English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
loop feeder U سیم تغذیه حلقوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loop sling U مهار حلقوی بار بند حلقوی
dystrohpy U تغذیه معیوب یاناقص نقص تغذیه
loop pile U پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
friction feed U تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
sigmoid U حلقوی
annulate U حلقوی
annulated U حلقوی
vortical U حلقوی
annular U حلقوی
vortiginous U حلقوی
ring cartilage U حلقوی
cricoid U حلقوی
terete U حلقوی
convolute U حلقوی
loop code U کد حلقوی
orbiculate U حلقوی
snap ring U خار حلقوی
peristalsis U حرکات حلقوی
ringing U حلقوی شدن
loop mill rolling U نوردکاری حلقوی
ringbolt hitching U خفت حلقوی
fairy ring U قارچ حلقوی
loop knot tie U گره حلقوی
verticillation U ارایش حلقوی
ring network U شبکه حلقوی
ring nebula U سحابی حلقوی
ring nebula U ابری حلقوی
ring U جسم حلقوی
bustle pipe U لوله حلقوی
ring armature U ارمیچر حلقوی
loop antenna U انتن حلقوی
curl field U میدان حلقوی
ring tension U کشش حلقوی
interlocking U حلقوی بافتن
annulus U حلقه حلقوی
apple ring fender U دفرای حلقوی
cup point U تیزی حلقوی
annular burner U مشعل حلقوی
annular projection U برامدگی حلقوی
annular eclipse U کسوف حلقوی
annular jet U فوران حلقوی
atoll U جزیره مرجانی حلقوی
vortices U جریان حلقوی یا گردابی
atolls U جزیره مرجانی حلقوی
vortexes U جریان حلقوی یا گردابی
wake U جریانهای حلقوی بال
bagel U نان شیرینی حلقوی
circular shift U تغییر مکان حلقوی
lyraring nebula U ابری حلقوی شلیاق
lyraring nebula U سحابی حلقوی شلیاق
waked U جریانهای حلقوی بال
wakes U جریانهای حلقوی بال
convoluted U بهم تابیده حلقوی
vortex U جریان حلقوی یا گردابی
vortex drag U پسای جریانهای حلقوی
induction ring heater U گرمکن حلقوی القائی
can annular U محفظه احتراق حلقوی شکل
uncoil U غیر حلقوی کردن یا شدن
mantle ring U تیر حمال حلقوی شکل
uncoiled U غیر حلقوی کردن یا شدن
cannular U محفظه احتراق حلقوی شکل
toothed ring armature U ارمیچر حلقوی دندانه دار
uncoils U غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoiling U غیر حلقوی کردن یا شدن
warp-loop fringe U ریشه حلقوی [در قالی همدان]
coil antenna U انتن حلقوی به شکل سیم پیچ
vortex filament U خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
plug nozzle U نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
vortex sheet U لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
rotates U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotated U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotate U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
slot U تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
slotting U تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
slots U تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
annular U وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
ring and bead sight U دستگاه نشانه روی که دارای شکاف درجه حلقوی و مگسک میباشد
ruffe U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffs U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruff U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
vortex trail U دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
alimentation U تغذیه
feeding U تغذیه
nutrition U تغذیه
sustenance U تغذیه
recharged U تغذیه
nourishment U تغذیه
nurturing U تغذیه
feeders U خط تغذیه
feedings U تغذیه
nurtures U تغذیه
nurtured U تغذیه
nurture U تغذیه
recharging U تغذیه
feeder U خط تغذیه
nutriments U تغذیه
nourish U تغذیه
nourished U تغذیه
nourishes U تغذیه
nutriment U تغذیه
recharges U تغذیه
diet U تغذیه
recharge U تغذیه
line feed U تغذیه خط
aliment U تغذیه کردن
undernourishment U گرفتارسوء تغذیه
undernourishment U سوء تغذیه
supply cable U کابل تغذیه
serial feeding U تغذیه نوبتی
nourish U تغذیه کردن
breast-feeding U تغذیه پستانی
power pack U جعبه تغذیه
unhealthy diet U تغذیه ناسالم
cross feed U تغذیه عرضی
downfeed U تغذیه رو به پایین
cutler feed U تغذیه کاتلر
dystrophic nutrition U تغذیه دش بار
dystrophy U سوء تغذیه
innutrition U عدم تغذیه
pouring gate U تغذیه قالب
recharge basin U حوضچه تغذیه
power transformer U مبدل تغذیه
power supplay U منبع تغذیه
pasturage U تغذیه کردن
paper feer U تغذیه کاغذ
natural recharge U تغذیه طبیعی
mulnutrition U سوء تغذیه
magazine feed U تغذیه مخزن
main feed U تغذیه اصلی
recharge well U چاه تغذیه
injection well U چاه تغذیه
support [nourish, feed] U تغذیه کردن
feed mechanism U مکانیزم تغذیه
feed pipe U لوله تغذیه
feed pump U پمپ تغذیه
feeder canal U کانال تغذیه
feeder panel U تابلوی تغذیه
feeding center U مرکز تغذیه
feeding problem U مشکل تغذیه
feedway U تغذیه کننده
food program U رژیم تغذیه
form feed U تغذیه کاغذ
reverse bias U تغذیه معکوس
main supply line U خط تغذیه اصلی
malnutrition U سوء تغذیه
breast feeding U تغذیه پستانی
pasture U تغذیه کردن
pastures U تغذیه کردن
fed U تغذیه شده
malnourished U دچارسوء تغذیه
malnourished U بد تغذیه شده
ab power pack U جعبه تغذیه ا.ب
power supply U منبع تغذیه
feeders U سیم تغذیه
feeder U سیم تغذیه
noise U منبع تغذیه
undernourished U سوء تغذیه
undernourished U گرفتارسوء تغذیه
nutritionist U ویژه گر تغذیه
nutritionists U ویژه گر تغذیه
bottle-feeding U تغذیه با بطری
noises U منبع تغذیه
ff U تغذیه کاغذ
feeds U تغذیه گردن
bottle feeding U تغذیه با بطری
feed U تغذیه گردن
artificial recharge U تغذیه مصنوعی
feed U تغذیه کردن
anti parallel feeding U تغذیه مخالف
anthophagous U تغذیه شده با گل
plate supply U تغذیه صفحه
feeds U تغذیه کردن
ad lib feeding U تغذیه ازاد
alimentiveness U قوه تغذیه
bacteriophagy U تغذیه ازباکتری
anode supply U تغذیه صفحه
negative feeder U سیم تغذیه منفی
switch U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
petrol feed pump U پمپ تغذیه بنزین
switched U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
magazine feeding attachment U تجهیزات تغذیه مخزن
positive feeder U سیم تغذیه مثبت
vermivorous U تغذیه کننده از کرم
myrmecophagous U تغذیه کننده ازمورچه
feed U خوراندن تغذیه کردن
to eat an unhealthy diet U خوردن تغذیه ناسالم
switches U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
pin feed U تغذیه ممتد کاغذ
turn-offs U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
tractor feed mechanism U مکانیسم تغذیه تراکتوری
graze U تغذیه کردن از چریدن
grazed U تغذیه کردن از چریدن
tractor feed U تغذیه کاغذ پیوسته
grazes U تغذیه کردن از چریدن
ration method U روش تغذیه پرسنل
predatorial U تغذیه کننده از شکار
predatory U تغذیه کننده از شکار
power supply switch U کلید منبع تغذیه
power supply cable U کابل منبع تغذیه
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com