Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bumper bar
U
سپر خودرو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
crash
U
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashed
U
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashes
U
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashing
U
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashingly
U
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
choke
U
خفه کردن ساسات خودرو چوک
choked
U
خفه کردن ساسات خودرو چوک
chokes
U
خفه کردن ساسات خودرو چوک
pace setter
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
truck
U
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucked
U
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucking
U
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucks
U
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
windshield
U
شیشه جلو خودرو
windshields
U
شیشه جلو خودرو
signal
U
علامت راهنمای خودرو
signaled
U
علامت راهنمای خودرو
signalled
U
علامت راهنمای خودرو
payload
U
بازده خودرو یا دستگاه
payloads
U
بازده خودرو یا دستگاه
drone
U
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned
U
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones
U
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning
U
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
auto
U
:خودرو
autos
U
:خودرو
escalator
U
پلکان خودرو
escalators
U
پلکان خودرو
weedy
U
هرز خودرو
loading
U
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
vehicle
U
خودرو
vehicles
U
خودرو
automobile
U
خودرو
automobile
U
ماشین خودرو
automobiles
U
خودرو
automobiles
U
ماشین خودرو
motor car
U
گردونه خودرو
motor cars
U
گردونه خودرو
embark
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
vehicular
U
مربوط به خودرو
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
mileage
U
مسافت طی شده به وسیله خودرو
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
parking
U
پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
stage
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stages
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
propeller
U
گاردان خودرو
flotation
U
قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
suspension
U
تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
suspensions
U
تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
trailer
U
خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
trailers
U
خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
dome
U
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
domes
U
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
adventive
U
خودرو
ammunition carrier
U
خودرو مهمات کش
automotive
U
خودرو
automotive
U
مربوط به وسایل نقلیه خودرو
bulk petroleum conversion kit
U
جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
cargo sling
U
طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
carload shipment
U
حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
caterpillar truck
U
خودرو هزارپا
chasis
U
شاسی خودرو
combat tire
U
تایر جنگی خودرو
compass course
U
مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
curb weight
U
وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
deep jeep
U
خودرو زیرابی
dome light
U
چراغ بالای طاق خودرو
drive screw
U
پیچ خودرو
fast shuttle
U
تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
four by four
U
خودرو چهارچرخی که هرچهارچرخ ان نیرو داشته باشد
four by four
U
خودرو 4 در 4
four by two
U
خودرو چهارچرخی که فقط دوچرخ ان نیرو داشته باشد خودرو چهار در دو
full track
U
تمام شنی خودرو تمام شنی
full tracked
U
خودرو تمام شنی
gradeability
U
قابلیت عبور خودرو از شیبها
half track
U
خودرو نیمه شنی یا نیم زنجیر
high gear
U
دنده قوی خودرو
laden weight
U
وزن کلی خودرو با بار
less than carload
U
وزن باراضافه از فرفیت تناژ خودرو
lift truck
U
خودرو دارای جرثقیل
liftruck
U
خودرو بالابر
loading list
U
لیست بارگیری خودرو
loading plan
U
طرح بارگیری خودرو
locomobile
U
خودرو
locomobile
U
گردونه خودرو
manspace
U
جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
maximum gradeability
U
حداکثر شیب قابل عبور به وسیله خودرو
motorcar
U
خودرو سواری
motor march
U
راهپیمایی موتوری راهپیمایی با خودرو
motor transport
U
حمل ونقل به وسیله خودرو
motor vehicle
U
خودرو موتوری
motor vehicle
U
خودرو
oil pan
U
جعبه کارتر خودرو
panel truck
U
یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
Other Matches
self driven
U
خودرو
