Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cheat
U
سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheated
U
سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheats
U
سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
body surf
U
موج سواری بدون تخته
surfboards
U
تخته موج سواری
surfboard
U
تخته موج سواری
stick
U
تخته موج سواری شلاق
barges
U
تخته بزرگ موج سواری
barge
U
تخته بزرگ موج سواری
hotdogging board
U
تخته کوتاه موج سواری
barged
U
تخته بزرگ موج سواری
malibu
U
تخته فایبرگلاس موج سواری
windsurfing
U
موج سواری با تخته و بادبان
windsurfer
U
تخته موج سواری با بادبان
windsurfers
U
تخته موج سواری با بادبان
noses
U
دماغه جلویی تخته موج سواری
nose
U
دماغه جلویی تخته موج سواری
hang ten
U
سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
catch a rail
U
برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
floater
U
پاس ارام هوایی تخته بزرگ موج سواری
blown out
U
رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
bare board
U
تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
big gun
U
سرسخت در کسب امتیاز تخته سنگین و بزرگ موج سواری
gun
U
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
skim board
U
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
guns
U
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
bareback riding
U
سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
goofy foot
U
موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
bodysurfer
U
موج سوار بدون تخته
kick out
U
وزن خود را بعقب تخته موج بردن
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
multi board computer
U
کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
peripheral slots
U
شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
lee board
U
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
stopboard
U
تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
boarded
U
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
daughter board
U
تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
board
U
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
boarded
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
planking
U
تخته پوشی تخته بندی
plywood
U
تخته لایی تخته چند لا
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
notice board
U
1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
plank
U
تخته تخته کردن
NIC
U
تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
weather board
U
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
imbibing
U
تحلیل بردن فرو بردن
imbibes
U
تحلیل بردن فرو بردن
imbibe
U
تحلیل بردن فرو بردن
to push out
U
پیش بردن جلو بردن
imbibed
U
تحلیل بردن فرو بردن
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
masochism
U
لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
rides
U
سواری
driving
U
سواری
Woman sitting on the man
U
کیر سواری
ride
U
سواری
riding
U
سواری
saddles
U
سواری کردن
surf
U
موج سواری
jumbled
U
سواری کردن
saddled
U
سواری کردن
surfriding
U
موج سواری
surfing
U
موج سواری
skim boarding
U
موج سواری
to take a ride
U
سواری کردن
saddle
U
سواری کردن
hackney
U
اسب سواری
to take a drive
U
سواری کردن
jumble
U
سواری کردن
equitation
U
هنراسب سواری
passenger car trailer
U
تریلرخودروی سواری
cycling
U
دوچرخه سواری
passenger car
U
اتومبیل سواری
motorcar
U
خودرو سواری
jumbles
U
سواری کردن
hacking jacket
U
کت اسب سواری
jumbling
U
سواری کردن
autos
U
ماشین سواری
auto
U
ماشین سواری
saddler
U
اسب سواری
hacking jackets
U
کت اسب سواری
top boot
U
چکمه سواری
manege
U
اسب سواری
saddle horse
U
اسب سواری
surf riding
U
موج سواری
roadsters
U
اسب سواری
roadster
U
اسب سواری
troopers
U
اسب سواری
horsemanship
U
اسب سواری
trooper
U
اسب سواری
amaxophobia
U
سواری هراسی
jockeying
U
اسب سواری
nags
U
اسب کوچک سواری
hacking
U
اسب سواری تفریحی
nagged
U
اسب کوچک سواری
nag
U
اسب کوچک سواری
motor road
U
جاده موتور سواری
outride
U
در سواری پیش افتادن از
riding habits
U
جامه سواری زنانه
jodhpur
U
شلوار چسبان سواری
riding habit
U
جامه سواری زنانه
sailable
U
قابل سواری دردریا
to ride a bicycle
U
دوچرخه سواری کردن
bicycle
U
دوچرخه سواری کردن
bicycle path
U
مسیر دوچرخه سواری
to go by bicycle
U
دوچرخه سواری کردن
bicycles
U
دوچرخه سواری کردن
troopers
U
اسب سواری نظامی
joo choo seogi
U
ایستادن اسب سواری
surfmanship
U
مهارت در موج سواری
trooper
U
اسب سواری نظامی
drive
U
سواری کردن کوبیدن
drive
U
رانش سواری دوندگی
drives
U
سواری کردن کوبیدن
habits
U
لباس سواری زنانه
drives
U
رانش سواری دوندگی
to learn to ride
U
سواری یاد گرفتن
to give somebody a ride
U
به کسی سواری دادن
equestrian
U
مربوط به اسب سواری
harness horse
U
اسب سواری یا بارکش
to give somebody a lift
U
به کسی سواری دادن
manege
U
اموزشگاه اسب سواری
velodrome
U
پیست دوچرخه سواری
cavalcades
U
سواری گردش سواره
cavalcade
U
سواری گردش سواره
habit
U
لباس سواری زنانه
charreada
U
سواری مکزیکی اسب وحشی
to get a lift from somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
equitation
U
هنر سواری و مهار اسب
lift
U
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
ride
[American E]
U
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
to get a lift with somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
to get a ride with somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
to stand treat
U
هزینه مهمانی یا سواری رادادن
rodeos
U
مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
stage race
U
مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
rodeo
U
مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
ap joo choom
U
ایستادن اسب سواری بجلو
eventing
U
انواع مسابقه اسب سواری
to hitch a lift
[ride]
from somebody
U
سواری شدن
[در خودروی کسی]
wake surfing
U
موج سواری بدنبال قایق
freestyle
U
موج سواری بامانور ازاد
saddle bronc riding
U
سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
surf off
U
دور نهایی مسابقه موج سواری
bodysurfing
U
موج سواری روی سینه وشکم
australian pursuit
U
مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
to bike
U
دوچرخه سواری کردن
[اصطلاح روزمره]
junk surf
U
امواج نامناسب برای موج سواری
haute ecole
U
تمرین اسب سواری از روی مانع
to offer somebody a lift
U
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
[Could I]
give you a lift?
[colloquial]
U
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
point race
U
مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
banking track
U
انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
to tilt at the ring
U
سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
slide
U
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
slides
U
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
caroche
U
نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
tubing
U
ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
italian pursuit
U
مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
tourist trophy
U
مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
this ground rides soft
U
این زمین برای سواری نرم است
to ride one's horse to death
U
اسب خود رابا سواری زیادازپا در اوردن
pursuit
U
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
stalling
U
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
kermesse
U
مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
madison
U
مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
pursuits
U
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
stall
U
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
serpentine
U
سواری در طول مانژ با یک رشته پیچ و خمهادر سمت مخالف
tilt
U
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted
U
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts
U
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
pleximeter
U
تخته دق
gobs
U
تخته
gangways
U
تخته پل
gang way
U
تخته پل
gob
U
تخته کف
plank
U
تخته
gangway
U
تخته پل
lumbering
U
تخته
slabs
U
تخته
three ply board
U
تخته سه لا
gobs
U
تخته کف
plasterboard
U
گچ تخته
slab
U
تخته
foot board
U
تخته کف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com