Perdic | سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	headstay U	سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	beam anchor U	تیری که دیوار را محکم نگاه میدارد
	intertie U	تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
	dowel U	میخ پرچی که دو چیز را روی هم نگاه میدارد
	pass book U	برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
	pole plate U	حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
	heliostat U	چرخ ایینهای که پرتوافتاب رابیک جهت ثابت نگاه میدارد
	heck U	ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
	wire cloth U	تور سیمی پارچه سیمی پرده سیمی
	non rotating wire rope U	طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
	keek U	باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
	gloats U	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
	gloating U	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
	gloated U	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
	gloat U	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
	in the quality of U	بسمت
	downwind U	بسمت باد
	upwind U	بسمت باد
	on drive U	ضربه بسمت توپزن
	reentrant U	متوجه بسمت داخل
	leeward U	بسمت مخالف باد
	look at me U	بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
	he was ordained priest U	اورا بسمت کشیش گماشتند
	beat U	حرکت قایق بسمت باد
	leg hit U	ضربه بسمت محدوده توپزن
	beats U	حرکت قایق بسمت باد
	cross court U	بسمت مخالف زمین در قطر
	bear up U	برگشتن قایق بسمت باد
	gate hanger U	التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
	chucks U	گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
	chuck U	گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
	tympanic bone U	استخوانی که پرده صماخ رانگه میدارد
	chucked U	گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
	bear off U	برگشتن قایق بسمت مخالف باد
	manifold writer U	ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
	land bank U	بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
	sizer U	دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
	manifolder U	ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
	nephrotomy U	چیزی که شخص رااز پیشرفت باز میدارد
	sizar U	دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
	thins U	بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
	thinners U	بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
	thinned U	بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
	crossings U	پرتاب توپ که با زاویه بسمت پایگاه می اید
	thinnest U	بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
	backswing U	تاب اولیه راکت تنیس بسمت عقب
	crossfire U	پرتاب توپ که با زاویه بسمت پایگاه می اید
	thin U	بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
	head up U	بردن قسمت جلوی قایق بسمت باد
	throatlatch U	تسمه زیر گلوی اسب که افسار رانگاه میدارد
	hard starboard U	ناو رابا چرخش سریع بسمت پاشنه بگردانید
	havelock U	روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
	hard starboard U	سمت ناو را بسمت مغناطیسی اعلام شده تغییر دهید
	bezel U	حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
	fore U	فریاد هشدار به نفر جلو زمین در مورد گوی که بسمت اومیرود
	lawn bowling U	بازی بین 2 نفر یاتیمهای 2 تا 4 نفره بصورت غلطاندن گویها بسمت جک
	Omerta U	[قانون یا کودی که شخص را از حرف زدن و فاش کردن اطلاعت باز میدارد]
	cover charges U	مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
	cover charge U	مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
	gobo U	نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
	wiry U	سیمی
	stringed U	سیمی
	lang's lay wire rope U	طناب سیمی یک سو
	three wire generator U	دینام سه سیمی
	netting U	شبکه سیمی
	netting U	تور سیمی
	wire beater	همزن سیمی
	greyhound U	غربال سیمی
	wire drag U	لاروب سیمی
	wirework U	کارهای سیمی
	hawser U	طناب سیمی
	wire core U	مغزی سیمی
	wire gauze U	توری سیمی
	wire hinge U	لولای سیمی
	hawsers U	طناب سیمی
	open wire line U	خط سیمی لخت
	open wire line U	خط سیمی هوایی
	greyhounds U	غربال سیمی
	wire rope U	طناب سیمی
	wire ropes U	طنابهای سیمی
	tightwire U	طناب سیمی
	three wire system U	دستگاه سه سیمی
	wire netting U	تور سیمی
