English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
maroon U شاه بلوط اروپایی رنگ خرمایی مایل بقرمز درجزیره دورافتاده یاجاهای مشابهی رها شدن یا گیر افتادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ruffous U بور خرمایی مایل بقرمز
rufous U بور خرمایی مایل بقرمز
reddish U مایل بقرمز
lama U رنگ زرد مایل بقرمز
lamas U رنگ زرد مایل بقرمز
matelot U رنگ ابی مایل بقرمز
royal purple U رنگ ارغوانی مایل بقرمز سیر
marron U شاه بلوط اروپایی
cay U تخته سنگ ساحلی درجزیره
cay U ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
tourist trophy U مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
packet U گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
AT Attachment U گونه مشابهی از واسط SCSI که تحت نام IDE شناخته شده است
packets U گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
gummite U ئیدرات اورانیم برنگ زردمایل بقرمز
browns U خرمایی
brownest U خرمایی
browner U خرمایی
browned U خرمایی
brown U خرمایی
browning U خرمایی
russet U خرمایی
chestnut U اسب خرمایی
chestnuts U اسب خرمایی
airedale U نوعی سگ خرمایی
embrown U خرمایی کردن
far off U دورافتاده
away U دورافتاده
faraway U دورافتاده
olivette U دکمه هسته خرمایی
olivet U دکمه هسته خرمایی
far-flung U پرت و دورافتاده
stragglers U دورافتاده از یکان
straggly U پرت دورافتاده
far flung U پرت و دورافتاده
backwater U جای دورافتاده
backwaters U جای دورافتاده
straggler U دورافتاده از یکان
backwoodsman U اهل جای دورافتاده
castaways U پرتاب شده از کشتی به دورافتاده
castaway U پرتاب شده از کشتی به دورافتاده
outhouses U منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
outhouse U منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
backwoods U اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
to fall on ones knees U بیرون افتادن بلابه افتادن
parcel paper U یکجور کاغذ خرمایی رنگ ومخکم که برای پیچیدن بستههای پستی بکارمیرود
chestnuts U بلوط
chestnut بلوط
glans U بلوط
oak بلوط
acorn oil U روغن بلوط
white oak U بلوط سفید
oak tree U درخت بلوط
glandiferous U بلوط دار
ilex U بلوط سبز
oak U چوب بلوط
quercine U جنس بلوط
red oak U بلوط دم دار
oakling U نهال بلوط
oak wood U چوب بلوط
quercitron U بلوط سیاه
chestnut U شاه بلوط
live oak U بلوط ویرجینیا
durmast U بلوط جنگلی
chestnuts U شاه بلوط
echinus U بلوط دریایی
polenta U خریره جو و شاه بلوط
conker U شاه بلوط بازی
conkers U شاه بلوط هندی
quercine U وابسته به درخت بلوط
horse chestnut U شاه بلوط هندی
conkers U شاه بلوط بازی
conker U شاه بلوط هندی
horse chestnut U شاه بلوط بری
horse chestnuts U شاه بلوط بری
horse chestnuts U شاه بلوط هندی
acorn U میوهء تیرهء درختان بلوط
tan bark U جفت :پوست درخت بلوط
acorns U میوهء تیرهء درختان بلوط
European U اروپایی
Europeans U اروپایی
cork U بافت چوب پنبه درخت بلوط
oaken U ساخته شده از چوب بلوط بلوطی
sweet chestnut U شاه بلوط شیرین [گیاه شناسی]
corks U بافت چوب پنبه درخت بلوط
willow oak U بلوط برگ خنجری مشرق امریکا
chaparral U بلوط کوتاه وهمیشه بهار جنگل
castanea sativa U شاه بلوط شیرین [گیاه شناسی]
buckeye U گیاهی شبیه شاه بلوط هندی
Spanish chestnut U شاه بلوط شیرین [گیاه شناسی]
eurodollars U دلار اروپایی
sweetbrier U گل سرخ اروپایی
cushat U طوقی اروپایی
larch U کاج اروپایی
larches U کاج اروپایی
continental code U مورس اروپایی
nightjar U بوف اروپایی
it had a europeanlook U اروپایی می نمود
yellowhammer U سهره اروپایی
aberdevine U سهره اروپایی
saker U شاهین اروپایی
redwing U باسترک اروپایی
greenfinch U سهره اروپایی
fieldfare U باسترک اروپایی
