English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dividened U سود قابل توزیع بین سهامداران شرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
distributable U قابل توزیع
dividends U سود قابل توزیع
indisributable U غیر قابل توزیع
dividend U سود قابل توزیع
dead letter U نامه غیر قابل توزیع
unserviceable U غیرقابل تعمیر غیر قابل توزیع
stock exchnge U بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
chapman region U منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
functional distribution U توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
poisson distribution U این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group U شرکت سهامی [شرکت]
body corporate U شرکت شرکت سهامی
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
distributions U پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distribution U پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
allotment U توزیع
allotments U توزیع
dispensations U توزیع
dissemination U توزیع
repartition U توزیع
issued U توزیع
dispensation U توزیع
marketing U توزیع
distribution U توزیع
distributions U توزیع
issue U توزیع
issues U توزیع
t distribution U توزیع تی
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
symmetrical distribution U توزیع متقارن
distributes U توزیع کردن
distribute U توزیع کردن
pareto distribution U توزیع پاراتو
basic of issue U مبنای توزیع
optimal distribution U توزیع بهینه
trade channel U مجرای توزیع
planck distribution U توزیع پلانک
table of distribution U جدول توزیع
allotments U تخصیص توزیع
fixed system U توزیع ثابت اب
fire distribution U توزیع اتش
bernoulli distribution U توزیع برنولی
allotment U تخصیص توزیع
stresses distribution U توزیع تنشها
optimal distribution U توزیع ایده ال
distributing U توزیع کردن
administer U توزیع کردن
administered U توزیع کردن
sample distribution U توزیع نمونه
uniform distribution U توزیع یکنواخت
unfair distribution U توزیع ناعادلانه
distributivity U توزیع پذیری
distributively U بشکل توزیع
distribution time U زمان توزیع
distribution ratio U نسبت توزیع
distribution system U سیستم توزیع
distribution system U شبکه توزیع
rotation system U توزیع تناوبی
unit of issue U واحد توزیع
unit of issue U مبنای توزیع
administering U توزیع کردن
administers U توزیع کردن
poissan distribution U توزیع پواسن
exponential distribution U توزیع نمایی
equalizing basin U حوضچه توزیع اب
energy distribution U توزیع انرژی
poisson distribution U توزیع پواسون
population distribution U توزیع جمعیت
Excess Distribution U توزیع فراوانی
frequency distribution U توزیع فراوانی
issue commissary U مسئول توزیع
marketing channel U مجرای توزیع
dealt U توزیع کردن
dispensing U توزیع کردن
dispenses U توزیع کردن
dispensed U توزیع کردن
dispense U توزیع کردن
despatched U توزیع امکانات
despatches U توزیع امکانات
despatching U توزیع امکانات
dispatch U توزیع امکانات
market channels U مجاری توزیع
load distribution U توزیع بار
stress distribution U توزیع تنش
unissued <adj.> U توزیع نشده
land distribution U توزیع اراضی
canonical distribution U توزیع بندادی
dispatched U توزیع امکانات
dispatches U توزیع امکانات
boltzmann distribution U توزیع بولتزمن
normal plane U توزیع نرمال
normalized distribution U توزیع بهنجار
gaussian distribution U توزیع نرمال
gauaaian distribution U توزیع گوسی
functional distribution U توزیع اساسی
binomial distribution U توزیع دو جملهای
normal distribution U توزیع بهنجار
normal distribution U توزیع نرمال
spatial distribution U توزیع فضائی
chi square distribution U توزیع مربع خی
indistributable U غیرقابل توزیع
hypergeometric distribution U توزیع فراهندسی
bose distribution U توزیع بوز
dispatching U توزیع امکانات
redistribution U توزیع مجدد
frequency distribution U توزیع بسامد
cumulative distribution U توزیع تجمعی
Distribution U توزیع [ریاضی]
dispensator U توزیع کننده
generalized function U توزیع [ریاضی]
angular distribution U توزیع زاویهای
decile U توزیع دهگانه
probability distribution U توزیع احتمال
dealing arrangments U نحوه توزیع
the two o'clock d. U توزیع ساعت دو
continuous distributions U توزیع پیوسته
distributed U توزیع شده
deals U توزیع کردن
qualitative distribution U توزیع کیفی
distributor U توزیع کننده
arrengement of the reonforcement U توزیع اماتور
distributors U توزیع کننده
rectangular distribution U توزیع مستطیلی
reseller U توزیع کننده
demotic distribution U توزیع جمعیت
reinforcement distribution U توزیع ارماتورها
issues U توزیع کردن
random distribution U توزیع بی نظم
distribution curve U منحنی توزیع
deal U توزیع کردن
marketing U بازاریابی و توزیع
distribution factor U ضریب توزیع
distribution factors U ضرایب توزیع
distribution function U تابع توزیع
random distribution U توزیع تصادفی
distribution law U قانون توزیع
wealth distribution U توزیع ثروت
distribution of income U توزیع درامد
income distribution U توزیع درامد
distribution of wealth U توزیع ثروت
distribution panel U تابلوی توزیع
cost of distribution U هزینه توزیع
distribution free U نابسته به توزیع
issue U توزیع کردن
truncated distribution U توزیع ناقص
distributing point U نقطه توزیع
revolving top U استوانه توزیع
issued U توزیع کردن
boltzmann distribution function U تابع توزیع بولتزمن
normal distribution curve U منحنی توزیع نرمال
cumulative frequency distribution U توزیع فراوانی تراکمی
theory of income distribution U نظریه توزیع درامد
data distribution system U سیستم توزیع داده ها
size distribution of income U توزیع درامد مقداری
moment distribution method U روش توزیع لنگر
countercurrent distribution U توزیع جریان مخالف
molecular weight distribution U توزیع وزن مولکولی
sole distributor contract U قرارداد توزیع انحصاری
rectilinear distribution U توزیع خطی هم ارز
normal distribution curve U منحنی توزیع بهنجار
trade channel U کانال توزیع کالا
distribution U پخش [توزیع] [اقتصاد]
redistribution of wealth U توزیع دوباره ثروت
redistribution of income U توزیع دوباره درامد
radial probability distribution U توزیع احتمال شعاعی
distribution U جدول توزیع اماد
redistribution effect U اثر توزیع مجدد
bose einstein distribution U توزیع بوز- اینشتین
normal bivariate distribution U توزیع دو متغیری نرمال
marketing area U منطقه توزیع کالا
undistributed earnings U منافع توزیع نشده
distributed network U شبکه توزیع شده
distributed lag U توزیع فاصله زمانی
distributed fire U اتش توزیع شده
personal distribution U توزیع درامد فردی
fermi distribution function U تابع توزیع فرمی
angular probability distribution U توزیع زاویهای احتمال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com