	stringed instruments U	سازهای سیمی
	cable U	طناب سیمی
	cabled U	طناب سیمی
	backstop U	حصار سیمی
	sagging U	تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
	glanced U	نگاه نگاه مختصر
	glances U	نگاه نگاه مختصر
	glance U	نگاه نگاه مختصر
	quadded cable U	کابل چهار سیمی
	plated wire memory U	حافظه سیمی اندوده
	phantomed cable U	کابل چهار سیمی
	beach matting U	تور سیمی ساحلی
	phantom circuit U	مدار چهار سیمی
	wire netting U	بافت توری سیمی
	griddle U	غربال سیمی کارگران
	griddles U	غربال سیمی کارگران
	magnetic wire recording U	ضبط صوت سیمی
	sarrated wire rope U	طناب سیمی دندانهای
	screened U	تور سیمی نصب کردن
	screening, screenings U	تور سیمی نصب کردن
	screens U	تور سیمی نصب کردن
	string band U	دسته موزیک سازهای سیمی
	screen U	تور سیمی نصب کردن
	phantoplex telegraphy U	تلگراف چهار سیمی مرکب
	dress guard U	اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
	left slide U	حرکت موج سوار روی موج بسمت چپ روبرو ساحل
	wired glass U	شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
	screen U	تور سیمی پنجره توری دار
	cords U	سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
	wire glass U	شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
	omnibus wire U	سیمی که همگی جریان الکتریک از ان می گذرد
	cord U	سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
	screened U	تور سیمی پنجره توری دار
	screens U	تور سیمی پنجره توری دار
	screening, screenings U	تور سیمی پنجره توری دار
	acoustic screen	تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
	viola d'amore U	ویولون دارای 7 سیم زهی و 7 تار سیمی
	trommel U	غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
	inside U	ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
	insides U	ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
	staple U	سوزن [حرف ] یو شکل [برای محکم کردن سیمی به دیوار]
	cable suspension bridge U	پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
	rope chaff U	وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار که با طناب سیمی درست میشود
	DC U	روش ارتباط با استفاده از باسهای روی یک مدار سیمی مثل سیستم تلگراف
	screen U	تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
	screening, screenings U	تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
	screened U	تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
	screens U	تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
	the wind drowned the strigs U	سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
	Faraday cage U	صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
	retention money U	مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
	wire matrix printer U	یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
	glimpsing U	نگاه کم
	glimpses U	نگاه کم
	glimpsed U	نگاه کم
	glimpse U	نگاه کم
	look U	نگاه
	leer U	نگاه چپ
	looks U	نگاه
	observantion U	نگاه
	looked U	نگاه
	regard U	نگاه
	gander U	: نگاه
	ganders U	: نگاه
	regards U	نگاه
	view U	نگاه
	gloatingly U	با نگاه
	leers U	نگاه کج
	leers U	نگاه چپ
	leering U	نگاه چپ
	leer U	نگاه کج
	slant U	نگاه کج
	slanted U	نگاه کج
	leered U	نگاه کج
	leered U	نگاه چپ
	look here U	نگاه کن
	leering U	نگاه کج
	i say U	نگاه کن
	regarded U	نگاه
	slants U	نگاه کج
	by sight U	از نگاه
	leers U	نگاه دزدکی
	leontief table U	نگاه کنید به :
	leers U	نگاه کج کردن
	leering U	نگاه کج کردن
	retrospection U	نگاه به قهقرا
	gapeseed U	نگاه خیره
	an am or ous glance U	یک نگاه عاشقانه
	gazing U	نگاه خیره
	preservatize U	نگاه داشتن
	gaze U	نگاه خیره
	holder U	نگاه دارنده
	tenable U	نگاه داشتنی
	gloatingly U	با نگاه خیره
	shim U	نظر یک نگاه
	gazed U	نگاه خیره
	sheep's eyes U	نگاه عاشقانه
	sheep's eye U	نگاه دزدکی
	gazes U	نگاه خیره
	sheep's eye U	نگاه عاشقانه
	keeps U	نگاه داشتن
	gape seed U	نگاه خیره
	leering U	نگاه دزدکی
	an intent look U	یک نگاه مشتاقانه
	i say U	نگاه کنید
	keek U	نگاه دزدانه
	holders U	نگاه دارنده
	upholders U	نگاه دارنده
	upholder U	نگاه دارنده
	kept U	نگاه داشته
	voyeurs U	نگاه کننده
	voyeur U	نگاه کننده
	look down U	با نگاه از رو بردن
	parthian glance U	اخرین نگاه
	peeper U	نگاه کننده
	at first sight U	بیک نگاه
	an upward glance U	نگاه سربالا
	leered U	نگاه کج کردن