا حقیقت
I would like to know the truth. U من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
externalising U واقعیت خارجی قائل شدن
pin down <idiom> U اجبار شخصی دربیان واقعیت
externalised U واقعیت خارجی قائل شدن
externalises U واقعیت خارجی قائل شدن
externalize U واقعیت خارجی قائل شدن
externalized U واقعیت خارجی قائل شدن
externalizes U واقعیت خارجی قائل شدن
externalizing U واقعیت خارجی قائل شدن
simulate U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulating U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulates U شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
gristliness U شباهت به نرمه استخوان حالت غضروفی
You are sure a dead ringer for muy brother. U تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
homomorphy U شباهت ساختمانی واساسی بین دو چیز
a bitter pill to swallow <idiom> U یک واقعیت ناخوشایند که باید پذیرفته شود
matter-of-fact <idiom> U چیزی که شخص است ،برطبق واقعیت
pragmatics U فلسفه واقع بینی واقعیت گرایی
I would like to learn the truth. U من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
pragmatic U فلسفه واقع بینی واقعیت گرایی
dissimilate U ناجور و بی شباهت کردن سبب اختلاف شدن
me too U دارای شباهت تبلیغاتی نسبت برقیب سیاسی خود
stat [on something] U واقعیت ها به صورت اعداد [مربوط به چیزی] [اصطلاح روزمره]
gap analysis U تجزیه و تحلیل فاصله بین پیش بینی و واقعیت
misrepresentation U در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
swelled head <idiom> U (خود بزرگ بینی) از واقعیت خود را برتر دیدن
preventive detention U تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
lappets U [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
Senneh U سنه [نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
pragmatism U مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com