Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
progressive burning
U
سوزش تدریجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
burn out
U
تمام شدن سوخت به طور غیرمنتظره خاتمه سوزش زمان خاتمه سوزش سوختن
roll back
U
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
phased
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phases
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phase
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
deflagration
U
سوزش
irritations
U
سوزش
irritation
U
سوزش
ignition
U
سوزش
nip
U
سوزش
nipped
U
سوزش
nips
U
سوزش
combustion
U
سوزش
combustibility
U
قابلیت سوزش
prickling
U
سوزش دار
caustic
U
سوزش اور
nippy
U
سوزش دار
causalgia
U
سوزش عصبی
heartburn
U
سوزش معده
gas burning
U
سوزش گاز
stings
U
خلش سوزش
sting
U
خلش سوزش
burns
U
سوزش موادمنفجره
burn
U
سوزش موادمنفجره
irritant
U
سوزش اور
abradant
U
سوزش اور
abrasive
سوزش آور
burning rate
U
نواخت سوزش
pyrosis
U
سوزش معده
urticate
U
سوزش دادن
stinging
U
خلش سوزش
smart
U
سوزش داشتن
smarted
U
سوزش داشتن
smarter
U
سوزش داشتن
smartest
U
سوزش داشتن
smarting
U
سوزش داشتن
smarts
U
سوزش داشتن
urticarial
U
خارش سوزش
urticaria
U
خارش سوزش
irritative
U
سوزش اور
urticant
U
سوزش دار
irritants
U
سوزش اور
painful urination
U
سوزش ادرار
[پزشکی]
dysuria
U
سوزش ادرار
[پزشکی]
inoxidize
U
از سوزش باز داشتن
irritating
U
رنجاننده سوزش اور
pangs
U
درد سوزش ناگهانی
pang
U
درد سوزش ناگهانی
abrasives
U
سوزش اور سایا
irritatingly
U
بطور سوزش اور
painful urination
U
دش میزی
[سوزش ادرار]
[پزشکی]
dysuria
U
دش میزی
[سوزش ادرار]
[پزشکی]
twinge
U
سوزش سرزنش وجدان دردشدیدوناگهانی
twinges
U
سوزش سرزنش وجدان دردشدیدوناگهانی
alkali proof
U
مقاومت محلول سوزش اور
dysuria
U
ادرار همراه با سوزش واشکال
shoot
U
درد کردن سوزش داشتن
shoots
U
درد کردن سوزش داشتن
step by step
U
تدریجی
slowed
U
تدریجی
slower
U
تدریجی
slows
U
تدریجی
step wise
U
تدریجی
slowest
U
تدریجی
step-by-step
U
تدریجی
gradational
U
تدریجی
gradatory
U
تدریجی
imperceptible
U
تدریجی
slowing
U
تدریجی
gradual
U
تدریجی
progressive
U
تدریجی
slow
U
تدریجی
piecemeal
U
تدریجی
neutral burning
U
سوزش دوطرفه حبههای باروت خرج
tingle
U
سوزش کردن حس خارش یاسوزش داشتن
tingles
U
سوزش کردن حس خارش یاسوزش داشتن
tingled
U
سوزش کردن حس خارش یاسوزش داشتن
tingling
U
سوزش کردن حس خارش یاسوزش داشتن
instillation
U
ریزش تدریجی
insti
U
تلقین تدریجی
insti
U
ریزش تدریجی
quantize
U
تدریجی کردن
quantizer
U
تدریجی کننده
gradualness
U
تدریجی بودن
graduality
U
تدریجی بودن
partial shipment
U
حمل تدریجی
piecemeal
U
بطور تدریجی
scale down
U
کاهش تدریجی
progressive relaxation
U
ارمیدگی تدریجی
progressive paralysis
U
فلج تدریجی
step by step excitation
U
تحریک تدریجی
progressive assambly
U
نصب تدریجی
piecemeal
U
بتدریج تدریجی
living death
U
مرگ تدریجی
progress payments
U
پرداخت تدریجی
glaucoma
U
کوری تدریجی
delelopment
U
تکامل تدریجی
corrosion
U
فساد تدریجی
evolution
U
تکامل تدریجی
erosion
U
تحلیل تدریجی
evanescence
U
زوال تدریجی
gradation
U
انتقال تدریجی
fail soft
U
با خرابی تدریجی
fail soft
U
تخریب تدریجی
gradations
U
انتقال تدریجی
fail softly
U
با خرابی تدریجی
gradual
U
شیب تدریجی واهسته
progressional
U
دارای پیشرفت تدریجی
progressive burning
U
سوختن تدریجی خرج
processes
U
پیشرفت تدریجی ومداوم
process
U
پیشرفت تدریجی ومداوم
evolution
U
تحول تکامل تدریجی
graduates
U
تغییر تدریجی کردن
insinuation
U
نفوذ دخول تدریجی
gas degeneration
U
فساد تدریجی گازی
intergradation
U
محو سازی تدریجی
instilment
U
ریزش و تلقین تدریجی
evanescence
U
فقدان تدریجی ناپایداری
graduating
U
تغییر تدریجی کردن
graduate
U
تغییر تدریجی کردن
evolutionism
U
اصول ترقی و تکامل تدریجی
progressive cookery
U
پخت تدریجی غذای یکان
abklingen
U
محو شدن تدریجی احساس
lysis
U
سقوط وزوال تدریجی مرض
funny bone
<idiom>
U
جایی پشت آرنج که موقع ضربه سوزش وخارش میکند
frequency drift
U
تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
lysate
U
محصول زوال وفساد تدریجی سلول
striptease
U
رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
atmospheric corrosion
U
فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
escalation
U
افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
winder
U
گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
accrual
U
افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
lamb's tongue
U
[کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان]
choke
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
chokes
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choked
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
scallywag
U
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
scalogram
U
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
creeps
U
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
gum
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
creep
U
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
gums
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
burning rate
U
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
light and heavy system
U
روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه
hangovers
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
degressive burning
U
اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
irritates
U
خراش دادن سوزش دادن
irritate
U
خراش دادن سوزش دادن
irritament
U
خراش اور سوزش اور
irritated
U
خراش دادن سوزش دادن
data processing
U
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
synesthesia
U
احساس سوزش یادرد در یک عضو بدن در اثروجود درد در عضو دیگر بدن احساس متقارن
revisionism
U
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
corrsion
U
فساد تدریجی فساد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com