Total search result: 201 (16 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
female U |
سوراخی که سوزنی وارد آن میشود تا اتصال برقرار شود |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
socket |
[سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند] |
 |
 |
sockets U |
سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند |
 |
 |
male connector U |
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند |
 |
 |
plugging U |
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند |
 |
 |
plugs U |
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند |
 |
 |
plug U |
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند |
 |
 |
sheets U |
وسیلهای که به چاپگر وصل میشود تا امکان وارد شدن ورقههای کاغذ به صورت خودکار برقرار شود |
 |
 |
sheet U |
وسیلهای که به چاپگر وصل میشود تا امکان وارد شدن ورقههای کاغذ به صورت خودکار برقرار شود |
 |
 |
contacting U |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
 |
 |
contact U |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
 |
 |
contacted U |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
 |
 |
contacts U |
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند |
 |
 |
RJ connector U |
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود |
 |
 |
edge U |
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود |
 |
 |
edges U |
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود |
 |
 |
bushes U |
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود |
 |
 |
bush U |
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود |
 |
 |
networking U |
نرم افزاری که اتصال بین برنامه کاربر و شبکه برقرار میکند |
 |
 |
session U |
لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند |
 |
 |
sessions U |
لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند |
 |
 |
faxing U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
 |
 |
faxes U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
 |
 |
faxed U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
 |
 |
fax U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
 |
 |
mode U |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |
 |
 |
modes U |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |
 |
 |
jump instruction U |
موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد |
 |
 |
Visual C U |
محصول توسعه یافته ماکروسافت که امکان ایجاد برنامههای کاربردی ویندوز با رسم واسط های کاربر و اتصال کد زبان C را برقرار میکند |
 |
 |
conferencing U |
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن |
 |
 |
differential compression check U |
ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود |
 |
 |
warehousing system U |
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود |
 |
 |
drawbar pull U |
فشار وارد به بازوی اتصال یابازوی کشش |
 |
 |
female U |
استدلالی به همراه سوکتهایی که سوزنهای اتصال نری وارد آن می شوند |
 |
 |
lease U |
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود |
 |
 |
leases U |
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود |
 |
 |
dynamic data exchange U |
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند |
 |
 |
sixth man U |
نخستین بازیگرذخیرهای که وارد میدان میشود |
 |
 |
input/output U |
آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود |
 |
 |
port U |
سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود |
 |
 |
intrant U |
کسی که وارد انجمن یا دانشکده یامقامی میشود |
 |
 |
papering U |
روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود |
 |
 |
paper U |
روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود |
 |
 |
papers U |
روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود |
 |
 |
paper fed U |
که وقتی فعال میشود که کاغذ وارد آن شود |
 |
 |
papered U |
روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود |
 |
 |
intruder U |
دزدی که با زور و غیر قانونی وارد جایی میشود |
 |
 |
burglar U |
دزدی که با زور و غیر قانونی وارد جایی میشود |
 |
 |
feed stock U |
مواد اولیه که جهت تولید به کارخانه وارد میشود |
 |
 |
cat burglar U |
دزدی که با زور و غیر قانونی وارد جایی میشود |
 |
 |
picklock U |
دزدی که با زور و غیر قانونی وارد جایی میشود |
 |
 |
housebreaker U |
دزدی که با زور و غیر قانونی وارد جایی میشود |
 |
 |
source U |
نقط های که سیگنال ارسالی وارد میشود به شبکه |
 |
 |
debutant U |
دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود |
 |
 |
point U |
نقط های در برنامه یا تابع که مجددا وارد میشود |
 |
 |
connection U |
اتصال یا چیزی که متصل میشود |
 |
 |
connexions U |
اتصال یا چیزی که متصل میشود |
 |
 |
BNC connector U |
