Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
PCMCIA
U
سوراخی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
porousness
U
پر سوراخی
porosity
U
پر سوراخی
culver-house
U
[سوراخی در کبوترخانه]
a breach in the fence
U
سوراخی در حصار
to stuff up a hole
U
سوراخی را گرفتن
tamp
U
سوراخی را با شن وغیره پرکردن
to plug
U
سوراخی را گرفتن
[ بستن]
tampon
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
tampons
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
bailer
U
سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
pinhole
U
سوراخی که ازفرو کردن سنجاق درچیزی پدیداید
vent
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vents
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
venting
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
female
U
سوراخی که سوزنی وارد آن میشود تا اتصال برقرار شود
cards
U
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card
U
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
hole
U
سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
holed
U
سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
holes
U
سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
holing
U
سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
bush
U
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bushes
U
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
socket
[سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
sockets
U
سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
relief hole
U
سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
lightening hole
U
سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
slots
U
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
jukebox
U
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
jukeboxes
U
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
slotting
U
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slot
U
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
penny in the slot
U
سوراخی برای انداختن پول خرد در ان تعبیه شده و پول را در ان می اندازند
alignments
U
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment
U
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
zahn cup
U
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
lubber's hole
U
سوراخی در نوک کشتی نزدیک دگل که طناب دگل بوسیله ان بالا وپایین میرود
differential compression check
U
ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com