English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
foxhole U سوراخ روباه
foxholes U سوراخ روباه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
earth U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
Other Matches
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
dog fox U روباه
reynard U روباه
blue fox U سگ روباه
arctic fox U سگ روباه
foxing U روباه
foxes U روباه
fox U روباه
fox brush U دم روباه
foxtail U دم روباه
yoicks U صید روباه
guile U روباه صفتی
kennel U لانه روباه
kennels U لانه روباه
vulpine U روباه صفت
hanky-panky U روباه بازی
How did you make out? Did you succeed or fail? U شیری یا روباه ؟
foxier U روباه صفت
hanky panky U روباه بازی
foxiest U روباه صفت
foxy U روباه صفت
scoria U روباه سربار
pits U حفره روباه
pit U حفره روباه
vixens U روباه ماده
vixen U روباه ماده
fox hole U سنگر حفره روباه
vixenish U شبیه روباه ماده
foxhunt U شکار روباه باتازی
cub hunting U شکار بچه روباه
silver fox U روباه نقره فام
break cover U خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
to rid to hounds U با تازی شکار روباه کردن
master of U سرپرست گروه شکار روباه
foxhunt U باتازی شکار روباه کردن
to ride to hounds U با تازی شکار روباه کردن
to be like a fox <idiom> U مثل روباه حیله گر بودن
earth stopper U مامور بستن سوراخهای روباه
foxhound U تازی مخصوص شکار روباه
foxhounds U تازی مخصوص شکار روباه
brush U دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
tallyho U صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
brushes U دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
The fox,being asked who his withness was ,said, my. <proverb> U به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
mask U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
masks U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
fox-hunting U شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
grid U دریچه سوراخ سوراخ
grids U دریچه سوراخ سوراخ
millepore U مرجان سوراخ سوراخ
cancellate U سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellated U سوراخ سوراخ اسفنجی
riddles U سوراخ سوراخ کردن
cancellous U سوراخ سوراخ اسفنجی
swage block U قالب سوراخ سوراخ
riddle U سوراخ سوراخ کردن
view halloo U فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
drag hunt U شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
foxtail U یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
Foxes when they cannot reach the grapes say they a. <proverb> U روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
tallyho U فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
pteropus U شبپره میوه خور که پوزه اش مانند پوزه روباه است
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
foxing U روباه بازی کردن تزویر کردن
fox U روباه بازی کردن تزویر کردن
foxes U روباه بازی کردن تزویر کردن
piercer U سوراخ کن
pertusion U سوراخ
holing U سوراخ
perforator U سوراخ کن
holes U سوراخ
awl U سوراخ کن
punctulate U سوراخ سوراخ
tap U سوراخ
alveolar U سوراخ سوراخ
pumiceous U سوراخ سوراخ
broacher U سوراخ کن
hole U سوراخ
abroach U سوراخ
holed U سوراخ
pitting U سوراخ سوراخ
pinking U سوراخ
pigenhole U سوراخ
slotting U سوراخ
peep hole U سوراخ
leak U سوراخ
leaked U سوراخ
leaks U سوراخ
boring U سوراخ
drill hole U سوراخ
edge perforated U لب سوراخ
broaching U سوراخ کن
broaches U سوراخ کن
broached U سوراخ کن
fenestra U سوراخ
broach U سوراخ کن
laces U پر از سوراخ
finger hole U سوراخ
foramen U سوراخ
foraminated U سوراخ سوراخ
orifice U سوراخ
lace U پر از سوراخ
tapped U سوراخ
tapping U سوراخ
cribriform U سوراخ سوراخ
mure U سوراخ
loop U سوراخ
looped U سوراخ
loops U سوراخ
eyelet U سوراخ
eyelets U سوراخ
columbarium U سوراخ
pecker U سوراخ کن
imperforate U بی سوراخ
orifices U سوراخ
foraminiferous U سوراخ سوراخ
punctured U سوراخ
borehole U سوراخ
taphole U سوراخ
puncture U سوراخ
perforation U سوراخ
thirl U سوراخ
punched U سوراخ کن
punctures U سوراخ
punch U سوراخ کن
opening U سوراخ
puncturing U سوراخ
meshing U سوراخ
slot U سوراخ
waterholes U سوراخ
overture U سوراخ
overtures U سوراخ
openings U سوراخ
waterhole U سوراخ
outages U سوراخ
boreholes U سوراخ
mesh U سوراخ
meshes U سوراخ
outage U سوراخ
punches U سوراخ کن
slots U سوراخ
spy hole U سوراخ
drills U سوراخ کردن
the eye of the needle U سوراخ سوزن
bores U قطر یک سوراخ
eyebolt U پیچ سر سوراخ
broach U سوراخ کردن
feed hole U سوراخ پیش بر
pitted U سوراخ سوراخ چاله چاله
broached U سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن
drilled U سوراخ کردن
f. of the ear U سوراخ گوش
pool U سوراخ کردن
scuttle U سوراخ کردن
portholes U سوراخ برج
porthole U سوراخ برج
foraminated U سوراخ دار
boreholes U سوراخ مته
formed hole U سوراخ نیمرخ
Every nook and corner. U هر سوراخ سنبه ای
manholes U سوراخ ادم رو
manhole U سوراخ ادم رو
scuttled U سوراخ کردن
scuttles U سوراخ کردن
foraminate U سوراخ کردن
bores U سوراخ مته
bores U سوراخ کردن
bore U قطر یک سوراخ
pooled U سوراخ کردن
foraminate U سوراخ دار
bore U سوراخ مته
bore U سوراخ کردن
pools U سوراخ کردن
borehole U سوراخ مته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com