English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bulk petroleum U سوخت قوال مخازنی که بیش از 55 گالن فرفیت دارند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gallonage U فرفیت چیزی بر حسب گالن تعداد گالنی که فرفی گنجایش دارد
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
central refueling provisions U سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
berthing capacity U فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
air metering force U نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
massively U قوال
massive U قوال
combustion starter U مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant U سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
bulk cargo U بار قوال
blockload U بار قوال
bulk stock U ذخایر قوال
cross examination U به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
gallon U گالن
galena U گالن
price per gallon/litre U گالن
gallons U گالن
atomizer U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomisers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
bulk supply U اماد به طور قوال
bulk petroleum products U فراوردههای نفتی قوال
bulk load method U روش استفاده از بارگیری قوال
block storing U انبار کردن بارهای قوال
pints U پیمانهای که 8 تای ان یک گالن است
pint U پیمانهای که 8 تای ان یک گالن است
valence U واحد فرفیت فرفیت شیمیایی
bulk stock U ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
net storage U انبار بار قوال انبارهای موجود در یک شبکه
imperial gallon U گالن پادشاهی برابر با6345/4لیتر
pint U واحد حجم معادل یک هشتم گالن یا
mpg U مخفف مسافت طی شده با یک گالن بنزین
pints U واحد حجم معادل یک هشتم گالن یا
pottle U پیمانه وزنی برابر نیم گالن رطل یکمنی
carload shipment U حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
opportune lift U فرفیت حمل اضافی یا فرفیت حمل باقیمانده
ullage U فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips U باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
grid anode capacity U فرفیت بین شبکه و اند فرفیت بین شبکه و پلاک
block shipment U ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
it is g. believed that... U عموماعقیده دارند که ....
within living memory U به یاد دارند
they are individ different U تک تک با هم فرق دارند
minimus U از چندتن که یک نام دارند
they differ in kind U جنساباهم فرق دارند
they differ materially U تفاوت کلی با هم دارند
they itch for a fight U کرم جنگیدن دارند
diclinous U درختانی که نر وماده دارند
conifer U که میوه مخروطی دارند
conifers U که میوه مخروطی دارند
they are at war with japan U باژاپن جنگ دارند
They have had their differences for a long time . U مدنتهااست با هم اختلاف دارند
Walls are ears. <proverb> U دیوارها گوش دارند .
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
My hair is falling out. U موهای سرم دارند میریزند.
active material U موادی که خاصیت تجزیه دارند
The courts have unlimited jurisdiction. U دادگاهها اخنیارات نامحدود دارند
The apples are bruised . U سیبها لک زده ( لکه دارند )
The days are getting shorter now . U روزها دارند کوتاه می شوند
they are t of their doctrines U اصول خودرامحکم نگاه می دارند
to yet had it U طرف مثبت اکثریت را دارند
They all acknowledge him master . U همه او را به استادی قبول دارند
basilicas U کلیساهایی که سالن دراز دارند
the run of the hills is east U تپه ها سوی خاورامتداد دارند
basilica U کلیساهایی که سالن دراز دارند
ledger bait U که دریک جا روی نگاه دارند
to be of the mind that ... U این عقیده [نظر] را دارند که ...
