Total search result: 201 (46 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
interfaith U |
شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
syncretic U |
تلفیق کننده عقاید مختلف |
 |
 |
neologize U |
دارای عقاید نوین |
 |
 |
swelled head U |
دارای عقاید بزرگ خود فروش |
 |
 |
russify U |
دارای عقاید وتمایلات روسی کردن |
 |
 |
heterodox U |
دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی |
 |
 |
catchall U |
بخشی که شامل مواد مختلف وبدون دسته بندی باشد |
 |
 |
fascism U |
نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود |
 |
 |
diversiform U |
دارای اشکال مختلف |
 |
 |
multifarious U |
دارای انواع مختلف |
 |
 |
heterochromatic U |
دارای رنگهای مختلف |
 |
 |
disjunctive U |
دارای دو شق مختلف فصلی |
 |
 |
varisized U |
دارای اندازههای مختلف |
 |
 |
homonymous U |
دارای دویاچند معنی مختلف |
 |
 |
stochastic U |
دارای تغییردر مواقع مختلف |
 |
 |
inequilateral U |
دارای پهلوهای نابربر مختلف الاضلاع |
 |
 |
pleomorphic U |
چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف |
 |
 |
varriform U |
دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل |
 |
 |
eurytherm U |
موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است |
 |
 |
who came? U |
چه اشخاصی امدند |
 |
 |
who U |
چه شخصی چه اشخاصی |
 |
 |
opalite U |
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود |
 |
 |
who are your reference? U |
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند |
 |
 |
federal reserve system U |
ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است |
 |
 |
anti federalist U |
اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند |
 |
 |
advowee U |
کسیکه حق دارد اشخاصی رابرای تصدی مقامات وقفی کلیسامعرفی کند |
 |
 |
non-directional design U |
طرح فراگیر [این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.] |
 |
 |
charting U |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
 |
 |
target discrimination U |
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف |
 |
 |
charted U |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
 |
 |
charts U |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
 |
 |
chart U |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
 |
 |
systems analysis U |
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم |
 |
 |
fractional U |
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف |
 |
 |
blocage U |
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.] |
 |
 |
selectable U |
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند |
 |
 |
symbiosis U |
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم |
 |
 |
fdm U |
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند |
 |
 |
heterogeneous network U |
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند |
 |
 |
vortex separation U |
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی |
 |
 |
paint program U |
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد |
 |
 |
allocates U |
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف |
 |
 |
allocating U |
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف |
 |
 |
allocate U |
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف |
 |
 |
functions U |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
 |
 |
function U |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
 |
 |
functioned U |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
 |
 |
estate in common U |
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع |
 |
 |
buses U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
bus U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
busses U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
busing U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
bussed U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
bussing U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
bused U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
frequencies U |
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند |
 |
 |
frequency U |
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند |
 |
 |
allogamous U |
مختلف الجنس و مختلف النوع |
 |
 |
profiled U |
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC |
 |
 |
profile U |
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC |
 |
 |
profiling U |
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC |
 |
 |
profiles U |
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC |
 |
 |
tree of life U |
درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.] |
 |
 |
censorship U |
سانسور عقاید |
 |
 |
nihilism U |
عقاید نهیلیستی |
 |
 |
mendelism U |
عقاید مندل |
 |
 |
multiplicity of creeds U |
تعد د عقاید |
 |
 |
dogma U |
اصول عقاید |
 |
 |
inquisitors U |
مفتش عقاید |
 |
 |
religious tenets U |
عقاید مذهبی |
 |
 |
inquisitor U |
مفتش عقاید |
 |
 |
feet on the ground <idiom> U |
عقاید عاقلانه |
 |
 |
dogmas U |
اصول عقاید |
 |
 |
highways U |
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود |
 |
 |
highway U |
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود |
 |
 |
fascism U |
اصول عقاید فاشیست |
 |
 |
sounding board U |
عامل انتشار عقاید |
 |
 |
symbolic U |
مط العه دلایل و عقاید |
 |
 |
paradoxical U |
مخالف عقاید عمومی |
 |
 |
orientalism U |
عقاید یا سیاست شرقی |
 |
 |
sounding boards U |
عامل انتشار عقاید |
 |
 |
rationale U |
توضیح اصول عقاید |
 |
 |
leninism U |
عقاید اشتراکی لنین |
 |
 |
soundboard U |
عامل انتشار عقاید |
 |
 |
lutheranism U |
عقاید لوتر وکلیسای او |
 |
 |
medievalism U |
عقاید قرون وسطایی |
 |
 |
small-minded opinions U |
عقاید کوته نظر |
 |
 |
sound off <idiom> U |
عقاید را بیان کردن |
 |
 |
symbolically U |
مط العه دلایل و عقاید |
 |
 |
hunting design U |
طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.] |
 |
 |
Machiavellian U |
وابسته به عقاید سیاسی "ماکیاولی " |
 |
 |
