English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
intraspecies U شامل گروه بخصوصی
intraspecific U شامل گروه بخصوصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
polyamide U پلی امید ترکیبی شامل چند گروه امید
software U هر برنامه یا گروه برنامه هایی که نحوه اجرای نرم افزار را مشخص میکند و شامل سیستم عامل , پردازشگر کلمه و برنامههای کاربردی است
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
it is particularly difficult U یک اشکال بخصوصی دارد
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
in the irons U سوار اسب بخصوصی شدن
bulbed cherrylock rivet U نوع بخصوصی پرچ کور
unclassified U در ردیف بخصوصی قرار نگرفته
ward heeler U کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
Methodism U پیروی از متد یا روش بخصوصی
sectionalism U طرفداری ازمحله یا استان بخصوصی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
stenophagous U تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
period U منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
periods U منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
career woman U زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
stenohaline U زیست کننده در اب شور به غلظت بخصوصی
monomaia U جنون درمورد بخصوصی وسواس در چیزی
localization U تمرکز درنقطه بخصوصی محلی کردن
career women U زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
soil conservation U مهیا کردن خاک برای محصول بخصوصی
but for income U قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
bays U حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bay U حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
baying U حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bayed U حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
referendum U حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referenda U حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referendums U حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
full power U اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
subschema U زیرمجموعه با تغییر شکل دیدگاه منطقی از شمای پایگاه داده که مورد نیاز برنامه کاربردی استفاده کننده بخصوصی میباشدزیرشمای
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde U گروه بیشمار گروه
hordes U گروه بیشمار گروه
returns U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
including U شامل
in- U شامل
sweeping U شامل
containing U شامل
inclusive U شامل
in U شامل
Inc U شامل
covering U شامل
comprising U شامل
self inclusive U شامل
far-reaching U شامل
embrace U شامل بودن
embraced U شامل بودن
embracing U شامل بودن
bimillenary U شامل دوهزار
embraces U شامل بودن
comprises U شامل بودن
engird U شامل بودن
applying U شامل شدن
comprise U شامل بودن
apply U شامل شدن
comprised U شامل بودن
applies U شامل شدن
trinomial U شامل سه نام
butyraceous U شامل کره
excluding U شامل نشدن
ineligible U شامل نشدنی
do with <idiom> U شامل شدن
retrospect U شامل گذشته
includable U شامل کردنی
engirdle U شامل بودن
butyric U شامل کره
includible U شامل کردنی
inclusive or U یای شامل
echaustive U شامل همهء جزئیات
retroact U شامل گذشته شدن
excludes U شامل نشدن یا جداشدن
exclude U شامل نشدن یا جداشدن
over all U شامل همه چیز
terraqueous U شامل خشکی ودریا
encompassed U شامل بودن دربرگرفتن
exclusive U آنچه شامل نمیشود
encompass U شامل بودن دربرگرفتن
encompasses U شامل بودن دربرگرفتن
ex post facto U شامل اصول گذشته
encompassing U شامل بودن دربرگرفتن
exclusion U عمل شامل نشدن
inclusive or gate U دریچه یای شامل
across the board U شامل تمام طبقات
plenary U شامل تمام اعضاء
plenaries U شامل تمام اعضاء
exhaustive U شامل تمام جرئیات
defensive U منطقه دفاعی شامل دروازه
entail U شامل بودن فراهم کردن
entailed U شامل بودن فراهم کردن
toffee U اب نبات شامل شکر زردوشیره
with average U شامل خسارات خصوصی وجزئی
toffy U اب نبات شامل شکر زردوشیره
contain U شامل بودن خودداری کردن
contains U شامل بودن خودداری کردن
contained U شامل بودن خودداری کردن
Is breakfast included? U آیا شامل صبحانه هم میشود؟
tenementary U شامل ملک استیجاری اپارتمانی
tetraethyl U شامل چهاردسته اتیل در هرملکول
tetrahydrate U ترکیب شیمیایی شامل چهارمولکول اب
toffees U اب نبات شامل شکر زردوشیره
thetical U وابسته به یا شامل پایان نامه
entailing U شامل بودن فراهم کردن
entails U شامل بودن فراهم کردن
retroactively U چنانکه شامل گذشته شود
apodeictic U شامل یا مستلزم بیان حقیقت
apodictic U شامل یا مستلزم بیان حقیقت
fullest U کامل یا شامل همه چیز
interfaces U که شامل : کانال ورودی /خروجی
all round U کاملا شامل هر چیز یا هرکس
interface U که شامل : کانال ورودی /خروجی