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود |
 |
 |
machines U |
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود |
 |
 |
machined U |
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود |
 |
 |
machine U |
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود |
 |
 |
fifo U |
که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود |
 |
 |
labeling U |
برچسبهای متحرک که روی کاغذ نصب میشود و وارد چاپگر می شوند |
 |
 |
landing zone U |
نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند |
 |
 |
label U |
برچسبهای متحرک که روی کاغذ نصب میشود و وارد چاپگر می شوند |
 |
 |
typematic U |
هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد |
 |
 |
labels U |
برچسبهای متحرک که روی کاغذ نصب میشود و وارد چاپگر می شوند |
 |
 |
labelled U |
برچسبهای متحرک که روی کاغذ نصب میشود و وارد چاپگر می شوند |
 |
 |
communication U |
اتصال فیزیکی که داده روی آن ارسال میشود |
 |
 |
plugs U |
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد |
 |
 |
plug U |
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد |
 |
 |
polarized U |
ورودی ای که خصوصیتی دارد که باعث میشود فقط به یک طریق وارد سوکت شود |
 |
 |
plugging U |
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد |
 |
 |
QBE U |
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود |
 |
 |
library U |
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود |
 |
 |
libraries U |
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود |
 |
 |
dry contact U |
اتصال الکتریکی غلط که باعث خطای تمام نشدنی میشود |
 |
 |
reference junction U |
اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود |
 |
 |
buffering U |
دو بافرکه با هم کار می کنند به طوری که وقتی در یکی داده وارد میشود دیگری میتواند خوانده شود |
 |
 |
connector U |
در یک شبکه FDDI وسیلهای که روی یک تابلو نصب میشود ویک اتصال است |
 |
 |
polarized U |
اتصال لبه که یک سوراخ یا کلید دارد که مانع از نصب آن به صورت برعکس میشود |
 |
 |
turnstile U |
تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود |
 |
 |
macro U |
استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود |
 |
 |
in circuit emulator U |
ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان |
 |
 |
turnstiles U |
تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود |
 |
 |
microprocessor U |
UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود |
 |
 |
microprocessors U |
UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود |
 |
 |
processor U |
وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود |
 |
 |
source U |
فرم یا تنی که داده از آن بازیابی میشود تا وارد پایگاه داده ها شود |
 |
 |
readable U |
ذخیره شده روی رسانه که مستقیماگ روی کامپیوتر وارد میشود |
 |
 |
leading edge U |
اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود |
 |
 |
wires U |
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه |
 |
 |
wire U |
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه |
 |
 |
audio U |
چرخ نوار ضبط مغناطیسی در یک پوشش کوچک که وارد دستگاه ضبط صدا میشود |
 |
 |
component U |
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند |
 |
 |
modes U |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود |
 |
 |
mode U |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود |
 |
 |
components U |
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند |
 |
 |
backgrounds U |
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند |
 |
 |
background U |
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند |
 |
 |
libraries U |
زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود |
 |
 |
library U |
زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود |
 |
 |
distributed load U |
نیرویی که به یک نقطه اثرنمیکند بلکه مانند نیروی هوا روی یک سطح بریک خط یا یک سطح وارد میشود |
 |
 |
cookie U |
فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود |
 |
 |
cookies U |
فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود |
 |
 |
repeat U |
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید |
 |
 |
repeats U |
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید |
 |
 |
pascal's law U |
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود |
 |
 |
internal modem U |
مودم روی کارت اضافی که به اتصال وصل میشود و اطلاعات را به پردازنده منتقل میکند از طریق باس و نه پورت سریال |
 |
 |
crossfiring U |
اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود |
 |
 |
plug compatible U |
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال |
 |
 |
newest U |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
 |
 |
new U |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
