Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
serpentine
U
سواری در طول مانژ با یک رشته پیچ و خمهادر سمت مخالف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
manege
U
مانژ میدان تربیت اسب یاسوارکاری
null
U
رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
antisocial
U
مخالف اصول اجتماعی مخالف اجتماع
thready
U
رشته رشته باصدای باریک
threads
U
رشته رشته شدن
thread
U
رشته رشته شدن
fiberize
U
رشته رشته کردن
fibrillation
U
رشته رشته سازی
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
driving
U
سواری
rides
U
سواری
Woman sitting on the man
U
کیر سواری
riding
U
سواری
ride
U
سواری
sierra
U
رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
surf
U
موج سواری
equitation
U
هنراسب سواری
amaxophobia
U
سواری هراسی
roadsters
U
اسب سواری
cycling
U
دوچرخه سواری
jumbled
U
سواری کردن
troopers
U
اسب سواری
auto
U
ماشین سواری
autos
U
ماشین سواری
saddle
U
سواری کردن
saddled
U
سواری کردن
saddles
U
سواری کردن
jumble
U
سواری کردن
jumbles
U
سواری کردن
jumbling
U
سواری کردن
horsemanship
U
اسب سواری
skim boarding
U
موج سواری
surfing
U
موج سواری
roadster
U
اسب سواری
hackney
U
اسب سواری
surf riding
U
موج سواری
to take a drive
U
سواری کردن
to take a ride
U
سواری کردن
top boot
U
چکمه سواری
hacking jacket
U
کت اسب سواری
hacking jackets
U
کت اسب سواری
trooper
U
اسب سواری
passenger car trailer
U
تریلرخودروی سواری
saddler
U
اسب سواری
manege
U
اسب سواری
jockeying
U
اسب سواری
saddle horse
U
اسب سواری
passenger car
U
اتومبیل سواری
motorcar
U
خودرو سواری
surfriding
U
موج سواری
troopers
U
اسب سواری نظامی
joo choo seogi
U
ایستادن اسب سواری
bicycle path
U
مسیر دوچرخه سواری
harness horse
U
اسب سواری یا بارکش
to ride a bicycle
U
دوچرخه سواری کردن
trooper
U
اسب سواری نظامی
to give somebody a ride
U
به کسی سواری دادن
to give somebody a lift
U
به کسی سواری دادن
equestrian
U
مربوط به اسب سواری
drive
U
سواری کردن کوبیدن
drive
U
رانش سواری دوندگی
drives
U
سواری کردن کوبیدن
drives
U
رانش سواری دوندگی
to go by bicycle
U
دوچرخه سواری کردن
surfboards
U
تخته موج سواری
hacking
U
اسب سواری تفریحی
to learn to ride
U
سواری یاد گرفتن
jodhpur
U
شلوار چسبان سواری
surfmanship
U
مهارت در موج سواری
sailable
U
قابل سواری دردریا
riding habit
U
جامه سواری زنانه
riding habits
U
جامه سواری زنانه
surfboard
U
تخته موج سواری
outride
U
در سواری پیش افتادن از
motor road
U
جاده موتور سواری
nags
U
اسب کوچک سواری
manege
U
اموزشگاه اسب سواری
cavalcade
U
سواری گردش سواره
nag
U
اسب کوچک سواری
nagged
U
اسب کوچک سواری
velodrome
U
پیست دوچرخه سواری
bicycle
U
دوچرخه سواری کردن
bicycles
U
دوچرخه سواری کردن
cavalcades
U
سواری گردش سواره
habits
U
لباس سواری زنانه
habit
U
لباس سواری زنانه
windsurfing
U
موج سواری با تخته و بادبان
eventing
U
انواع مسابقه اسب سواری
barges
U
تخته بزرگ موج سواری
lift
U
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
hotdogging board
U
تخته کوتاه موج سواری
ride
[American E]
U
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
stage race
U
مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
windsurfers
U
تخته موج سواری با بادبان
windsurfer
U
تخته موج سواری با بادبان
body surf
U
موج سواری بدون تخته
ap joo choom
U
ایستادن اسب سواری بجلو
charreada
U
سواری مکزیکی اسب وحشی
wake surfing
U
موج سواری بدنبال قایق
equitation
U
هنر سواری و مهار اسب
to stand treat
U
هزینه مهمانی یا سواری رادادن
stick
U
تخته موج سواری شلاق
to hitch a lift
[ride]
from somebody
U
سواری شدن
[در خودروی کسی]
barged
U
تخته بزرگ موج سواری
barge
U
تخته بزرگ موج سواری
rodeos
U
مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
rodeo
U
مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
to get a ride with somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
to get a lift with somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
to get a lift from somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
freestyle
U
موج سواری بامانور ازاد
malibu
U
تخته فایبرگلاس موج سواری
noses
U
دماغه جلویی تخته موج سواری
nose
U
دماغه جلویی تخته موج سواری
to bike
U
دوچرخه سواری کردن
[اصطلاح روزمره]
bodysurfing
U
موج سواری روی سینه وشکم
junk surf
U
امواج نامناسب برای موج سواری
surf off
U
دور نهایی مسابقه موج سواری
haute ecole
U
تمرین اسب سواری از روی مانع
saddle bronc riding
U
سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
australian pursuit
U
مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
to offer somebody a lift
U
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
[Could I]
give you a lift?
[colloquial]
U
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
point race
U
مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
banking track
U
انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
caroche
U
نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
slide
U
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
hang ten
U
سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
this ground rides soft
U
این زمین برای سواری نرم است
to ride one's horse to death
U
اسب خود رابا سواری زیادازپا در اوردن
slides
U
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
to tilt at the ring
U
سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
tourist trophy
U
مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
catch a rail
U
برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
italian pursuit
U
مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
tubing
U
ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
stall
U
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
floater
U
پاس ارام هوایی تخته بزرگ موج سواری
pursuits
U
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
kermesse
U
مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
madison
U
مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
pursuit
U
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
cheats
U
سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheated
U
سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheat
U
سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
stalling
U
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
bareback riding
U
سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
blown out
U
رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
gun
U
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
big gun
U
سرسخت در کسب امتیاز تخته سنگین و بزرگ موج سواری
guns
U
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
skim board
U
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
tilt
U
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted
U
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts
U
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
aliens
U
مخالف
repugnant
U
مخالف
gyaku
U
مخالف
oppositive
U
مخالف
adverse
U
مخالف
opposit
U
مخالف
foe
U
مخالف
foes
U
مخالف
non content
U
مخالف
oppugnant
U
مخالف
dissident
U
مخالف
conflicting
U
مخالف
dissidents
U
مخالف
dissenting
U
مخالف
contradiction
U
مخالف
contra
U
مخالف
inadvisable
U
مخالف
opponent
U
مخالف
antipodal
U
مخالف
alien
U
مخالف
by the ears
U
مخالف
antagonists
U
مخالف
at outs
U
مخالف
antagonist
U
مخالف
contradictions
U
مخالف
contradictive
U
مخالف
with
U
مخالف
gainst
U
مخالف
anie
U
مخالف
gainsayer
U
مخالف
opponents
U
مخالف
dissidence
U
مخالف
controvertist
U
مخالف
contrary to
U
مخالف
contrariant
U
مخالف
at d.
U
مخالف
oppugner
U
مخالف
conversed
U
مخالف
conversing
U
مخالف
irreconcilable
U
مخالف
adversary
U
مخالف
adversaries
U
مخالف
unfavorable
U
مخالف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com