thetic U وابسته به یا شامل پایان نامه
full U کامل یا شامل همه چیز
gnomic U شامل پند و ضرب المثل
interactive U قالبها و خصوصیات فرد را شامل میشود
applying U درخواست کردن شامل حال بودن
except U مکان دهی و ادغام شامل نیست
applies U درخواست کردن شامل حال بودن
turkic U زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
apply U درخواست کردن شامل حال بودن
english sonnet U غزل انگلیسی که شامل دوازده سطراست
bumf U اسناد شامل اطلاعات دستورالعمل چیزی
motorola U سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
sclav ect U عضو نژادی که شامل مردم خاوراروپاباشد
twinkle box U دستگاه ورودی شامل حس کنندههای نوری
turki U زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
this proverb is not a to him U این مثل شامل حال اونیست
storewide U شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
foundation U اسکلت اصلی فرش [شامل تار و پود]
adder U وسیله یا تابعی که شامل نتیجه دو یا چند ورودی
adders U وسیله یا تابعی که شامل نتیجه دو یا چند ورودی
interactive U سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
leg side U قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
interfaith U شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
alphanumeric U صفحه کلیدی که شامل حروف و اعداد است
entablature U قسمتی از سر ستون که شامل کتیبه وگلویی است
subtend U در زیر چیزی بسط یافتن شامل بودن
retrospectively U چنانکه شامل گذشته شودیاعطف بماسبق کند
scope U محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
inclusive U چیزی هک در میان چیز دیگر شامل شود
distance medley U دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
Is mileage included? U آیا شامل مایل مسافت پیموده شده هم میشود؟
cpu U بخش اصلی CPU شامل ALU واحد کنترل
lipid U مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
triathlon U مسابقه سه گانه بین زنان شامل دو 001 متر
lipide U مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
slot U تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
radio sheck U یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
slotting U تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
catchall U بخشی که شامل مواد مختلف وبدون دسته بندی باشد
bible U کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
handshaking U سیگنال ارسالی بین دو وسیله ارتباطی شامل آماده ارسال
eighty track disk U دیسک فرمت شده برای شامل شدن هشتاد شیار
slots U تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
bibles U کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
CD I U این استاندارد شامل توابع کد گذاری فشرده سازی و نمایش است
bios U که معمولاگ شامل کنترل صفحه نمایش و صفح کلید و دیسک درایوهاست
config.sys U در DOS و 2/OS یک فایل متن اسکی که شامل فرمانهای پیکر بندی است
traveling fellowship U بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
reprographics U تکنولوژی ای که شامل واردزیر است فرایندهای تولیدمجدد و نسخه برداری ازمستندات
landplane U هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
sash U قاب دورشیشه در یاپنجره که شامل میلههای چوبی بین شیشه ها نیزمیباشد
alphanumeric U عملوندی که میتواند شامل حروف الفبا- عددی مانند رشته ها باشد
sashes U قاب دورشیشه در یاپنجره که شامل میلههای چوبی بین شیشه ها نیزمیباشد
motorola U تولید کننده قط عات الکترونیکی شامل پردازندههای کامپیوتری Apple Macintosh
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
voodooism U ایین مذهبی سیاه پوستان افریقایی که شامل طلسم و جادو میباشد جادوگری
epididymis U زائده طویل و باریک عقب بیضه که شامل مجاری خروجی منی است
inductor U قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار.
chromel U الیاژی شامل اهن نیکل کرم برای ساختن ترموکوپلهای با حرارت زیاد
leg U ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
legs U ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
traffics U اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود
trafficking U اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود
nibbling U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
columnar and trabeated U [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
nibbles U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
zeugma U اسعتمال صفت یا قید یافعلی برای دو یاچندکلمه بطوری که شامل همه یایکی شود
traffic U اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود
Pidgin English <idiom> U انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
bells and whistles U یک توضیح غیر رسمی ازویژگیهای بیشتر یک سیستم کامپیوتری که شامل گرافیک نمایش رنگی
nibbled U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
trafficked U اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com