English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 178 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
discrimination index U شاخص افتراق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
von neuman morgensterm utility index U شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
markers U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
ideal index U شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
marker U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
rainfall index U شاخص بارش شاخص بارندگی
differentiation U افتراق
discrimination U افتراق
segregation U افتراق
dissociation U افتراق
sensory discrimination U افتراق حسی
stimulus discrimination U افتراق محرک
discriminandum U نشانه افتراق
razor edge U محل افتراق
discrimination box U جعبه افتراق
discriminating range U دامنه افتراق
discriminating power U توان افتراق
discriminability U افتراق پذیری
item discrimination index U ضریب افتراق پرسش
semantic differential scale U مقیاس افتراق معنایی
target indicator U شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
indexed sequential file U پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
dials U شاخص
dial U شاخص
indicator U شاخص
dialled U شاخص
tyupical U شاخص
gnomon U شاخص
index number U شاخص
level rod U شاخص
dialed U شاخص
aiming post U شاخص
indicative U شاخص
indexed U خط شاخص
indexed U شاخص
index U خط شاخص
cephalic index U شاخص سر
indexes U خط شاخص
critical U شاخص
scale U شاخص
indexes U شاخص
index U شاخص
levelling staff U شاخص تراز
index register U ثبات شاخص
index number U عدد شاخص
index of correlation U شاخص همبستگی
index mark U علامت شاخص
index hole U سوراخ شاخص
economic index U شاخص اقتصادی
economic indicator U شاخص اقتصادی
gnomon U شاخص شرعیات
gnomonic U وابسته به شاخص
general index U شاخص کلی
gnomonics U فن شاخص سازی
group index U شاخص گروه
holotype U نمونه شاخص
neon indicator U شاخص نئونی
indicator electrode U الکترود شاخص
retention index U شاخص بازداری
roughness index U شاخص زبری
seasonal index U شاخص فصلی
weight index U شاخص موزون
sysctlg U پرونده شاخص
system catalog U پرونده شاخص
tidal bench mark U شاخص جزر و مد
toughness index U شاخص نرمی
validity index U شاخص اعتبار
vital index U شاخص حیاتی
readability index U شاخص خوانایی
range indicator U شاخص مسافت
indicator gate U دریچه شاخص
number index U شاخص عددی
oddsmaker U بازیگر شاخص
polarity indicator U شاخص قطب
position indicator U شاخص نماها
price index U شاخص قیمت
production index U شاخص تولید
wage index U شاخص دستمزد
index U فهرست شاخص
characteristic equation U معادلههای شاخص
aiming post sleeve U روپوش شاخص
cost indexes U شاخص هزینه
sundial U شاخص افتاب
sundials U شاخص افتاب
absorption index U شاخص جذب
active index U شاخص فعال
aiming light U چراغ شاخص
aiming post light U چراغ شاخص
aiming post sleeve U غلاف شاخص
bench mark U شاخص مبداء
characteristic roots U ریشههای شاخص
aiming stake U شاخص کوچک
compression index U شاخص فشارپذیری
indicator U شاخص اندازه
statistics U شاخص امار
indexing U شاخص گذاری
difficulty index U شاخص دشواری
cross index U شاخص متقابل
index of absorption U شاخص جذب
critical values U مقادیر شاخص
critical region U ناحیه شاخص
critical ratio U بهر شاخص
bain index U شاخص بین
critical period U دوره شاخص
characteristic curve U منحنی شاخص
cranial index U شاخص جمجمه
indicator U نمایشگر شاخص
indexes U فهرست شاخص
indexed U فهرست شاخص
beach flag U پرچم شاخص اسکله
pre indexing U شاخص گذاری قبلی
map index U فهرست شاخص نقشه ها
post indexing U شاخص گذاری بعدی
producer price index U شاخص قیمت تولیدی
array index number U عدد شاخص ارایه
to be the clincher U عامل شاخص بودن
symbol U رمز اشاره شاخص
respiratory exchange index U شاخص بهره تنفسی
renewal index U شاخص قابل تجدید
air pollution index U شاخص الودگی هوا
range markers U چراغ شاخص مسیر
to turn the scales U عامل شاخص بودن
construction cost index U شاخص هزینه ساختمانی
cost of living index U شاخص هزینه زندگی
colminator U دوربین شاخص توپ
index of industrial production U شاخص تولید صنعتی
indexed list U لیست شاخص دار
indexed array U ارایه شاخص دار
indexed address آدرس شاخص دار
index of real wages U شاخص دستمزدهای واقعی
index of multiple correlation U شاخص همبستگی چندگانه
isoheyt U خط شاخص نقاط هم باران
laspeyres price index U شاخص قیمت لاسپیرز
characteristic expansion time U زمان شاخص انبساط
critical incidents technique U شیوه رویدادهای شاخص
critical flicker frequency U بسامد شاخص در سوسو زدن
consistency index U شاخص تغییر شکل پذیری
index of consumer prices U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
index of retail prices U شاخص قیمتهای خرده فروشی
gates opening indicator U شاخص باز شدن دریچه ها
tidemark U میله شاخص جزر ومد
consumer price index U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
activity designator U شاخص فعالیت یکان یا قسمت
index addressing U نشان دهی شاخص دار
randie branching index U شاخص شاخه زنی رندیچ
index of wholesale prices U شاخص قیمتهای عمده فروشی
annual efficiency index U شاخص کارایی سالانه خدمتی
tidemarks U میله شاخص جزر ومد
cff U بسامد شاخص در سوسو زدن
plimsoll mark U خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
wholesale price index U شاخص قیمت عمده فروشی
index linked insurance U بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
indexed sequential access method U روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
index fossil U سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
pathognomonic U وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
index number U مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
range marker U شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
basic indexed sequential acess method U روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
paasche price index U شاخص قیمت پاشه که بصورت زیرمحاسبه میگردد001 * 1q * 1p / 0q *1p
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
drift float U علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
compliance index U شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
role indicator U نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
system indicator U طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
lumber's line U خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
local color U رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه خصوصیات محلی
kwic U روش شاخص بندی اطلاعات توسط کلمات یا عبارات از قبل تعیین شده
hypercard U نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
plasticity index U شاخص خمیری نشانه حالت خمیری
nominal scale U شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
Farahan U فراهان [این ناحیه در استان مرکزی با بافت های هراتی، میناخانی و گل حنائی در قرن نوزدهم میلادی بازار جهانی خوبی داشته و شاخص آن استفاده از پودهای آبی و صورتی بوده است.]
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
isam U Access IndexedSequential روش دستیابی ترتیبی شاخص دار روش دستیابی ترتیبی فهرست دارethod
Gohar carpet U فرش گوهر [این فرش که توسط بافنده ای به همین نام از اهالی ارمنستان وسیه بافته شده از فرش های شاخص و کلیدی این منطقه محسوب شده و طرح آنرا مربوط به قره باغ می دانند.]
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com