ultranationalism U |
عقاید ناسیونالیزم خیلی افراطی |
 |
 |
doctrinal U |
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری |
 |
 |
orthodox U |
مطابق عقاید کلیسای مسیح |
 |
 |
junkerdom U |
عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی |
 |
 |
junkerism U |
عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی |
 |
 |
syncretism U |
اعتقاد به توحید عقاید همتایی |
 |
 |
self expression U |
ابراز وتصریح عقاید وخصوصیات خود |
 |
 |
presbyterianism U |
پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان |
 |
 |
His political beliefs are old hat now . U |
عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده |
 |
 |
inquisition U |
تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا |
 |
 |
to turn round U |
برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن |
 |
 |
inquisitions U |
تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا |
 |
 |
public opinion polling U |
استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم |
 |
 |
stalinize U |
کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن |
 |
 |
romanism U |
اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی |
 |
 |
ideogram U |
تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر |
 |
 |
naturism U |
عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان] |
 |
 |
shavian U |
پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو |
 |
 |
brainwashing U |
تلقین عقاید و افکارسیاسی ومذهبی واجتماعی درشخص |
 |
 |
modernism U |
نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید |
 |
 |
fundamentalism U |
اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان |
 |
 |
brainwash U |
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن |
 |
 |
brainwashed U |
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن |
 |
 |
brainwashes U |
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن |
 |
 |
Hungarian Activism U |
[جنبشی مربوط به عقاید سازندگی گرایی، کوبیستم و غیره] |
 |
 |
decollate U |
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی |
 |
 |
shamanism U |
پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر |
 |
 |
censeur U |
ممانعت قدرت حاکمه یک کشور ازنشر عقاید مخالفین به هرشکلی که باشد |
 |
 |
star design U |
طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.] |
 |
 |
ideology U |
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد |
 |
 |
ideologies U |
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد |
 |
 |
isobare U |
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی |
 |
 |
isobars U |
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی |
 |
 |
isobar U |
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی |
 |
 |
cementitious U |
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان |
 |
 |
soft shelled U |
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم |
 |
 |
owenism U |
اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست |
 |
 |
economic determinism U |
یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد |
 |
 |
ringent U |
دارای دهن باز دارای لبان برگشته |
 |
 |
Inc U |
شامل |
 |
 |
sweeping U |
شامل |
 |
 |
including U |
شامل |
 |
 |
comprising U |
شامل |
 |
 |
far-reaching U |
شامل |
 |
 |
in- U |
شامل |
 |
 |
inclusive U |
شامل |
 |
 |
in U |
شامل |
 |
 |
containing U |
شامل |
 |
 |
covering U |
شامل |
 |
 |
self inclusive U |
شامل |
 |
 |
acinaseous U |
دارای تخم و بذر دارای تخمدان |
 |
 |
virile U |
دارای نیروی مردی دارای رجولیت |
 |
 |
galleried U |
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی |
 |
 |
gravel blind U |
دارای چشم تار دارای دید کم |
 |
 |
low tension U |
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم |
 |
 |
includable U |
شامل کردنی |
 |
 |
bimillenary U |
شامل دوهزار |
 |
 |
inclusive or U |
یای شامل |
 |
 |
trinomial U |
شامل سه نام |
 |
 |
apply U |
شامل شدن |
 |
 |
includible U |
شامل کردنی |
 |
 |
ineligible U |
شامل نشدنی |
 |
 |
excluding U |
شامل نشدن |
 |
 |
comprises U |
شامل بودن |
 |
 |
embraced U |
شامل بودن |
 |
 |
engirdle U |
شامل بودن |
 |
 |
embraces U |
شامل بودن |
 |
 |
engird U |
شامل بودن |
 |
 |
applying U |
شامل شدن |
 |
 |
applies U |
شامل شدن |
 |
 |
do with <idiom> U |
شامل شدن |
 |
 |
butyric U |
شامل کره |
 |
 |
embracing U |
شامل بودن |
 |
 |
retrospect U |
شامل گذشته |
 |
 |
comprised U |
شامل بودن |
 |
 |
butyraceous U |
شامل کره |
 |
 |
comprise U |
شامل بودن |
 |
 |
embrace U |
شامل بودن |
 |
 |
encompassing U |
شامل بودن دربرگرفتن |
 |
 |
encompasses U |
شامل بودن دربرگرفتن |
 |
 |
encompassed U |
شامل بودن دربرگرفتن |
 |
 |
ex post facto U |
شامل اصول گذشته |
 |
 |
encompass U |
شامل بودن دربرگرفتن |
 |
 |
inclusive or gate U |
دریچه یای شامل |
 |
 |
intraspecific U |
شامل گروه بخصوصی |
 |
 |
retroact U |
شامل گذشته شدن |
 |
 |
echaustive U |
شامل همهء جزئیات |
 |
 |
plenary U |
شامل تمام اعضاء |
 |
 |
across the board U |
شامل تمام طبقات |
 |
 |
plenaries U |
شامل تمام اعضاء |
 |
 |
over all U |
شامل همه چیز |
 |
 |
exclusion U |
عمل شامل نشدن |
 |
 |
exclusive U |
آنچه شامل نمیشود |
 |
 |
terraqueous U |
شامل خشکی ودریا |
 |
 |
exclude U |
شامل نشدن یا جداشدن |
 |
 |
excludes U |
شامل نشدن یا جداشدن |
 |
 |
exhaustive U |
شامل تمام جرئیات |
 |
 |
intraspecies U |
شامل گروه بخصوصی |
 |
 |
leninism U |
اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است |
 |
 |
tenementary U |
شامل ملک استیجاری اپارتمانی |
 |
 |
contained U |
شامل بودن خودداری کردن |
 |
 |
defensive U |
منطقه دفاعی شامل دروازه |
 |
 |
contain U |
شامل بودن خودداری کردن |
 |
 |
thetical U |
وابسته به یا شامل پایان نامه |
 |
 |
all round U |
کاملا شامل هر چیز یا هرکس |
 |
 |
tetraethyl U |
شامل چهاردسته اتیل در هرملکول |
 |
 |
thetic U |
وابسته به یا شامل پایان نامه |
 |
 |
fullest U |
کامل یا شامل همه چیز |
 |
 |
interfaces U |
که شامل : کانال ورودی /خروجی |
 |
 |
full U |
کامل یا شامل همه چیز |
 |