Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fool's paradise
U
شادی احمقانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
highland
U
احمقانه
doltish
U
احمقانه
spooney
U
احمقانه
goofier
U
احمقانه
goofiest
U
احمقانه
goofy
U
احمقانه
harebrained
U
احمقانه
puerile
U
احمقانه
cockeyed
U
احمقانه
spoony
U
احمقانه
dolt
U
احمقانه رفتارکردن
dolts
U
احمقانه رفتارکردن
flub
U
اشتباه احمقانه
fatuously
U
احمقانه خودپسندانه
to play the fool
U
احمقانه رفتارکردن
insane
U
بی عقل احمقانه
sillier
U
چرند احمقانه
silly
U
چرند احمقانه
senseless
U
احمق احمقانه
potty
U
احمقانه مغرور
silliest
U
چرند احمقانه
bloomer
U
اشتباه احمقانه
potties
U
احمقانه مغرور
blooper
U
اشتباه احمقانه
When there is a wI'll , there is a way .
U
کار احمقانه
infatuate
U
از خود بیخود احمقانه
antics
U
رفتارهای احمقانه و خندهدار
dido
U
جست و خیز احمقانه
He behaved stupidly.
U
رفتارش احمقانه بود.
His behavior was stupid.
U
رفتارش احمقانه بود.
gawked
U
احمقانه نگاه کردن
gawking
U
احمقانه نگاه کردن
gawks
U
احمقانه نگاه کردن
gawk
U
احمقانه نگاه کردن
gawps
U
مات و احمقانه نگاه کردن
gawping
U
مات و احمقانه نگاه کردن
gawp
U
مات و احمقانه نگاه کردن
gawped
U
مات و احمقانه نگاه کردن
gawps
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawped
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
foul up
<idiom>
U
با یک اشتباه احمقانه همه چیز را خراب کردن
gawp
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawping
U
با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
foolproof
U
ادم ساده لوح و رک و راست محفوظ از حماقت وکارهای احمقانه
rejoicings
U
شادی
airiness
U
شادی
curvet
U
شادی
joy
U
شادی
pleasance
U
شادی
capers
U
شادی
capered
U
شادی
joyance
U
شادی
revelery
U
شادی
caper
U
شادی
rejoicing
U
شادی
galas
U
شادی
gala
U
شادی
joyless
U
بی شادی
exultation
U
شادی
glee
U
شادی
joys
U
شادی
jubilation
U
شادی
gaiety
U
شادی
jubilees
U
روز شادی
revelling
U
شادی کردن
revels
U
شادی کردن
revelled
U
شادی کردن
reveling
U
شادی کردن
reveled
U
شادی کردن
high jinks
U
سروصدا و شادی
breezy
U
شادی بخش
cock-a-hoop
U
شادی کنان
merriment
U
ابراز شادی
joie de vivre
U
زیست شادی
effervescence
U
طراوت و شادی
jubilee
U
روز شادی
joy
U
شادی کردن
banzai
U
هلهله شادی
joys
U
شادی کردن
happiness
U
شادی خوشنودی
exultance
U
وجد و شادی
revel
U
شادی کردن
f.mirth
U
شادی جشن
acclamation
U
تحسین و شادی
plaudit
U
هلهله شادی
mirthfulness
U
شادی ونشاط
mirth
U
نشاط شادی
joyously
U
از روی شادی
jubilate
U
فریاد شادی
tragicomedies
U
دارای حزن و شادی
tragicomedy
U
دارای حزن و شادی
To be in raptures . To be overjoyed .
U
غرق در شادی بودن
with rejoicings and embraces
U
با شادی و فریاد هورا
ovation
U
شادی وسرور عمومی
exults
U
شادی کردن وجدکردن
gleefully
U
از روی شادی و خوشحالی
exulting
U
شادی کردن وجدکردن
elation
U
ترفیع سرفرازی شادی
exulted
U
شادی کردن وجدکردن
exult
U
شادی کردن وجدکردن
carnivals
U
کاروان شادی جشن
they returned in triumph
U
شادی کنان برگشتند
ovations
U
شادی وسرور عمومی
carnival
U
کاروان شادی جشن
He was transported with joy.
U
از شادی درپوست نمی گنجید
caper
U
از روی شادی جست وخیزکردن
whoopla
U
عیاشی و شادی پر سرو صدا
capers
U
از روی شادی جست وخیزکردن
capered
U
از روی شادی جست وخیزکردن
to be psyched for somebody
[American E]
U
در شادی کسی سهیم شدن
to be glad for somebody's sake
U
در شادی کسی سهیم شدن
to be pleased for somebody
U
در شادی کسی سهیم شدن
to overcrow one's rival
U
از پیروزی بر حریف شادی کردن
jobilate
U
شادی کردن از خوشی فریاد زدن
She was transported with joy .
U
شادی تمام وجودش را فرا گرفت
fly in the ointment
<idiom>
U
یک چیز کوچک که شادی را بههم بزند
gee whiz
<idiom>
U
بافریاد شادی خود رانشان دادن
inequality operator
U
نشانه بیان عدم شادی دو متغیر یا دو مقدار
kirmess
U
جشن وعیدسالیانهای که ........وفریادهای شادی برپامی کنند
mardi gras
U
سه روز قبل از چهارشنبه توبه کاتولیک ها که دراستان لویزیانا کاروان شادی حرکت میکند
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'.
U
هفته آینده کانال
[تلویزیون]
را برای قسمت دیگری از
{ساعت شادی}
تنظیم کنید.
Sophrosyne
U
وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
to triumph over the enemy
U
برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
U
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
rejoicingly
U
شادی کنان وجد کنان
rejoices
U
شادی کردن وجد کردن
rejoiced
U
شادی کردن وجد کردن
rejoice
U
شادی کردن وجد کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com