Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ani
U
سیستم تلفن که شماره تلفن شخصی که تماس گرفته را درج میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ring
U
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
private automatic branch exchange
U
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
audio
U
ال می پرسد. شخص تماس گرفته با انتخاب کردن شمارهای در تلفن به او جواب میدهد
DTMF
U
روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
howlers
U
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
howler
U
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
acoustic coupler
وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
telephony
U
مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود
coupler
U
وسیلهای که به دستگاه تلفن وصل است و داده دودویی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند که روی یک خط تلفن قابل ارسال است
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
Thanks for calling back.
U
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
electronic bulletin board
U
یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
subscribers
U
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber
U
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
phones
U
پاسخ به تماس در تلفن
phoning
U
پاسخ به تماس در تلفن
phoned
U
پاسخ به تماس در تلفن
phone
U
پاسخ به تماس در تلفن
xmodem
U
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
personal
U
شماره تلفن ها
auto
U
شماره تلفن
logs
U
شماره تلفن
telephone number
U
شماره تلفن
telephone numbers
U
شماره تلفن
log
U
شماره تلفن
autos
U
شماره تلفن
calling dial
U
صفحه شماره گیر تلفن صفحه نمره گیر تلفن
dial
U
شماره گیری با تلفن
dialed
U
شماره گیری با تلفن
dials
U
شماره گیری با تلفن
dialled
U
شماره گیری با تلفن
phone extension
U
شماره تلفن فرعی
[مخابرات]
hang up
<idiom>
U
جایی دردریافتی تلفن که باعث قطع تماس میشود
She gave me her phone number , but I'll be blessed if I can remember it !
U
شماره تلفن خودش را به من داد ولی مگریادم می آید !
pulse dialling
U
شماره گیری تلفن از طریق ارسال پالسهایی روی خط
magneto exchange
U
مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
phone
U
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phoning
U
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phoned
U
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phones
U
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
dialed
U
شماره گیری با تلفن که در طرف دیگر یک مودم و یک کامپیوتر قرار دارند.
dials
U
شماره گیری با تلفن که در طرف دیگر یک مودم و یک کامپیوتر قرار دارند.
dialled
U
شماره گیری با تلفن که در طرف دیگر یک مودم و یک کامپیوتر قرار دارند.
dial
U
شماره گیری با تلفن که در طرف دیگر یک مودم و یک کامپیوتر قرار دارند.
telephone system
U
سیستم تلفن
automatic telephone system
U
سیستم تلفن خودکار
telephone booths
U
کیوسک تلفن کابین تلفن
telephone booth
U
کیوسک تلفن کابین تلفن
trunk exchange
U
مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
automatic toll exchange
U
مرکز تلفن خودکار سیستم سلکتوری
interphone
U
سیستم تلفن یا مکالمه داخلی یک جنگ افزار
analog
U
خط ارتباطی که خط وط سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل میکند
long haul network
U
شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای دور با سیستم تلفن عمومی
telephony
U
سیستم ساخت ماکروسافت ,intel که به PC امکان کنترل تلفن را میدهد
ATD
U
دستور استاندارد برای مودم های سازگار که در شماره گیری تلفن به کار می روند و توسط Hayes ایجاد شده اند
modem
U
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
ringer equivalence number
U
شمارهای که باریک وسیله روی شبکه تلفن را مشخص میکند
dial up
U
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
public
U
سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
point of presence
U
شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
networks
U
شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای راه دور که از سیستم تلفن عمومی استفاده می کنند
network
U
شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای راه دور که از سیستم تلفن عمومی استفاده می کنند
anti-
U
سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
phones
U
تلفن تلفن زدن
phoned
U
تلفن تلفن زدن
phoning
U
تلفن تلفن زدن
phone
U
تلفن تلفن زدن
common carrier
U
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
adaptive channel allocation
U
روش به کار رفته توسط پروتکل تصحیح خطای MNP که اندازه بستههای داده را طبق خط تلفن تنظیم میکند.
customer
U
شخصی که از یک سیستم کامپیوتری یا وسیله جانبی استفاده میکند یا آن را می خرد
customers
U
شخصی که از یک سیستم کامپیوتری یا وسیله جانبی استفاده میکند یا آن را می خرد
telephone operation
U
طرز کار تلفن کار تلفن
ACD
U
سیستم تلفن خاص که میتواند تماسهای متعددی را مدیریت کند و آنها را طبق دستورات برنامه ریزی شده در پایگاه داده ها هدایت کند
microsoft
U
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده را روی دیسک مدیریت میکند
MS DOS
U
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
Viewdata
U
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
caller
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
callers
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
telephoned
U
تلفن
phoned
U
تلفن
telephones
U
تلفن
phones
U
تلفن
telephone circuit
U
خط تلفن
telephoning
U
تلفن
telephone code
U
کد تلفن
phoning
U
تلفن
telephone
U
تلفن
service man
U
تلفن چی
telephone line
U
خط تلفن
operators
U
تلفن چی
phone
U
تلفن
telephone operator
U
تلفن چی
operator
U
تلفن چی
telephone jack
U
جک تلفن
You can call me at ...
