Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
alum
U
سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
potassium sulfate
U
سولفات پتاسیم
turquoises
U
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
turquoise
U
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
turquois
U
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
aluminium
U
فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
aluminum
U
فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
kalium
U
پتاسیم
potassium
U
پتاسیم
saltpeter
U
نیترات پتاسیم
potassium silicate
U
سیلیکات پتاسیم
potassium nitrate
U
نیترات پتاسیم
potassium bitartrat
U
پتاسیم بی تارترات
nitrates
U
نیترات سدیم یا پتاسیم
nitrate
U
نیترات سدیم یا پتاسیم
salt peter
U
نیترات پتاسیم شوره برگ تنباکو
sulfate
U
سولفات
sulphate
U
سولفات
cooper sulphate
U
سولفات مس
sulphur
U
سولفات
glaubers salts
U
سولفات دوسود
glauber's salt
U
سولفات دوسود
glauber's salt
U
سولفات سدیم
glauber salt
U
سولفات دوسود
glauber salt
U
سولفات سدیم
epsom salt
U
سولفات دومنیزی
barium sulfate
U
سولفات باریم
hydrosulphate
U
سولفات ابدار
sulphate
U
توتیا سولفات
sulfate
U
توتیا سولفات
sulphate of soduim
U
سولفات دو سود
sulphate of magnesium
U
سولفات دومنیزی
soaking charge
U
بار سولفات زدای
barite
U
سولفات باریم طبیعی
aluminium
U
الومینیوم
alaminum
U
الومینیوم
aluminium foil
U
کاغذ الومینیوم
aluminum oxide
U
اکسید الومینیوم
aluminum coat
U
روکش الومینیوم
aluminum alloy
U
الیاژ الومینیوم
aluminous
U
الومینیوم دار
aluminous
U
محتوی الومینیوم
aluminous
U
مربوط به الومینیوم
alumina
U
اکسید الومینیوم
aluminiferous
U
الومینیوم دار
aluminize
U
روکش ساختن از الومینیوم
artificial aging
U
افزایش استحکام الومینیوم
bauxite
U
هیدروکسید الومینیوم بوکسیت
sapphires
U
سیلیکات الومینیوم و منیزیم
anodization
U
پوشش الومینیوم از اکسیدالومینیوم
sapphire
U
سیلیکات الومینیوم و منیزیم
alumina
U
گل پاک یا اکسید الومینیوم
copper mordant
U
دندانه سولفات مس جهت بوجود آوردن رنگ سبز
kainite
U
نمک طبیعی که دارای سولفات دو پاطاس وسولفات دومنیزی .....
kyanite
U
سیلیکات الومینیوم بفرمول 5SIO2AL
aluminum coating by spraying amalgamate
U
روکش الومینیوم کردن امیختن
alclad
U
نوعی ورقه از الیاژ الومینیوم
aluminize
U
روکش بااب الومینیوم دادن
thallium
U
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
euclase
U
بریلیوم و الومینیوم برنگ سبز روشن یا ابی
chrome dyes
U
کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
bandolite
U
ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
alodine
U
نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
beryl
U
سیلیکات بریلیوم و الومینیوم رنگ ابی متمایل به سبز
anodize
U
روش ساخت و عملیات مربوط به الومینیوم و الیاژهای ان توسط اکسیداسیون اندیک
alumetize
U
الومینیوم روی فولاد باپیستوله تزریق شده و سپس گداخته می گردد
double precision
U
مضاعف
double line
U
خط مضاعف
multiple
U
مضاعف
bilateral
U
مضاعف
doubled up
U
مضاعف
duplexes
U
مضاعف
duplex
U
مضاعف
doubled
U
مضاعف
double
U
مضاعف
duplex computer
U
کامپیوتر مضاعف
duplexing
U
مضاعف کردن
double refraction
U
شکست مضاعف
doubled columns
U
ستونهای مضاعف
duplexing
U
مضاعف سازی
dual density
U
تراکم مضاعف
doubleword
U
کلمه مضاعف
dual nationality
U
تابعیت مضاعف
doubly linked
U
با پیوند مضاعف
duplex console
U
پیشانه مضاعف
doubliy
U
بطور مضاعف
fiddle blocks
U
قرقره مضاعف
two throw ladder
U
پلکان مضاعف
double image
U
تصویر مضاعف
double junction
U
اتصال مضاعف
double
U
مضاعف نمودن
doubled
U
مضاعف نمودن
peak to peak voltage
U
ولتاژ مضاعف
binary
U
جفتی مضاعف
doubled up
U
مضاعف نمودن
double bond
U
اتصال مضاعف
bilateral observation
U
دیدبانی مضاعف
double lead screw
U
حلزونی مضاعف
double decomposition
U
تجزیه مضاعف
birefringence
U
انکسار مضاعف
birefringence
U
شکست مضاعف
double dissociation
U
گسست مضاعف
double diode
U
دیود مضاعف
double blowing
U
دمش مضاعف
double word
U
کلمه مضاعف
double alternation
U
تناوب مضاعف
double density
U
تراکم مضاعف
double density
U
چگالی مضاعف
double beam
U
پرتو مضاعف
double cropping
U
کشت مضاعف
double counting
U
محاسبه مضاعف
double length
U
با طول مضاعف
double length
U
طول مضاعف
double refraction
U
انکسار مضاعف
double salt
U
ملح مضاعف
double punch
U
منگنه مضاعف
double taxation
U
مالیات مضاعف
double precision
U
دقت مضاعف
double salt
U
نمک مضاعف
aluminum pigmented dope
U
لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
double triode
U
لامپ تریود مضاعف
double irradiation technique
U
روش تاباندن مضاعف
double taxation
U
مالیات بندی مضاعف
doubled pawns
U
پیادهای مضاعف شطرنج
double beam
U
شعاع مضاعف نور
double contact lamp
U
لامپ با اتصال مضاعف
double limiter
U
محدود کننده مضاعف
double entry
U
دفتر داری مضاعف
double linked list
U
لیست پیوندی مضاعف
double piston engine
U
موتور پیستون مضاعف
double density recording
U
ضبط تراکم مضاعف
electrical double layer
U
لایه مضاعف الکتریکی
double blind method
U
روش بی نام مضاعف
double tape
U
نوار مساحی مضاعف
double hardening
U
سخت گردانی مضاعف
oversrike
U
چاپ مضاعف دخشه
harmotome
U
سیلیکات ابدار الومینیوم وباریم که بلورهای ان بصورت جفت وصلیبی برنگهای مختلف یافت میشود
aluminum paste
U
تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
icebox rivet
U
میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
double two high rolling mill
U
دستگاه نورد مضاعف دوبل
double filament lamp
U
لامپ رشتهای با فیلامان مضاعف
addend
U
عدد مضاعف عددافزوده شده
nitralloy
U
قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
iceland spar
U
کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
polyene
U
ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
torpex
U
نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود
double buffering
U
روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
sulphate of quinine
U
گنه گنه سولفات دوکنین
multipe expansion of credit
U
استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
bilateral spotting
U
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
multiple
U
مضاعف چند ردیفه چند لولهای
doubled
U
مضاعف کردن دولا کردن
double
U
مضاعف کردن دولا کردن
duodide
U
دیود مضاعف دیود دوبل
doubled up
U
مضاعف کردن دولا کردن
bight
U
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
scitovsky double criterion
U
معیار دوگانه سیتووسکی معیار مضاعف سیتووسکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com