English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
proforma invoice U سیاهه مقدماتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rosters U سیاهه نامه ها سیاهه وفایف
roster U سیاهه نامه ها سیاهه وفایف
prolegomenon U مقدماتی کلمات مقدماتی
basic unit training U اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
to take an inventory of U سیاهه
listing U سیاهه
listings U سیاهه
list U سیاهه
invoice U سیاهه
invoicing U سیاهه
invoices U سیاهه
invoiced U سیاهه
payroll U سیاهه دستمزد
property list U سیاهه خواص
commercial invoice U سیاهه تجارتی
checklist U سیاهه مقابله
bill of quantites U سیاهه چندی ها
payroll U سیاهه پرداخت
listings U سیاهه برداری
list U سیاهه جدول
list U سیاهه برداشتن
error list U سیاهه خطاها
proforma U سیاهه فروش
assembly list U سیاهه همگذاری
output listing U سیاهه خروجی
check list U سیاهه مقابله
to take an inventory of U سیاهه ماترک
listing U سیاهه برداری
program listing U سیاهه برنامه
inventory U فهرست اموال سیاهه
polling list U سیاهه نمونه برداری
certified invoice U سیاهه تائید شده
invoiced U صورت حساب سیاهه
invoices U صورت حساب سیاهه
invoicing U صورت حساب سیاهه
invoice U صورت حساب سیاهه
selective listing U سیاهه برداری گزیده
stock talking U سیاهه برداری از موجودی
polling list U سیاهه رای گیری
indenture U سیاهه رسمی زدندانه گذاری
consular invoice U سیاهه تائید شده توسط کنسولگری
preparative U مقدماتی
prodromal U مقدماتی
preliminary U مقدماتی
elementarily U مقدماتی
preludial U مقدماتی
introductive U مقدماتی
prelusive U مقدماتی
precursive U مقدماتی
preliminaries U مقدماتی
prolegomenary U مقدماتی
prolusory U مقدماتی
elementary U مقدماتی
first U مقدماتی
tentative U مقدماتی
rudimental U مقدماتی
prolegomenous U مقدماتی
preparatory U مقدماتی
introductory U مقدماتی
proforma U مقدماتی
elemental U مقدماتی
Travaux preparatoires U کارهای مقدماتی
preliminary investigation U بررسی مقدماتی
preceding pass U کالیبر مقدماتی
preliminary works U کارهای مقدماتی
subassembly U مونتاژ مقدماتی
pilot injection U تزریق مقدماتی
fore exercise U تمرین مقدماتی
forehearth U کوره مقدماتی
introduction to physics U فیزیک مقدماتی
junior high school U دبیرستان مقدماتی
rudiment U علوم مقدماتی
precompression U تراکم مقدماتی
prep U مدرسه مقدماتی
preparative U کار مقدماتی
preparatory response U پاسخ مقدماتی
prolusion U مقاله مقدماتی
preselection U انتخاب مقدماتی
preselector U سلکتور مقدماتی
pretest U امتحان مقدماتی
prime color U رنگ مقدماتی
propaedeutic U تعلیمات مقدماتی
preliminary treatment U عملیات مقدماتی
responsions U ازمون مقدماتی
preheater U گرمکن مقدماتی
preliminary budget U بودجه مقدماتی
preliminary design U طرح مقدماتی
preliminary expenses U هزینههای مقدماتی
propaedeutic U تحصیلات مقدماتی
preliminary negotiations U مذاکرات مقدماتی
preliminary test U ازمایش مقدماتی
proem U رساله مقدماتی
primary U ابتدایی مقدماتی
basic training U اموزش مقدماتی
basic research U تحقیقات مقدماتی
first aid U کمکهای مقدماتی
prelude U قسمت مقدماتی
preludes U قسمت مقدماتی
basic hole U سوراخ مقدماتی
basic course U دوره مقدماتی
interlude U نگهداری مقدماتی
interludes U نگهداری مقدماتی
preliminaries U مقدمات مقدماتی
preliminaries U امتحان مقدماتی
pilot study U بررسی مقدماتی
preliminaries U دور مقدماتی
preliminary U مقدمات مقدماتی
preliminary U دور مقدماتی
primary U مقدماتی نخستین
primary U مقدماتی اصلی
elementary U مقدماتی پایهای
basic U اساسی مقدماتی
perlim U دوره مقدماتی
elimination heat U دوره مقدماتی
preparation U اقدام مقدماتی
basics U مقدماتی اساسی
preliminary U امتحان مقدماتی
preparations U اقدام مقدماتی
elementary gate U دریچه مقدماتی
basics U اساسی مقدماتی
economizer U کرمکن مقدماتی
heat U مسابقه مقدماتی
heats U مسابقه مقدماتی
basic U مقدماتی اساسی
bottom blown converter U مبدل دم مقدماتی
first cut U برش مقدماتی
elementary item U قلم مقدماتی
preselect U انتخاب کردن مقدماتی
elementary algebra U جبر مقدماتی [ریاضی]
supercharge U متراکم کردن مقدماتی
fundamental U اصولی مقدماتی اساسی
prolusion U اثر هنری مقدماتی
reconnaissance U بازدید مقدماتی اکتشاف
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
preparatory students U شاگردان تهیه یا مقدماتی
basic bessemer converter U مبدل مقدماتی بسمر
magnetic biasing U مغناطیس گردانی مقدماتی
pre heat U حرارت دادن مقدماتی
pre load U بار کردن مقدماتی
eliminator U برنه در دور مقدماتی
incipincy U وضع مقدماتی ابتدایی
basic machine unit U واحد دستگاه مقدماتی
basic combat training U اموزش رزم مقدماتی
basic bessemer steel U فولاد مقدماتی بسمر
basic bessemer process U فرایند مقدماتی بسمر
black pickling U اسید شویی مقدماتی
pre design estimate U براورد مقدماتی طرح
incipience U وضع مقدماتی ابتدایی
strategic reconnaissance U بررسی مقدماتی وضع دشمن
junior college U دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
flight U بهترین نتیجه دور مقدماتی
white primary U اخذ اراء مقدماتی حزبی
preliminary budget forecast U پیش بینی مقدماتی بودجه
pretest U امتحان مقدماتی بعمل اوردن
literacy U فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
protocols U مقاوله نامه موافقت مقدماتی
protocol U مقاوله نامه موافقت مقدماتی
basic bessemer pig iron U اهن خام مقدماتی توماس
basic relay post U پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
house of delegates U مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
preparatory U تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
investigates U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigating U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
microcontroller U RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
investigate U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigated U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
exempt player U بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
juniorate U مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
scratch paper U کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
WordPad U امکان نرم افزاری در ویندوز که توابع مقدماتی Microsoft Word را دارد
protocols U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
premedical U دوره مقدماتی پزشکی وابسته به پیش پزشکی
charactristics U مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
first pickling U اسیدشویی مقدماتی اسیدشویی اولیه
basic ration U جیره مقدماتی جیره مبنا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com