 |
 |
newer U |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
 |
 |
new- U |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
 |
 |
circuits U |
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود |
 |
 |
circuit U |
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود |
 |
 |
ieee U |
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود |
 |
 |
push up list U |
لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند |
 |
 |
dma U |
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود |
 |
 |
busses U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
bused U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
bus U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
bussing U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
busing U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
bussed U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
buses U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
PCMCIA U |
سوراخی |
 |
 |
porousness U |
پر سوراخی |
 |
 |
porosity U |
پر سوراخی |
 |
 |
structures U |
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است |
 |
 |
structure U |
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است |
 |
 |
structuring U |
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است |
 |
 |
a breach in the fence U |
سوراخی در حصار |
 |
 |
culver-house U |
[سوراخی در کبوترخانه] |
 |
 |
to stuff up a hole U |
سوراخی را گرفتن |
 |
 |
feed U |
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود |
 |
 |
feeds U |
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود |
 |
 |
card U |
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن |
 |
 |
cards U |
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن |
 |
 |
top U |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
 |
 |
to plug U |
سوراخی را گرفتن [ بستن] |
 |
 |
tamp U |
سوراخی را با شن وغیره پرکردن |
 |
 |
wake up U |
کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد |
 |
 |
layers U |
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند |
 |
 |
layer U |
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند |
 |
 |
patches U |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
 |
 |
patch U |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
 |
 |
PPP U |
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون |
 |
 |
connector U |
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند |
 |
 |
fiber U |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
 |
 |
fibres U |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
 |
 |
fibre U |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
 |
 |
moorings U |
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال |
 |
 |
DB connector U |
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده |
 |
 |
spicular U |
سوزنی |
 |
 |
pin fire U |
سوزنی |
 |
 |
aciculate U |
سوزنی |
 |
 |
acicular U |
سوزنی |
 |
 |
acupuncture U |
طب سوزنی |
 |
 |
hammerless U |
سوزنی |
 |
 |
acerous U |
سوزنی |
 |
 |
acerose U |
سوزنی |
 |
 |
tripinnate U |
سه سوزنی |
 |
 |
acerate U |
سوزنی |
 |
 |
tampon U |
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی |
 |
 |
tampons U |
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی |
 |
 |
aciform U |
سوزنی شکل |
 |
 |
tatoo U |
خال سوزنی |
 |
 |
spiculate U |
سوزنی شکل |
 |
 |
acerate U |
سوزنی شکل |
 |
 |
cross bearing U |
بلبرینگ سوزنی |
 |
 |
hair compass U |
پرگار سوزنی |
 |
 |
tattoo U |
خال سوزنی |
 |
 |
raphaides U |
تبلورات سوزنی |
 |
 |
broad leaved U |
غیر سوزنی |
 |
 |
broad leafed U |
غیر سوزنی |
 |
 |
drive screw U |
پیچ سوزنی |
 |
 |
gimlets U |
مته سوزنی |
 |
 |
gimlet U |
مته سوزنی |
 |
 |
needle valve U |
شیر سوزنی |
 |
 |
tattoos U |
خال سوزنی |
 |
 |
needle galvanometer U |
گالوانومتر سوزنی |
 |
 |
needle cage U |
قفس سوزنی |
 |
 |
needle electrode U |
الکترد سوزنی |
 |
 |
needle valve U |
شیرفلکه سوزنی |
 |
 |
needle points U |
نوکهای سوزنی |
 |
 |
needle gun U |
تفنگ سوزنی |
 |
 |
needle file U |
سوهان سوزنی |
 |
 |
tattooed U |
خال سوزنی |
 |
 |
needle bearing U |
یاطاقان سوزنی |
 |
 |
needle bath U |
دوش سوزنی |
 |
 |
nail bit U |
مته سوزنی |
 |
 |
tattooing U |
خال سوزنی |
 |
 |
styluses U |
نوک سوزنی |
 |
 |
stylus U |
نوک سوزنی |
 |
 |
styli U |
نوک سوزنی |
 |
 |
pinhole U |
سوراخی که ازفرو کردن سنجاق درچیزی پدیداید |
 |
 |
bailer U |
سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب |
 |
 |
i had scarely arrived U |
تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ... |
 |
 |
styluses U |
قلم نوک سوزنی |
 |