[phone no.]
<idiom>
U
شما می توانید با من با شماره ... تماس بگیرید.
telephone
U
تلفن کردن
radio-telephone
U
تلفن بی سیم
hot lines
U
تلفن قرمز
hot line
U
تلفن قرمز
telephone switching technique
U
فن سوئیچینگ تلفن
telephone transformer
U
مبدل تلفن
telephoning
U
تلفن زدن
telephone books
U
راهنمای تلفن
telephone books
U
دفتر تلفن
telephone book
U
راهنمای تلفن
telephone book
U
دفتر تلفن
telephoning
U
تلفن کردن
table telephone
U
تلفن رومیزی
radio telephone
U
تلفن بی سیم
telephone station
U
تلفن خانه
telephone service
U
سرویس تلفن
ring
U
تلفن حلقه
ring
U
تلفن زدن
hot
U
خط تلفن مستقیم
call up
<idiom>
U
تلفن کردن
headsets
U
گوشی سر تلفن
headset
U
گوشی سر تلفن
hotter
U
خط تلفن مستقیم
hottest
U
خط تلفن مستقیم
telephone station
U
جایگاه تلفن
call boxes
U
تلفن صحرایی
call boxes
U
کیوسک تلفن
call boxes
U
کابین تلفن
call boxes
U
اتاقک تلفن
telephone
U
تلفن زدن
call box
U
تلفن صحرایی
telephone set
U
دستگاه تلفن
photophone
U
تلفن نوری
dataphone
U
تلفن دادهای
address book
U
دفترچه تلفن
telephone booth
U
کیوسک تلفن
telephone booths
U
اتاقک تلفن
telephone exchanges
U
مرکز تلفن
telephone booths
U
کیوسک تلفن
earphone
U
گوشی تلفن
earphones
U
گوشی تلفن
phoned
U
تلفن کردن
to ring up
U
تلفن کردن به
phone
U
تلفن کردن
telephoned
U
تلفن کردن
toll exchange
U
مرکز تلفن
telephoned
U
تلفن زدن
telephones
U
تلفن کردن
phoning
U
تلفن کردن
telephones
U
تلفن زدن
telephoner
U
تلفن کننده
dataphone
U
تلفن داده
telephone directories
U
کتاب تلفن
phones
U
تلفن کردن
telephony
U
علم تلفن
radio-telephones
U
تلفن بی سیم
telephone directory
U
کتاب تلفن
telephore e.
U
مرکز تلفن
telephone exchange
U
مرکز تلفن
telephone boxes
U
کیوسک تلفن
telephone cabin
U
کیوسک تلفن
telephone booth
U
اتاقک تلفن
telephone box
U
کیوسک تلفن
central office
U
مرکز تلفن
telephone network
U
شبکه تلفن
telephone earphone
U
گوشی تلفن
extension telephone
U
تلفن فرعی
telephone density
U
تراکم تلفن
telephone current
U
جریان تلفن
telephone operation
U
عملکرد تلفن
telephone cord
U
بند تلفن
telephone fuse
U
فیوز تلفن
telephone conduit
U
کانال تلفن
telephone condenser
U
خازن تلفن
residance telephone
U
تلفن منزل
telephone relay
U
رله تلفن
telephone circuit
U
مدار تلفن
telephone equipment
U
دستگاه تلفن
telephone loope
U
حلقه تلفن
telephone equipment
U
تجهیزات تلفن
receivers
U
گوشی تلفن
receiver
U
گوشی تلفن
hand set
U
گوشی تلفن
sound powered telephone
U
تلفن صوتی
speaking circuit
U
مدار تلفن
handset
U
تلفن در یک قطعه
handsets
U
تلفن در یک قطعه
party line
U
خط خصوصی تلفن
telephone jack
U
مادگی تلفن
party lines
U
خط خصوصی تلفن
central
U
تلفن چی مرکزی
telephone charge
U
هزینه تلفن
telephone channel
U
کانال تلفن
repeating coil
U
مبدل تلفن
call box
U
اتاقک تلفن
automatic telephone system
U
تلفن خودکار
automatic telephone
U
تلفن خودکار
radiotelephone
U
تلفن بی سیم
radiophone
U
تلفن بیسیم
switchboards
U
مرکز تلفن
telephone ringer
U
زنگ تلفن
extensions
U
تلفن فرعی
extension
U
تلفن فرعی
call box
U
کابین تلفن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com