English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
the inhabitants of tehran U سکنه تهران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
residents of tehran U سکنه تهران اهالی تهران
Other Matches
the inhabitants of tehran U ساکنان یا اهالی تهران زیستوران تهران
Tehran U شهر تهران
From Thehran to Shiraz. U از تهران به شیراز
domiciled in tehran U ساکن تهران
w.no of tehran U بخش 2 تهران
the water supply of tehran U تهیه اب تهران
on the skirts of tehran U د رحومه تهران
residents of tehran U ساکنین تهران
domiciled in tehran U مقیم تهران
over peopled U پر سکنه
populace U سکنه
populations U سکنه
dwellers U سکنه
resident U سکنه
residents U سکنه
inhabitants U سکنه
population U سکنه
Foreign residents in tehran. U خارجیان مقیم تهران
the road to tehran U راه یا جاده تهران
Tehran- paris and return ( vice –versa) . U تهران ـ پاریس وبالعکس
In busy (crowded) streets of Tehran . U درخیابانهای شلوغ تهران
proceed at once to tehran U بی درنگ به تهران رهسپارشوید
lonely U خالی از سکنه
desolate <adj.> U خالی از سکنه
earths U سکنه زمین
deserted <adj.> U خالی از سکنه
earth U سکنه زمین
barren <adj.> U خالی از سکنه
bleak <adj.> U خالی از سکنه
local national U سکنه محلی
habitancy U جمعیت سکنه
blasted [uninhabitable] <adj.> U خالی از سکنه
habitance U جمعیت سکنه
empty U خالی از سکنه
to live outside Tehran U بیرون از تهران زندگی کردن
to live outside Tehran U در حومه تهران زندگی کردن
I know Tehran like the back of my hand . U تهران رامثل کف دستم می شناسم
desolate U خالی از سکنه کردن
unpeople U خالی از سکنه کردن
the rose of tehran U زیباترین زن یادختردرتهران ملکه وجاهت تهران
the strangers in tehran U بیگانگان یاخارجی هایی که در تهران هستند
Which is the best way to Tehran ? U بهترین راه به تهران کدام است ؟
aboriginal سکنه اولیه اهل یک آب و خاک
aboriginals U سکنه اولیه اهل یک اب و خاک
I know Tehran like the palm of my hand. U تمام سوراخ سنبه های تهران رابلدم
After his discharge from the army, he came to Tehran . پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
Aborigines U سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com