English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unasked U سوال نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
irredenta U انجام نشده جبران نشده
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
question U سوال
questions U سوال
questioned U سوال
inquiries U سوال
inquiry U سوال
quaere U سوال
questioner U سوال کننده
answering U پاسخ به یک سوال
questionable U قابل سوال
questioners U سوال کننده
question marks U علامت سوال
question mark U علامت سوال
answers U پاسخ به یک سوال
essay question U سوال انشایی
floorer U سوال مشکل
answered U پاسخ به یک سوال
answer U پاسخ به یک سوال
leading questions U سوال تلقینی
queried U پرس و جو سوال
leading question U سوال تلقینی
querying U پرس و جو سوال
queries U پرس و جو سوال
query U پرس و جو سوال
heckled U سوال پیچ کردن
heckles U سوال پیچ کردن
heckle U سوال پیچ کردن
heckling U سوال پیچ کردن
raise a question U مطرح کردن سوال
pose a question U سوال مطرح کردن
questionable U سوال برانگیز مشکوک
stichomythia U سوال وجواب در نفری
to overwhelm with questions U سوال پیچ کردن
questionable results U نتایج سوال برانگیز
incomplete U انجام نشده پر نشده
catechisms U کتاب سوال وجواب دینی
catechism U کتاب سوال وجواب دینی
to p any one with question U کسی را سوال پیچ کردن
to pelt somebody with questions U کسی را سوال پیچ کردن
on faith <idiom> U بدون هیچ سوال یا اثباتی
appose U مورد سوال واقع شدن
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
posing U سوال پیچ کردن باسئوال گی رانداختن
pose U سوال پیچ کردن باسئوال گی رانداختن
posed U سوال پیچ کردن باسئوال گی رانداختن
poses U سوال پیچ کردن باسئوال گی رانداختن
litany U مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
litanies U مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
five fundamental economic questions U پنج سوال اساسی اقتصادی : چه چیز تولید شود
do U این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
query U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queries U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queried U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
querying U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
menu display U روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
returns U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
uncharged U پر نشده
unbowed U خم نشده
cross examination U به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
unaccomplished U انجام نشده
unabated U کاسته نشده
autochthonous U جابجا نشده
Before it is too late. While there is stI'll time. U تا دیر نشده
unclaimed U مطالبه نشده
unbacked U رام نشده
unaccommodated U فراهم نشده
unsung U خوانده نشده
unsung U ستایش نشده
unsung U سروده نشده
unreconstructed U بازسازی نشده
roughdry U اطو نشده
uncut U از هم جدا نشده
uncontrolled U کنترل نشده
unalloyed U الیاژ نشده
unbidden U دعوت نشده
unpaid U پرداخت نشده
non-registered [not registered] <adj.> U ثبت نشده
unattached U اعزام نشده
unattached U توفیق نشده
uncontrolled U مهار نشده
the date was not specified U نشده بود
uncut U قطع نشده
uncut U بریده نشده
haggard U رام نشده
unfulfilled U اجرا نشده
unfulfilled U انجام نشده
undisturbed U مختل نشده
uncommitted U تقبل نشده
uninvited U دعوت نشده
unabridged U تلخیص نشده
unabridged U کوتاه نشده
unchanged U عوض نشده
intemerate U بی ناموس نشده
unpolished U پرداخت نشده
unpremediated U تصور نشده
unexploded U منفجر نشده
non switched line U خط گزینه نشده
undisiplined U تربیت نشده
custom uncleared U ترخیص نشده
undirected U هدایت نشده
unsaturate U اشباع نشده
unsaturated U اشباع نشده
unsaved U پس انداز نشده
unset U ثابت نشده
unsought U کاوش نشده
unnormalized U هنجار نشده
imperforate U منگنه نشده
innascible U زایده نشده
unlicked U لیسیده نشده
inextinct U نیست نشده
inedited U چاپ نشده
inedited U منتشر نشده
increate U افریده نشده
unleached U سفید نشده
unspotted U ننگین نشده
in sheets U صحافی نشده
in quires U صحافی نشده
tenantless U اشغال نشده
undefined U تعریف نشده
undeeded U در سندقید نشده
uncoditioned U قطعی نشده
unpublished U چاپ نشده
uncleared U ترخیص نشده
uncircumcised U ختنه نشده
unpublished U نشر نشده
unquestioned U استنتاق نشده
unseen U مکشوف نشده
unseen U مشاهده نشده
sightless U دیده نشده
unquestioned U بررسی نشده
unquestioned U بحث نشده
unguarded U حساب نشده
unguarded U حراست نشده
unearned U کسب نشده
unshod U نعل نشده
uncoditioned U شرط نشده
unsight U دیده نشده
unsocialized U اجتماعی نشده
unstudied U مطالعه نشده
unthickened U تغلیظ نشده
unwashed U شسته نشده
unworn U کهنه نشده
unworn U استعمال نشده
wound less U زخمی نشده
unconnected U وصل نشده
unbowed U سر کوب نشده
unverified <adj.> U ارزیابی نشده
untested <adj.> U امتحان نشده
unaudited <adj.> U ارزیابی نشده
unchecked <adj.> U ارزیابی نشده
unevaluated <adj.> U ارزیابی نشده
virgins U استفاده نشده
unexamined <adj.> U ارزیابی نشده
unverified <adj.> U امتحان نشده
virgin U استفاده نشده
uninspected <adj.> U ارزیابی نشده
unread U خوانده نشده
inviolate U نقض نشده
uncounted U شمرده نشده
unevaluated <adj.> U بازرسی نشده
unexamined <adj.> U بازرسی نشده
uninspected <adj.> U بازرسی نشده
untested <adj.> U بازرسی نشده
unaudited <adj.> U امتحان نشده
unoccupied U اشغال نشده
vacant U اشغال نشده
unchecked <adj.> U امتحان نشده
unevaluated <adj.> U امتحان نشده
unexamined <adj.> U امتحان نشده
unverified <adj.> U ممیزی نشده
uninspected <adj.> U امتحان نشده
untested <adj.> U ارزیابی نشده
unchecked <adj.> U بازرسی نشده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com