Indo- U هند و اروپایی
indo european U هند و اروپایی
Eurasians U اروپایی و اسیایی
international morse code U مورس اروپایی
Eurasian U اروپایی و اسیایی
indo uropean U هند و اروپایی
eruropean community U جامعه اروپایی
indo germanic U هند و اروپایی
tusser or sur orsore U یکجور کرم ابریشم که ازدرخت بلوط تغذیه میکند
fagaceous U وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
mew U مرغ نوروزی اروپایی
mewed U مرغ نوروزی اروپایی
mewing U مرغ نوروزی اروپایی
toper U کوسه ماهی اروپایی
brock U گورکن اروپایی شغاره
european committee for standardization U کمیته اروپایی استاندار
greylag U غاز وحشی اروپایی
mulatto U زاده اروپایی وزنگی
moly U سیر زرد اروپایی
merlin U قوش کوچک اروپایی
martlet U پرستوی معمولی اروپایی
it had a europeanlook U نمود اروپایی داشت
European Currency Unit U واحد پول اروپایی
redstart U بلبل دم قرمز اروپایی
european monetary system U سیستم پولی اروپایی
copper beech [Fagus sylvatica] U درخت راش اروپایی
ring snake U مار حلقه دار اروپایی
Eurasians U از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
polecat U موش خرمای وحشی اروپایی
woodcock U خروس جنگلی اسیایی و اروپایی
larch U درخت صنوبرآراسته [کاج اروپایی]
ruddock U مرغ سینه سرخ اروپایی
woodwaxen U طاوسی پا کوتاه اسیایی و اروپایی
polecats U موش خرمای وحشی اروپایی
Eurasian U از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
half caste U دارای پدر اروپایی ومادر هندوستانی
whiting U ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
a comparison between European and Japanese schools U مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
africander U اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
The town has a European look. U این شهر قیافه اروپایی دارد
old master U هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
serin U سهره کوچک اروپایی شبیه بلبل زرد
nut cracker U یکجور پرنده اروپایی که مانند کلاغ است
old masters U هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
dun bird U یکجوراردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ است)
eurocheque U چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد
European rose U طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
pochard U یکجور اردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ اشت
remotest U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
e r p U برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
balto slavic U شاخهء زبان هند و اروپایی رایج در سواحل بالتیک و بین اقوام اسلاو
Cinoiserie U [سبک معماری اروپایی از هنر سازه های چینی که اولین بار در قرن هفدهم میلادی استفاده شد.]
nothing loath U مایل
inclinable U مایل
studious of doing a thing U مایل
slantingly U کج یا مایل
sidling U مایل
willing U مایل
desirous U مایل
pitching U مایل
oblique U مایل
italic U مایل
loxodrome U خط مایل
sideling U مایل
oblique U مایل کج
studious to do a thing U مایل
propense U مایل
mile U مایل
interested U مایل
sloping U مایل
bevel U مایل
inclined U مایل
agreeable U مایل
miles U مایل
gauche U مایل
bevel U پخ مایل
f. of books U مایل به کت اب
rath U مایل
slanting U مایل
willful U مایل
lickerish U مایل
declivous U مایل
skews U مایل
skewing U مایل
skew U مایل
rathe U مایل
bevelled U مایل
obliquely U بطور مایل
solicitous to go U مایل به رفتن
sourish U مایل به ترشی
statute mile U مایل رسمی
he is f. her U مایل اوست
greyish U مایل به خاکستری
oblique system U سیستم مایل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com