Iranians have a gift of tongues. U ایرانیها استعداد زبان دارند
these two view are polesapart U این نظریه یک دنیاباهم فرق دارند
boxed U موضوعاتی که همه در یک جعبه قرار دارند
red legs U نام چندجورپرنده که پاهای قرمز دارند
enfilade U [یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
They are famed for their courage. U بخاطر شجاعت وجسارتشان شهرت دارند
open court U دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
You name it , they have it in thes department store. U هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند )
diurnal U مربوط به روز جانورانی که درروزفعالیت دارند
loading capacity U فرفیت
spanning U فرفیت
spanned U فرفیت
span U فرفیت
volumes U فرفیت
loading U فرفیت
spans U فرفیت
lifts U فرفیت
capacity U فرفیت
capacitance U فرفیت
lift U فرفیت
lifted U فرفیت
lifting U فرفیت
volume capacity U فرفیت
valence U فرفیت
line capacitance U فرفیت خط
load U فرفیت
equipotential U هم فرفیت
loads U فرفیت
capacities U فرفیت
throughput U فرفیت
contenting U فرفیت
content U فرفیت
tankage U فرفیت
incapacious U بی فرفیت
volume U فرفیت
flattest U فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
flat U فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
chain U چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
chains U چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
planar U اشیا یا تصاویر گرافیکی که در یک نقشه قرار دارند
civil nuclear powers U کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
humidor U صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
histories U یا سایتهایی در اینترنت که مراجعه شده را نگه می دارند
utopian socialism U شارل فوریه و لوئی بلان قرار دارند
suites U مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
suite U مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
roundups U سواران و اسبهایی که در این گردآوری شرکت دارند
roundup U سواران و اسبهایی که در این گردآوری شرکت دارند
history U یا سایتهایی در اینترنت که مراجعه شده را نگه می دارند
They are poles apart. U یک دنیا باهم فرق دارند ( بسیار متفاوتند )
dissimilation U سوخت
burner frame U سوخت
stoker U سوخت
fuels U سوخت
propellant U سوخت
fuel U سوخت
propellants U سوخت
gasoline U سوخت
catabolism U سوخت
firing U سوخت
fueled U سوخت
combustion U سوخت
fuelling U سوخت
power fuel U سوخت
fuelled U سوخت
beach capacity U فرفیت باراندازساحلی
capacitance of a capacitor U فرفیت خازن
beach capacity U فرفیت اسکله
below capacity U زیر فرفیت
injection capacity U فرفیت تزریق
overloads U اضافه فرفیت
line charging capacity U فرفیت بارگیری خط
battery capacity U فرفیت باتری
overloaded U اضافه فرفیت
capacitance meter U فرفیت سنج
overload U اضافه فرفیت
production capacity U فرفیت تولید
atomicity U فرفیت اتمی
absorption capacity U فرفیت جذب
buffer capacity U فرفیت بافر
output capacitance U فرفیت خروجی
bearing capacity U فرفیت تحمل
internal capacitance U فرفیت الکترودها
capacitance U فرفیت خازنی
tonnage U فرفیت کشتی
capacitance U فرفیت الکتریکی
injection capacity U فرفیت پاشش
net tonnage U فرفیت خالص به تن
output U کارکرد فرفیت
outputs U کارکرد فرفیت
natural capacity U فرفیت طبیعی
absorptive capacity U فرفیت جذب
measure of capacity U پیمانه فرفیت
administrative capacity U فرفیت اداری
body capacitance U فرفیت بدن
load capacity U فرفیت باربری
load capacity U فرفیت بار
milling capacity U فرفیت فرزکاری
load carring capacity U فرفیت باربری
breaking capacity U فرفیت قطع
antenna capacity U فرفیت انتن
pay load U فرفیت ترابری
ampere hour capacity U فرفیت باطری
breaking capacity U فرفیت شکست
localized capacity U فرفیت متمرکز
low capacitance cable U کابل با فرفیت کم
machine capacity U فرفیت ماشین
input capacitance U فرفیت ورودی
input capacitance U فرفیت اولیه
capacitance of a conducting body U فرفیت رسانا
thermal capacity U فرفیت گرمایی
transformer capacity U فرفیت ترانسفورماتور
electrostatic capacitive U فرفیت الکتروستاتیکی
univalent U دارای یک فرفیت
unused capacity U فرفیت بی کار
gross capacity U فرفیت ناویژه
useful capacity U فرفیت مفید
useful load U فرفیت مفید
valence electron U الکترون فرفیت
current capacity U فرفیت جریان
current capacity U فرفیت بار
gross tonnage U فرفیت ناخالص به تن
quality U نوع فرفیت
qualities U نوع فرفیت
deadweight U فرفیت کششی
coupling capacity U فرفیت اتصالی
covalent bond U قید هم فرفیت
heat capacity U فرفیت گرمایی
heat capacity U فرفیت حرارتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com