Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 26 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
protem
U
شاغل مقامی بطورموقت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
protempore
U
موقت شاغل مقامی بطور موقت
practitioner
U
شاغل
practitioners
U
شاغل
opposite numbers
U
افسران شاغل
working population
U
جمعیت شاغل
officeholder
U
شاغل مقام
practitioners
U
شاغل مقام طبابت یاوکالت
practitioner
U
شاغل مقام طبابت یاوکالت
summation
U
مقامی خلاصه
subrogation
U
قائم مقامی
officiant
U
کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
write up
<idiom>
U
مقامی را به حساب آوردن
establishing
U
کسی رابه مقامی گماردن
establishes
U
کسی رابه مقامی گماردن
to drum a tune
U
ضرب مقامی راباکوس گرفتن
vicarial
U
وابسته به خلیفه قائم مقامی
establish
U
کسی رابه مقامی گماردن
baby-minder
U
شخصیکهدر منزلخود از بچههایی که والدین شاغل دارند پرستاری میکند
To assume office .
U
عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
outs and ins
U
انانی که سر کار دارای مقامی هستند
to invoke a higher power
U
به مقامی بالاتر رجوع کردن
[برای کمک]
dowagers
U
بیوه زنی که از شوهرش باودارایی یا مقامی بارث رسیده باشد
dowager
U
بیوه زنی که از شوهرش باودارایی یا مقامی بارث رسیده باشد
presidium
U
هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
real representative
U
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com