English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
serpentine U سواری در طول مانژ با یک رشته پیچ و خمهادر سمت مخالف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
manege U مانژ میدان تربیت اسب یاسوارکاری
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
antisocial U مخالف اصول اجتماعی مخالف اجتماع
thready U رشته رشته باصدای باریک
threads U رشته رشته شدن
thread U رشته رشته شدن
fiberize U رشته رشته کردن
fibrillation U رشته رشته سازی
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
driving U سواری
rides U سواری
Woman sitting on the man U کیر سواری
riding U سواری
ride U سواری
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
surf U موج سواری
equitation U هنراسب سواری
amaxophobia U سواری هراسی
roadsters U اسب سواری
cycling U دوچرخه سواری
jumbled U سواری کردن
troopers U اسب سواری
auto U ماشین سواری
autos U ماشین سواری
saddle U سواری کردن
saddled U سواری کردن
saddles U سواری کردن
jumble U سواری کردن
jumbles U سواری کردن
jumbling U سواری کردن
horsemanship U اسب سواری
skim boarding U موج سواری
surfing U موج سواری
roadster U اسب سواری
hackney U اسب سواری
surf riding U موج سواری
to take a drive U سواری کردن
to take a ride U سواری کردن
top boot U چکمه سواری
hacking jacket U کت اسب سواری
hacking jackets U کت اسب سواری
trooper U اسب سواری
passenger car trailer U تریلرخودروی سواری
saddler U اسب سواری
manege U اسب سواری
jockeying U اسب سواری
saddle horse U اسب سواری
passenger car U اتومبیل سواری
motorcar U خودرو سواری
surfriding U موج سواری
troopers U اسب سواری نظامی
joo choo seogi U ایستادن اسب سواری
bicycle path U مسیر دوچرخه سواری
harness horse U اسب سواری یا بارکش
to ride a bicycle U دوچرخه سواری کردن
trooper U اسب سواری نظامی
to give somebody a ride U به کسی سواری دادن
to give somebody a lift U به کسی سواری دادن
equestrian U مربوط به اسب سواری
drive U سواری کردن کوبیدن
drive U رانش سواری دوندگی
drives U سواری کردن کوبیدن
drives U رانش سواری دوندگی
to go by bicycle U دوچرخه سواری کردن
surfboards U تخته موج سواری
hacking U اسب سواری تفریحی
to learn to ride U سواری یاد گرفتن
jodhpur U شلوار چسبان سواری
surfmanship U مهارت در موج سواری
sailable U قابل سواری دردریا
riding habit U جامه سواری زنانه
riding habits U جامه سواری زنانه
surfboard U تخته موج سواری
outride U در سواری پیش افتادن از
motor road U جاده موتور سواری
nags U اسب کوچک سواری
manege U اموزشگاه اسب سواری
cavalcade U سواری گردش سواره
nag U اسب کوچک سواری
nagged U اسب کوچک سواری
velodrome U پیست دوچرخه سواری
bicycle U دوچرخه سواری کردن
bicycles U دوچرخه سواری کردن
cavalcades U سواری گردش سواره
habits U لباس سواری زنانه
habit U لباس سواری زنانه
windsurfing U موج سواری با تخته و بادبان
eventing U انواع مسابقه اسب سواری
barges U تخته بزرگ موج سواری
lift U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
hotdogging board U تخته کوتاه موج سواری
ride [American E] U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
windsurfers U تخته موج سواری با بادبان
windsurfer U تخته موج سواری با بادبان
body surf U موج سواری بدون تخته
ap joo choom U ایستادن اسب سواری بجلو
charreada U سواری مکزیکی اسب وحشی
wake surfing U موج سواری بدنبال قایق
equitation U هنر سواری و مهار اسب
to stand treat U هزینه مهمانی یا سواری رادادن
stick U تخته موج سواری شلاق
to hitch a lift [ride] from somebody U سواری شدن [در خودروی کسی]
barged U تخته بزرگ موج سواری
barge U تخته بزرگ موج سواری
rodeos U مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
rodeo U مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
to get a ride with somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to get a lift with somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to get a lift from somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
freestyle U موج سواری بامانور ازاد
malibu U تخته فایبرگلاس موج سواری
noses U دماغه جلویی تخته موج سواری
nose U دماغه جلویی تخته موج سواری
to bike U دوچرخه سواری کردن [اصطلاح روزمره]
bodysurfing U موج سواری روی سینه وشکم
junk surf U امواج نامناسب برای موج سواری
surf off U دور نهایی مسابقه موج سواری
haute ecole U تمرین اسب سواری از روی مانع
saddle bronc riding U سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
australian pursuit U مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
to offer somebody a lift U به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
[Could I] give you a lift? [colloquial] U به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
point race U مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
banking track U انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
caroche U نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
slide U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
hang ten U سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
this ground rides soft U این زمین برای سواری نرم است
to ride one's horse to death U اسب خود رابا سواری زیادازپا در اوردن
slides U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
to tilt at the ring U سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
tourist trophy U مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
catch a rail U برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
italian pursuit U مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
tubing U ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
stall U برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
floater U پاس ارام هوایی تخته بزرگ موج سواری
pursuits U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
kermesse U مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
madison U مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
pursuit U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
cheats U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheated U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheat U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
stalling U برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
bareback riding U سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
blown out U رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
gun U تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
big gun U سرسخت در کسب امتیاز تخته سنگین و بزرگ موج سواری
guns U تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
skim board U تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
tilt U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
aliens U مخالف
repugnant U مخالف
gyaku U مخالف
oppositive U مخالف
adverse U مخالف
opposit U مخالف
foe U مخالف
foes U مخالف
non content U مخالف
oppugnant U مخالف
dissident U مخالف
conflicting U مخالف
dissidents U مخالف
dissenting U مخالف
contradiction U مخالف
contra U مخالف
inadvisable U مخالف
opponent U مخالف
antipodal U مخالف
alien U مخالف
by the ears U مخالف
antagonists U مخالف
at outs U مخالف
antagonist U مخالف
contradictions U مخالف
contradictive U مخالف
with U مخالف
gainst U مخالف
anie U مخالف
gainsayer U مخالف
opponents U مخالف
dissidence U مخالف
controvertist U مخالف
contrary to U مخالف
contrariant U مخالف
at d. U مخالف
oppugner U مخالف
conversed U مخالف
conversing U مخالف
irreconcilable U مخالف
adversary U مخالف
adversaries U مخالف
unfavorable U مخالف
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com