Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wired
U
سیم کشیده مفتول دار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drawls
U
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawled
U
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawling
U
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawl
U
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
bar
U
مفتول
wires
U
مفتول
bars
U
مفتول
wire
U
مفتول
screw plate
U
مفتول کش
ductility
U
مفتول پذیری
ductile
U
مفتول شدنی
matching stub
U
مفتول انطباق
drawplate
U
مفتول کشی
brass wire
U
مفتول برنجی
core
U
هسته مرکزی مفتول
cores
U
هسته مرکزی مفتول
wirable
U
قابل مفتول شدن
ductility
U
قابلیت مفتول شدن
drawplate
U
مفتول کشی کردن
cable
U
مفتول فلزی بافته
cabled
U
مفتول فلزی بافته
wiredraw
U
مفتول کردن بشکل سیم در اوردن
tenser
U
کشیده
oblongated
U
کشیده
deep drawn
U
از ته دل کشیده
tensed
U
کشیده
drawlingly
U
کشیده
leptosome
U
کشیده تن
leptokurtic
U
کشیده
indrawn
U
تو کشیده
tense
U
کشیده
ectomorph
U
کشیده تن
tensing
U
کشیده
tensest
U
کشیده
tenses
U
کشیده
posttensioning
U
پس کشیده
longed
U
کشیده
long-
U
کشیده
drew
U
کشیده شد
long
U
کشیده
longer
U
کشیده
longest
U
کشیده
longs
U
کشیده
threaded
U
نخ کشیده
drawn
U
کشیده
oblonated
U
کشیده
cold working
U
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
couchant
U
دراز کشیده
deer neck
U
گردن کشیده
linear
U
باریک کشیده
chock-a-block
U
بالا کشیده
chock-a-block
U
کاملا کشیده
vellum paper
U
کاغذمهره کشیده
drawable
U
کشیده شدنی
ectomorphic type
U
سنخ کشیده تن
flares
U
زبانه کشیده
at full length
U
دراز کشیده
dragged
U
کشیده شدن
in tow
<idiom>
U
کشیده شده
deprived
U
محرومیت کشیده
drags
U
کشیده شدن
drag
U
کشیده شدن
deep fetched
U
از ته دل کشیده شده
low angle
U
مسیر کشیده
flare
U
زبانه کشیده
ectomorphy
U
کشیده تنی
flat fire
U
تیر کشیده
sap
U
شیره کشیده از
threaded
U
بند کشیده
leptomorph
U
کشیده ریخت
tractile
U
کشیده شدنی
long robe
U
صورت کشیده
touse
U
کشیده شدن
low angle fire
U
تیر کشیده
tensive
U
کشیده شدنی
pinxit
U
کشیده است
sapped
U
شیره کشیده از
saps
U
شیره کشیده از
indrawn
U
بداخل کشیده
elongating
U
کشیده کردن
extensive
U
بسیط کشیده
flat trajectory
U
خط سیر کشیده
intractile
U
کشیده نشدنی
elongates
U
کشیده کردن
elongate
U
کشیده کردن
prolate
U
کشیده شده
if you please
U
بیزحمت زحمت کشیده
lanternjaws
U
صورت لاغر و کشیده
underdraw
U
کشیده نشدن زه تا اخر
satined paper
U
گاغذ مهره کشیده
pulled muscle
U
عضله کشیده شده
drawn on
U
کشیده شدن عهده
oblongs
U
دوک مانند کشیده
chant
U
اهنگ ساده و کشیده
chants
U
اهنگ ساده و کشیده
draw
U
کشیده شدن عهده
chanting
U
اهنگ ساده و کشیده
draws
U
کشیده شدن عهده
hell bent
U
به بیراهه کشیده شده
hell-bent
U
به بیراهه کشیده شده
pencilled
U
با مداد کشیده شده
oblong
U
دوک مانند کشیده
extendible
U
کشیده شدنی امتدادپذیر
taut
U
محکم کشیدن کشیده
deep fetched
U
از ته سینه کشیده شده
chanted
U
اهنگ ساده و کشیده
open
U
وضع زه هنگام کشیده شدن
opened
U
وضع زه هنگام کشیده شدن
conducts
U
اداره کردن کشیده شدن
He has suffered a great deal at the hands of his wife .
U
از دست زنش خیلی کشیده
conducting
U
اداره کردن کشیده شدن
conducted
U
اداره کردن کشیده شدن
hard drawn copper wire
U
سیم مسی کشیده شده
conduct
U
اداره کردن کشیده شدن
prone float
U
روی شکم با دستهای کشیده
opens
U
وضع زه هنگام کشیده شدن
wirespun
U
زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
come home
U
کشیده شدن لنگر به طرف ناو
flat trajectory
U
سهم تیرکشیده مسیر کشیده گلوله
infill
U
نقاط کشیده شده روی نقشه
dragged
U
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
to be at full stretch
U
تا اندازه امکان پذیر کشیده شده بودن
drags
U
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
She has long and shapely legs .
U
ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
drag
U
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
in perspective
U
کشیده شده ازروی علم منافرو مرایا
he is at the end of his tether
U
چنته اش خالی شده یا قوایش ته کشیده است
capriole
U
پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب
jinrikisha
U
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
hauled
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
haul
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
jinriki
U
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
stillage
U
چارچوب یاچارپایهای که چیزیرا روی ان می گذارندتاابش کشیده شود
phantom section
U
خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
hauling
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauls
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
i thanked him for his trouble
U
برای زحمتی که کشیده بود ازاو سپاس گزاری کردم
extending
U
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
perspective grid
U
خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
extends
U
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extend
U
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
shoot the duck
U
حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
dragrope
U
طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
sliver
U
فتیله نخ
[الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
autoscore
U
در پردازش کلمه دستورالعملی است که باعث میشود تا زیر متن خط کشیده شود
paleozoic
U
وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
to walk the chalk
U
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
y scale
U
در عکس هوایی مایل مقیاسی خطی است که موازی با خط محوراصلی عرضها کشیده میشود
point designation
U
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
x scale
U
در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
over stretched wrap
U
نخ چله بیش از حد کشیده شده
[این حالت باعث کاهش استحکام نخ چله و همچنین کج بافی در فرش می گردد.]
bar automatic
U
میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
nap side
U
خواب فرش
[با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
karadja medallion
U
ترنج کرجی
[این طرح مربوط به منطقه ای بین اهر و تبریز می باشد که در آن ترنج حالت کشیده داشته و هشت وجه آنرا با حالتی از قلاب می پوشانند.]
graphic
U
نوشته شده کشیده شده
drawings
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
source
U
در عمل کشیدن و قرار دادن , شی اصلی شی ای است که انتخاب شده است و پس کشیده شده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com