self grown
U
خودرو
self propelled
U
خودرو
self propelling
U
خودرو
truck vehicle
U
خودرو نظامی
wildwood
U
جنگل خودرو
scout car
U
خودرو دیده ور
personnel carrier
U
خودرو نفربر
escalator
U
پلکان خودرو
moving staircase
U
پلکان خودرو
moving stairway
U
پلکان خودرو
tank transporter
U
خودرو مازتانک بر
tank vehicle
U
خودرو تانکر
tank vehicle
U
خودرو تانکرسوخت
propeller shaft
U
گاردان خودرو
to use the car
U
با خودرو رفتن
to ride in the car
U
با خودرو رفتن
to turn
[to turn off]
[to make a turn]
U
پیچیدن
[با خودرو]
short wheel
U
خودرو شاسی کوتاه
dipped headlights
[lights]
[British English]
U
نور پایین
[خودرو]
upper beam headlights
U
نور بالا
[در خودرو]
high beam
[American English]
U
نور بالا
[در خودرو]
boot
[British E]
U
صندوق چمدان
[خودرو]
dipped beams
[beam light]
[British English]
U
نور پایین
[خودرو]
low beams
[beam light]
[American English]
U
نور پایین
[خودرو]
dimmed headlights
[lights]
[American English]
U
نور پایین
[خودرو]
rollover
U
چپ شدن خودرو یاوسیله
unladen weight
U
وزن کامل خودرو
full beam
U
نور بالا
[در خودرو]
unladen weight
U
وزن ناخالص خودرو
cross bar wrench
U
آچار چرخ خودرو
[spider-type]
lug wrench
[American E]
U
آچار چرخ خودرو
wheel brace
U
آچار چرخ خودرو
wheel wrench
U
آچار چرخ خودرو
suspension wheel
U
چرخ تعلیق خودرو
propeller joint
U
چهارشاخه گاردان خودرو
technical inspection
U
معاینه فنی
[خودرو]
trunk
[American E]
U
صندوق چمدان
[خودرو]
escalators
U
پلکان های خودرو
moving staircases
U
پلکان های خودرو
moving stairways
U
پلکان های خودرو
moving stairs
{pl}
U
پلکان های خودرو
to get a lift with somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
to leave on
U
روشن گذاشتن
[موتور یا خودرو]
to go into the ditch
U
با خودرو به خندق جاده رفتن
to get a ride with somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
to get a lift from somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
car passenger
U
مسافر خودرو
[اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger
U
مسافر خودرو
[اتومبیل رانی]
car passenger
U
سرنشین خودرو
[اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger
U
سرنشین خودرو
[اتومبیل رانی]
endgate
U
درب عقب
[خودرو شناسی]
ride
[American E]
U
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
lift
U
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
Carpool
U
هم سفری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
to go for a spin
U
با خودرو گردش کوتاهی کردن
travelling crane
U
جرثقیل رونده بارانگیز خودرو
wilding
U
گیاه یا میوه خودرو وحشی
six by four
U
خودرو شش در چهار خودروی شش چرخ
six by six
U
خودروی شش در شش نوعی خودرو شش چرخ
tracklaying
U
زنجیرگذاری کردن خودرو شنی دار
skate mount
U
پایه دوار مسلسل روی خودرو
tank recovery vehicle
U
خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
to swerve a car
<idiom>
U
با خودرو ویراژ دادن
[اصطلاح روزمره]
She swerved sharply to avoid hitting a dog.
U
او
[زن]
ویراژ تندی داد تا با خودرو به سگ نزند.
trailer brake system
U
دستگاه ترمز تریلر
[فناری خودرو]
unprompted
U
ناشی از طیب خاطر خودبخود بی اختیار خودرو
fifth wheel
U
جفت ساز که خودرو را به تریلر وصل میکند
center disc
[disk wheel]
U
دیسک با سوراخ بزرگ در کانونش
[ فناوری خودرو]
to start
U
روشن کردن
[به کار انداختن]
[موتور یا خودرو]
tachograph
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
straddle truck
U
نوعی خودرو چهارچرخ حمل بار و جراثقال
black box
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
speedograph
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
mileage on departure
[arrival]
U
اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت
[ورود]
خودرو
vehicle used for migrant-smuggling operations
U
خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
The motor vehicle is covered by theft insurance.
U
این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars.
U
هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
He lost control of the car and swerved towards a tree.
U
او
[مرد]
کنترل خودرو را از دست داد و از پهلو به درخت خورد.
turnaround cycle
U
مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
back-seat driver
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat drivers
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
tailgate party
[American E]
U
پیکنیک روی درب عقب ماشینها در توقفگاه خودرو قبل از شروع مسابقه ورزشی
[در آمریکا]
wildling
U
گیاه وحشی گیاه خودرو
vehicle stopping distance
U
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
