English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lee shore U سوی قسمت پناه دارکشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lee shore U سمت پناه دارکشتی
lee shore U واقع در سمت پناه دارکشتی
almena U جان پناه [در بلندترین قسمت بام در هنگام عملیات جنگی]
defilade U درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
take reffuge U پناه اوردن پناه بردن
harbours U پناه دادن پناه بردن
refuges U پناه دادن پناه بردن
refuge U پناه دادن پناه بردن
harboured U پناه دادن پناه بردن
harbored U پناه دادن پناه بردن
harboring U پناه دادن پناه بردن
harbors U پناه دادن پناه بردن
harbour U پناه دادن پناه بردن
harbouring U پناه دادن پناه بردن
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
harbourage U پناه
grith U پناه
blinded U پناه
coverture U پناه
refuges U پناه
exposed U بی پناه
refuge U پناه
guards U پناه
guardless U بی پناه
harbourless U بی پناه
blinds U پناه
blind U پناه
opens U بی پناه
guarding U پناه
fenceless U بی پناه
open U بی پناه
erfuge U پناه
sconce U پناه
bulwark U پناه
defenseless U بی پناه
shelterless U بی پناه
guard U پناه
safeguards U پناه
safeguarding U پناه
safeguarded U پناه
bulwarks U پناه
safeguard U پناه
defenceless U بی پناه
unsheltered <adj.> U بی پناه
opened U بی پناه
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
dismounted defilade U جان پناه
turrets U جان پناه
ear cap U گوش پناه
ear tab U گوش پناه
embower U پناه دادن
expose U بی پناه گذاشتن
exposes U بی پناه گذاشتن
exposing U بی پناه گذاشتن
gorget U گلو پناه
sheltered U پناه دادن
sheltered U جان پناه
shelter U پناه دادن
shelter U جان پناه
ambushing U پناه گاه
ambushes U پناه گاه
ambushed U پناه گاه
ambush U پناه گاه
sheltering U جان پناه
to seek shelter U پناه جستن
defilade U جان پناه
cestus U مشت پناه
shelterer U پناه دهنده
parapets U جان پناه
traverse U جان پناه
erfuge U پناه گاه
traversed U جان پناه
traversing U جان پناه
turret U جان پناه
awnings U پناه پناهگاه
to seek refuge U پناه جستن
parapet U جان پناه
lee side U سمت پناه
bunkers U جان پناه
bunker U جان پناه
fire in the hole U به جان پناه
quarter U پناه بردن به
awning U پناه پناهگاه
traverses U جان پناه
harbors U پناه دادن
mantelet U جان پناه
harboring U پناه بردن
harboured U پناه بردن
harbor U پناه دادن
harboring U پناه دادن
harbors U پناه بردن
harbored U پناه بردن
harbored U پناه دادن
shelters U پناه دادن
harbor U پناه بردن
harbour U پناه دادن
trenches U جان پناه
harbours U پناه بردن
harbours U پناه دادن
trench U جان پناه
harbouring U پناه بردن
harbouring U پناه دادن
harboured U پناه دادن
Good grief! U پناه برخدا !
harbour U پناه بردن
shelters U جان پناه
Good gracious ! Good heaven ! My god ! U پناه برخدا
hand rail U جان پناه
guard rail U جان پناه
sheltering U پناه دادن
shelter U پناهگاه پناه بردن
shelter U پناه گرفتن سرپناه
bombproof U پناه دهنده ازاثربمب
lodge U به لانه پناه بردن
take cover U جان پناه گرفتن
lairs U بلانه پناه بردن
To shelter someone . U به کسی پناه دادن
ante-mural [e] U جان پناه دفاعی
To seek refuge ( shelter). U پناه آوردن ( بردن )
lee U سمت پناه دار
tree U بدرخت پناه بردن
ensconced U پوشاندن پناه دادن
sheltered U پناهگاه پناه بردن
flight into sickness U پناه بردن به بیماری
fence U خاکریز پناه دادن
benching U جان پناه خاکی
lodged U به لانه پناه بردن
fences U خاکریز پناه دادن
sheltering U پناه گرفتن سرپناه
lair U بلانه پناه بردن
stockade U جان پناه چوبی
sheltering U پناهگاه پناه بردن
approach parapets U جان پناه دیوار
lee helm U سکان سمت پناه
sheltered U پناه گرفتن سرپناه
ensconce U پوشاندن پناه دادن
to hunker down in a place U در جایی پناه بردن
protective cover U جان پناه دفاعی
shelters U پناهگاه پناه بردن
ensconces U پوشاندن پناه دادن
stockades U جان پناه چوبی
pis aller U اخرین پناه چاره
shelters U پناه گرفتن سرپناه
they took refuge in a cave U بغاری پناه بردند
ensconcing U پوشاندن پناه دادن
house of refuge U پناه گاه بی نوایان
lodges U به لانه پناه بردن
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
alee U ان سوی قایق که در پناه باداست
to seek refuge U پناه بردن پناهنده شدن
gun house U پناه گاه توپ یاتوپچی
side wall of stairs U جان پناه کناره پلکان
coverings U جان پناه خفاگاه پوشاندن
defilade U جان پناه استحکامات تدافعی
covers U جان پناه خفاگاه پوشاندن
bombproof U ساختمانی که پناه بمب باشد
protects U در پناه سنگر قرار دادن
protecting U در پناه سنگر قرار دادن
cover U جان پناه خفاگاه پوشاندن
protect U در پناه سنگر قرار دادن
fire in the hole U انفجار نزدیک است به جان پناه
indoors U در داخل عمارت در زیر پناه یا سقف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com